جستجوی پیشرفته
بازدید
35755
آخرین بروزرسانی: 1394/08/03
خلاصه پرسش
اگر اسلام دین مهربانی و محبت است، وجود آیات خشونت‌آمیز در قرآن چه معنایی دارد؟!
پرسش
اگر اسلام دین محبت و مهربانی است و خداوند ارحم الراحمین است، چرا این همه آیه در قرآن درباره جنگ و کشتار کافران وجود دارد؟!
پاسخ اجمالی

اسلام دین گذشت و مهربانی است و پیامبر اسلام(ص) نیز در برخورد با مردم مأمور به عفو و گذشت بود؛ چرا که خدایش به او فرمان داد، عفو را پیشه خود کن و به نیکى‌ها فرمان ده. منتها این عفو و مهربانی تا زمانی کاربرد دارد که مخالفان نیز به ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و اخلاقی پایبند باشند. اما هنگامی که کافران و مشرکان در برابر رأفت و مهربانی پیامبر اسلام(ص) سوء استفاده نموده و پس از اذیت و آزار مسلمانان به جنگ و نبرد با آنان برخاسته‌اند، بدیهی است که عقل حکم می‌کند باید در برابر ظلم و تجاوز ستم‌گران به دفاع برخاست و از حقوق مردم ستم‌دیده دفاع نمود. اگر در قرآن کریم آیاتی به چشم می‌خورد که از آنها بوی خشونت استشمام می‌شود، تماماً در راستای دفاع از مظلومان و ستم‌دیدگان در برابر ستم‌گران و متجاوزان به حقوق مردم است. ستم‌گرانی که از رأفت اسلامی سوء استفاده نمود و به تعهداتی که خود با مسلمانان بسته بودند نیز پایبند نمانده‌اند.
پاسخ تفصیلی
اساس دین اسلام بر دعوت مردم به یکتاپرستی است. در این راستا پیامبر اسلام(ص) مأمور ابلاغ تعالیم الهی به مردم بود. این مأموریت تنها از راه فراخواندن آنان همراه با استدلال‌های منطقی بود، نه با جنگ و خشونت. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ»؛[1]با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن.
«قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللهِ عَلى‏ بَصیرَة»؛[2] بگو: این راه من است. من و پیروانم، همگان را در عین بصیرت به سوى خدا می‌خوانیم.
اساساً هیچ پیامبری دین خود را بر مردم تحمیل نکرد. پیامبران مأمور رساندن تعالیم الهی به مردم بودند، نه تحمیل آن. چنان­‌که صریح آیات قرآن بر این موضوع دلالت دارند. در این­‌جا به چند نمونه از این آیات اشاره می­‌کنیم:
1. «...وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبینُ»؛[3] پیامبر جز پیام ‏رسانى آشکار نیست.
2. «...وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون»؛[4] و بر تو نیز قرآن را نازل کردیم تا آنچه را براى مردم نازل شده است برایشان بیان کنى و باشد که بیندیشند.
اگر کسی در این آیه بویژه دقت و تأمل کند، در می‌­یابد که پذیرش دعوت پیامبر همراه با تفکر و اندیشه است، نه از سر زور و سلطه. نکته قابل توجه در این آیه این است که قرآن می­‌فرماید «یتفکرون» و نمی­گوید «لعلهم یستسلمون» یا «یطیعون»؛ لذا پیامبر مأمور بود محتوای رسالت خویش را به مردم ابلاغ کند و آنها با تفکر و اندیشه آن‌را پذیرا باشند.
3. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»؛[5] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد [و پذیرا گردد] یا ناسپاس.
با توجه به این شیوه مسالمت‌آمیز در تبلیغ دین، بسیاری از مردم حقیقت‌جو و خسته از جهالت و شرک، به ندای آسمانی پیامبر اسلام(ص) پاسخ مثبت داده؛ دعوت حق را لبیک گفته و به اسلام گرویدند.
