جستجوی پیشرفته
بازدید
6685
آخرین بروزرسانی: 1396/05/27
خلاصه پرسش
چرا در قرآن کریم از بعضی شخصیت‌ها نام برده شده ولی در برخی موارد، فقط سرگذشتشان بیان شده است؟
پرسش
چرا در قرآن از بعضی شخصیت‌ها نام برده شده ولی در برخی موارد، فقط سرگذشتشان بیان شده است؟ مثلاً از صحابه فقط نام زید برده شده است و از زنان نام مریم، در حالی که از حضرت فاطمه(س) نامی برده نشده است و یا این‌که در مورد بلعم باعورا و برصیصا فقط سرگذشت آنها بیان شده ولی نامی برده نشده است و در مورد ذوالقرنین مشخص نشده است که آیا کوروش بوده یا اسکندر؟ نام بردن قرآن از افراد بر اساس چه منطقی می‌باشد؟
پاسخ اجمالی
بر خلاف بشر که اسیر روزمَرِگى است و جزئیات، برایش بسیار جذّابیت و اهمیت دارد، اعداد، اسامى، خصوصیات و حالات جزئى روزمره، جایگاه چندانی در بیانات قرآنى ندارند و از این‌رو، قرآن در بیشتر موارد از ذکر آنها خوددارى می‌نماید تا ما را از مسائل پوچ بیرون آورده در مسائل اساسى و جدى سیر دهد. برای نمونه؛ در قصه اصحاب کهف می‌بینیم که با وجود کنجکاوى افراد، از تصریح نام و تعداد آنان خوددارى می‌نماید: «گروهى خواهند گفت: "آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!" و گروهى می‌گویند: "پنج نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود." همه اینها سخنانى بی‌دلیل است و گروهى می‌گویند: "آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود." بگو: "پروردگار من از تعدادشان آگاه‌تر است!" جز گروه کمى، تعداد آنها را نمی‌دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو و از هیچ‌کس درباره آنها سؤال مکن».[1]
همچنین از ذکر نام حتى بسیارى از انبیاء همچون خضر، سموئیل و ... خوددارى نموده و به داستانشان می‌پردازد. شاید بسیار مورد تعجب واقع شود اگر ببینیم در طول قصه حوادث حضرت موسى(ع) از قبل از تولد تا غرق فرعون و استقرار در صحراى سینا و ذکر حوادث بسیار، تنها نام شش نفر آمده است! (موسى، هارون، سامری، هامان، قارون، فرعون) که حتى می‌توان گفت «فرعون» لقب است (اشاره به گردنکشى او) و اسم نیست در حالی که بیش از بیست شخصیّت مشخص در قصه مطرح است که با وصف مطرح گشته‌اند و شخصیت‌هاى بسیارى که صرفاً با وصف کلى آمده‌اند.[2]
با این وجود، ناگاه می‌بینیم که قرآن بر ذکر دوازده سبط و قبیله بودن بنی‌اسرائیل، اصرار می‌ورزد که با این توجه، موجب شگفتى است: «وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً»،[3] «فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً»،[4] «وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً».[5]
و یا می‌بینیم به ذکر مشخص درخواست‌هاى بنی‌‌اسرائیل اصرار دارد: سبزى، خیار، سیر و گندم و نخود، عدس، و پیاز.[6]
و یا در قصه «زید بن حارثه و زینب بنت جحش»،[7] با تعجّب می‌بینیم نام زید در قرآن آمده است: «فَلَمَّا قَضى‏ زَیْدٌ مِنْها».[8] و یا این‌که از ذکر نام ائمه معصومین(ع) و نام بسیارى از انبیاء خوددارى شده است.