بدیهی است که این تعالیم با منافع کافران، مستکبران و ستم‌گران در تضاد است؛ لذا به مخالفت با پیامبر و مسلمانان برخاسته، اقدام به اذیت و آزار آنان نموده، و جنگ‌های بسیاری را بر آنان تحمیل نمودند. این‌جا بود که خداوند دستور دفاع از پیروان آیین اسلام را صادر فرمود، و به مسلمانان اجازه داد تا در برابر تجاوز زورگویان از خود دفاع نمایند. به بیان دیگر، در حقیقت جهاد در اسلام برای دفاع از مظلومان و ستم‌دیدگان است. به این معنا اگر می‌بینیم کسانی مظلوم واقع می‌شوند و بر آنها ظلم و ستمی می‌شود، از حق آنان باید دفاع شود. با توجه به این معنا قرآن کریم می‌فرماید: «چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و کودکان ناتوانى که می‌گویند: اى پروردگار ما، ما را از این قریه ستم‌کاران بیرون آر و از جانب خود یار و مددکارى قرار ده، نمی‌جنگید؟».[6]
براساس این آیه وظیفه پیامبر اسلام(ص) حمایت از مسلمانان و دفاع از آنها در برابر ستم‌کاران است؛ چرا که خداوند در این آیه می‌گوید که چرا شما در راه خدا و در راه نجاتِ‏ مردان و زنان و کودکان مستضعف به دفاع و حمایت برنمی‌خیزید؟!
لذا جهاد در اسلام، دفاع از مظلومان و مستضعفان است. و این حق انسانی و اخلاقی است که مسلمانان برای نجات ستم‌دیدگان، در برابر زورگویان و تجاوزگران به مقابله برخیزند، و این‌چنین حقی انسانی، منطقی و پذیرفته شده است.
در همین راستا قرآن می‌فرماید: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا»؛[7] به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردید، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته‌‏اند.
این آیه به مسلمانان اجازه می‌دهد زمانی که مورد ظلم و تجاوز قرار گرفتند به جهاد برخیزند. نکته دقیق در این آیه واژه «اذن» است؛ یعنی مسلمانان اجازه دارند هنگامی که مورد ظلم و ستم قرار گرفتند از خود دفاع کنند، نه آن‌که «امر» به جهاد شده باشند.
در جامعه‌ای که مردمش حق انتخاب دین و آیین ندارند؛ و به جرم گرویدن به دینی که خود بر اساس خرد و اندیشه انتخاب نموده‌اند، مورد شکنجه و آزار قرار می‌گیرند. آیا اجازه دفاع به معنای خشونت است؟!
با این وجود، این آیه تنها مجوزی برای دفاع است، نه الزاماً وجوب دفاع؛ یعنی ای مردم در برابر ظلمی که بر شما می‌شود، حق دفاع دارید. این مجوز هم مربوط به عنوان ظلم و ستم شدن است: «بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا».
اگر به درستی در این آیه دقت شود، به هیچ وجه مسئله ایمان آوردن کافران، یا اجبار آنها به ایمان مطرح نیست؛ چون به مسلمانان ظلم می‌کنند، به مسلمانان اجازه داده شد تا در برابر ظلم آنان از خودشان دفاع کنند.
آیه دیگری که در این راستا قابل تأمل بوده، این آیه است: «فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»؛[8] هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّى کنید! و از خدا بپرهیزید (و زیاده روى ننمایید).
این بدین معنا است که اگر به شما تجاوز کردند به پاسخی متناسب با همان اندازه‌ای که آنها تجاوز کردند – و نه بیشتر - اقدام کنید.
این آیه نشان می‌دهد که اولاً: این تجویز در محدوده دفاع است. ثانیاً: در همین محدوده نیز باید تناسب میان تجاوز و پاسخ آن رعایت شود.