این عدول از اصل، ممکن است مانند چراغ قرمز چشمک‌زنى باشد که می‌خواهد ما را به نکته مهمى توجّه دهد و ما را به دقت و کاوش در علت آن کشاند. برای نمونه؛ ذکر نام «زید» در قرآن، به جهت سَدشکنى سنت جاهلى و رفع شبهه از اذهان و تبلیغات سوء منافقان آمده است تا مبادا شبهه کنند این زنى که خدا به عقد پیامبر در آورده است همسر زید نیست و حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده، همچنان به قوّت خود باقى است و همچنین رفع اتّهام ناروا از دخالت پیامبر در جدایى میان «زید و زینب»، جهت إطفاء غریزه جنسى می‌باشد، امرى که تاکنون، شیاطین از این نسبت ناجوانمردانه، دست برنداشته و پیوسته تبلیغش می‌نمایند.[9]
علت عدم ذکر اسامی افراد و خصوصیات و حالات روزمره نیز با مرورى گذرا بر قصص قرآن و آیات ناظر به حوادث صدر اسلام، روشن می‌گردد که بسیار مایه اعجاب و شگفت محققین و تحلیلگران بشرى است؛ چرا که این نحوه سخن گفتن و از حوادث گزارش دادن در میان بشر تاکنون سابقه نداشته، بسیار غیر عادى است؛ گویا که گوینده قرآن اصلاً برکنار از حالات و خصوصیات بشرى است و فراتر از عواطف شخصى و حساسیت‌هاى گذرا و تأثّرات روزمره است که این خود دریچه‌اى است به کشف منشأ غیبى قرآن و شناسایى گوینده آن:
«آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن می‌یافتند».[10]
«آن از اخبار مهم غیبى [نه اخبار روزمره] است که بسوى تو وحى می‌نماییم، حال آن‌که قبل از این [گزارش] نه تو می‌توانستى به آن آگاهى یابى و نه قوم تو، پس [با توجه به این حضور و احاطه خداوندى] صبر پیشه کن چرا که به یقین، عاقبت به متّقین اختصاص دارد».[11]
جهت دیگری که می‌توان در ذکر نشدن نام افراد در قرآن گفت این است که تا بعدها افرادی از این نام سوء استفاده نکنند. و حتی شاید دستاویزی برای تحریف قرآن می‌شد و بعد از پیامبر خدا ممکن بود افرادی آن اسامی که به ضررشان بوده حذف یا تغییری می‌دادند. از این‌رو، قرآن به گونه‌ای نازل شده که زمینه تحریف را از بین برده باشد.
ممکن است دلایل دیگری هم وجود داشته باشد که اطلاعی از آنها نداشته باشیم .
به عنوان نمونه، می‌دانیم که قرآن با شیوه زبانی رایج در آن زمان نازل شده است و همانگونه که در اشعار، متون ادبی و دیگر گفتگوهای رایج در آن دوره،  گاه از اشخاص نام برده شده و گاه با کنایه به آنان اشاره می شد، در قرآن نیز همین روش بکار گرفته شده است.
 

[1]. کهف، 22.
[2]. نقى پور فر، ولى الله، پژوهشى پیرامون تدبر در قرآن، ص 283، تهران، اسوه‏، چاپ چهارم‏، 1381ش.
[3]. «ما آنها را به دوازده گروه - که هر یک شاخه‌اى (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم»؛ اعراف، 160.
[4]. «ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید»؛ بقره، 60.
[5]. «و از آنها، دوازده نقیب [سرپرست‏] برانگیختیم»؛ مائده، 12.
[6]. بقره، 61.
[7]. احزاب، 37 – 40.
[8]. احزاب، 37.
[9]. پژوهشى پیرامون تدبردر قرآن، ص 285.
[10]. نساء، 82.
[11]. هود، 49.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • در موضوع تقلید، عدول مقلّد از یک مرجع به مرجع دیگر همطراز، چه حکمی دارد؟
    6699 تغییر مرجع 1398/05/16
    درباره تغییر و عدول از مرجع تقلید زنده، به مرجع زنده‌ی دیگر، چند حالت وجود دارد:اگر معلوم شود که مرجع اول اعلم است، عدول جایز نیست و اگر معلوم شود مرجع دوم اعلم است، عدول واجب است، ولی اگر هر دو مرجع مساوی بوده و یا ثابت نشود ...
  • اگر کسی به قرآن قسم بخورد و بعد به آن عمل نکند آیا گناه کرده است؟
    169325 Laws and Jurisprudence 1388/06/08
    قسم خوردن دارای شرایطی است که با بودن همه آن شرایط شخص مکلف به انجام آن است و در صورت عدم انجام آن، مستوجب کفاره خواهد شد، اما اگر یکی از آن شرایط (شرایط قسم) موجود نباشد، قسم منعقد نشده و در این صورت گناهی بر وی نیست. ...
  • آیا عقل راهی به شناخت مجردات دارد؟!
    2256 عقل، علم، حکمت 1399/10/04
    مجرد یعنی چیزی که هیچ‌یک از این ویژگی‌های مادی را نداشته باشد. بنابر این، برای شناخت مجرد ابتدا باید موجود مادی را تعریف کنیم: از مجموع سخنان حکیمان در این باب می‌توان چند چیز را به عنوان ویژگی و مشخصه امر مادی نام برد:داشتن مکان خاص ...
  • چه عواملی مانع فهم حدیث می‌شود؟
    9447 درایه الحدیث 1394/06/21
    برخى از موانع مهم فهم حدیث عبارت‌اند از: آشنا نبودن با آموزه‌های قرآنی، آشنا نبودن با زبان حدیث، نداشتن تحلیلی از مجموعه احادیث به عنوان یک پیکره به هم پیوسته،‌ تفسیر حدیث با پیش فرض صحت آرا و عقاید شخصی و گروهی، متأثّر بودن از فرهنگ‌هاى غیر دینى، ...
  • خارج کردن سنگ از مکه چه حکمی دارد؟
    11642 رمی جمرات 1392/07/03
    خارج کردن خاک یا سنگ از مکه چند حالت دارد: 1. خاک یا سنگ از مسجد الحرام و صفا و مروه یا سایر مساجد باشد؛ مراجع تقلید آن را جایز نمی‌دانند. و در صورتی که خارج نموده باشد باید به شکلی آن را بر گرداند. 2. خاک یا ...
  • آیا رسول خدا(ص) جوانی از انصار را که مادر پیر و نابینایی داشت، بعد از مرگ زنده کرد؟
    2502 پیامبر اکرم ص 1400/10/20
    ابتدا باید دانست که بیشتر گزارش‌های تاریخی، مانند روایات دارای سلسله سند نیستند تا بتوان به بررسی یکایک راویان آنها پرداخت و در مورد آنها ابراز نظر کرد؛ لذا معیار پذیرش این گزارش‌ها با معیار پذیرش احادیثی، مانند احادیث فقهی متفاوت است. به عنوان نمونه اعتبار یک ...
  • اگر انسان بخواهد از نظر اعتقادی محکم تر شود، چه کارهایی را باید انجام دهد؟
    12833 Philosophy of Gnosis 1390/04/23
    برای شناخت دین و رشد معنوی، جوانی فرصتی طلائی و مغتنم است. گفتنی است که اعتقادات فقط از جنس علم و آموختن نیست، بلکه نیاز به درونی سازی و سلوک عملی دارد. اما پایه و محور اعتقادات شناخت خداوند است که در این وادی ...
  • اختلاف امیه و هاشم بر سر چه بود؟
    28504 تاريخ بزرگان 1391/05/28
    هاشم لقب عمرو بن عبد مناف است، کنیه‌اش ابا عبد شمس، نام مادرش عاتکه دختر مرّه از قبیله بنی سلیم است. وی در مکه به دنیا آمد و در غزه از نواحی شام در سن بیست یا بیست و پنج سالگی فوت کرد و قبرش در همان ...
  • اگر 313 یار امام مهدی(ع) کامل شود، آن‌حضرت ظهور خواهند کرد؟!
    16164 نشانه های ظهور 1394/03/07
    1. گرچه نمی‌توانیم ادعا کنیم که در زمانی، این تعداد افرادی که هر کدام باید بخش مهمی از جامعه اسلامی زمان ظهور را مدیریت کنند، وجود داشته اما امام غایب(ع) ظهور نکرده‌اند، اما با این وجود، شرط تکمیل تعداد 313 نفر انسان لایق در سپاه امام زمان(عج)، شرط لازم ...
  • معنای این سخن امام علی(ع) چیست که می‌فرماید: «من از قضای الهی به سوی قدر الهی می‌گریزم» چیست؟
    15730 کلام قدیم 1397/09/25
    گریختن از قضای الهی به سوی قدر الهی، مضمون روایتی است که چنین نقل شده است: «روزی امام علی(ع) از کنار دیواری که در حال فرو ریختن بود بلند شد؛ برخی پرسیدند آیا از قضای الهی فرار می‌کنی؟ آن‌حضرت فرمود از قضای الهی به قدر الهی فرار می‌کنم».

پربازدیدترین ها