این معنا در آیات دیگر به روشنی بیان شده است. آن‌جا که می‌فرماید: اگر آنها تسلیم شدند و دست از فتنه برداشتند، به آنها کاری نداشته باشید: «و اگر به صلح گراییدند، تو نیز از در صلح وارد شو و بر خدا توکّل کن که او شنواى دانا است». [9]
«وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»؛[10] و در راه خدا، با کسانى که با شما می‌جنگند، بجنگید، [ولى‏] از اندازه درنگذرید؛ زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد. قید: «الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ»، یعنی دلیل جواز نبرد، عمل و رفتار تجاوزکارانه و خشونت‌آمیز آنان است، نه چیز دیگر.
اینها نمونه‌­هایی است که نشان می‌دهد جنگ­‌های پیامبر اسلام(ص) اولاً: به دلیل مشرک بودن یا غیرمسلمان بودن طرف مقابل نبود؛ یعنی به دلیل اعتقادشان با آنها جنگ نمی‌کرد، بلکه به جهت عمل‌کرد ظالمانه آنان بود؛ مشرکان مسلمانان را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند؛ جنگ را بر آنان تحمیل می‌کردند؛ مسلمانان نیز در برابر آنان از خود دفاع می‌کردند.
گذشته از دفاعی بودن جنگ‌­های پیامبر اسلام(ص)، نکته حائز اهمیت این است که این دفاع‌ها کاملاً در محدوده اخلاق بوده است؛ یعنی تا جایی که ضرورت اقتضا می‌کرد از خود دفاع می‌کردند، و کاری که غیر اخلاقی و بر اساس غضب و انتقام‌­گیری نمی‌کردند؛ چرا که اسلام به پیروان خویش آموخت؛ کسانی که با شما زندگی مسالمت‌آمیز دارند، شما نیز با آنها از سر مهر و وفا برخورد کنید: «لا یَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین»؛[11] خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند، نهى نمى‌‏کند؛ چرا که خداوند عدالت‌‏‌پیشگان را دوست دارد.
و پیامبر اسلام نیز منادی این شعار بود که «اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآى و بر خدا توکّل کن».[12]
بنابر این، دین اسلام در هیچ‌یک از آموزه‌هایش در ابتدا سفارش به برخوردهای خشونت‌آمیز و انتقام‌جویی نکرده و نمی‌کند. خشونت و انتقام در جایی است که دشمن به هیچ‌یک از قوانین و تعهدات انسانی، اجتماعی پایبند نباشد و در صدد از بین بردن اساس دین اسلام باشد. این‌جا است که دستور «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّار»،[13] کاربرد پیدا می‌کند. و گرنه پیامبر مأمور به عفو و مدارا بود و خشونت در دستور کارش قرار نداشت: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین»؛[14] عفو را پیشه کن و به نیکى فرمان ده و از جاهلان اعراض کن.
با توجه به این آیات و ده‌ها آیه مشابه، هیچ‌گاه قرآن دستور به کشتن کافران به جرم داشتن عقیده نداده است.
 

[1]. نحل، 125.
[2]. یوسف، 108.
[3]. نور، 54؛ عنکبوت، 18.
[4]. نحل، 44.
[5]. انسان، 3.
[6]. نساء، 75.
[7]. حج، 39.
[8]. بقره، 194.
[9]. انفال، 61.
[10]. بقره، 190.
[11]. ممتحنه، 8.
[12]. انفال، 61.
[13]. فتح، 29.
[14]. اعراف، 199.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • مراد از کلمة الله بودن عیسی و کلماتی که آدم(ع) با آن توبه کرد چیست؟
    24481 تفسیر 1392/04/12
    خداوند متعال در قرآن کریم می‌‌فرماید: «إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْه»؛[1] همانا مسیح، عیسى فرزند مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه (و مخلوق) او است، که او را به مریم القا نمود. در آیه ...
  • مثل خدا چه کسی است که مثل او نیست؟
    15939 تفسیر 1388/07/20
    به تصریح آیات بسیاری از قرآن کریم و نیز به فرمان عقل، خداوند، مانند و شبیهی ندارد و با توجه به ادبیات عرب، ترجمۀ ارائه شدۀ شما از این آیه صحیح نبوده و بنابر این جستجو از مثل مثل خداوند موردی نخواهد داشت. "مثل" در ...
  • آیا مداومت بر ذکر لا اله الا الله موجب فقر می شود؟
    129211 شبهه شناسی 1390/11/20
    از دیدگاه شریعت و روایات معصومین همه اذکار الهی مستحب بوده و اثرات مطلوب بسیاری بر آنها مترتب است با این حال دعوی بی معرفت و بدون عمل و در تضاد با خواستۀ قلبی در تمامی اعمال شرعی - اعم از ایمان، صلاة و قرائت قرآن همچنین اوراد و اذکار ...
  • اگر امامان نبودند دنیا برپا می شد؟
    19753 دانش، مقام و توانایی های معصومان 1389/12/21
    اصولا برای به وجود آمدن جهان نیاز به واسطه هایی است که اگر نباشند، جهان نیز محقق نمی شود. از همین باب وجود انسان های کامل به عنوان واسطه برای برپائی عالم ضروری است. ...
  • ورع و تقوا چه تفاوتی با هم دارند؟!
    46341 حدیث 1394/02/22
    اگر چه در نظر اول میان «تقوا» و «ورع» تفاوتی به نظر نمی‌رسد؛ چرا که هر دو به معنای پرهیز و خویشتن‌داری است، اما با توجه به سفارشات فراوان معصومان(ع)،[1] نسبت به ورع، به نظر می‌رسد تفاوت‌های میان این دو فضیلت اخلاقی وجود داشته باشد.
  • واژه «امتثال» در لغت، فقه و اصول فقه چه معنایی دارد؟
    9780 مبانی فقهی و اصولی 1397/04/26
    «امتثال» به معنای پیروی و دنباله‌روی است.[1] و در اصطلاح اصول فقه، موافقت خارجى و عملى با شارع را امتثال گویند.[2] فرق امتثال با اطاعت «امتثال» بجا آوردن عمل مطلوب پروردگار با انگیزه تقرّب الهى است. ولی «اطاعت» صرف پیروى ...
  • چرا نظام هستی احسن است و اکمل نیست؟
    6998 کلیات 1392/11/12
    اگر منظور از نظام هستی، بخشی از این نظام هستی است که الآن بالفعل موجود است؛ در این صورت می‌توان پذیرفت که نظام هستی اکمل نیست؛ زیرا کمال برخی از موجودات به تدریج به دست می‌آید. بنابراین، صورت فعلی آنها اکمل نیست. به عبارت دیگر، برخی از موجودات ...
  • در چه روزهایی از ماه جمادی الأول یا جمادی الثانی انجام عقد مناسب است؟
    50039 Laws and Jurisprudence 1389/03/20
    ازدواج یک عمل مستحب و مورد پسند اسلام است و در همه ایام سال جایز است و در برخی از ایام بهتر و مناسب تر است. اما برخی از ایام؛ مانند شهادت امامان معصوم و بزرگداشت هایی که اجرای مراسم ازدواج در آنها شاید بی احترامی محسوب شود اگر ...
  • زبان هر ملتی نشان از فرهنگ و تعالی رشد یک جامعه دارد، چطور زبان عربی با چنین فصاحتی در قبایل بیابان نشین به وجود آمده است؟
    6691 علوم قرآنی 1393/02/02
    ۱. این طور نیست، گروه یا ملتی اگر دارای چند امتیاز از امتیازات فرهنگی و یا اجتماعی بودند، حتماً دارای امتیازات دیگر هم باشند. 2. هیچ ملتی را بی‌فرهنگ نمی‌توان گفت، بلکه فرهنگ‌ها متفاوت است. در آن زمان، زبان عربی تنها غنای ساختاری در گرامر و بلاغت داشته ...
  • آیا حضرت فاطمه(س) در مراسم عروسی دختری یهودی شرکت کرد و از غذای آنان تناول نمود؟!
    6607 حدیث 1400/04/21
    نخست باید گفت؛ رسول اکرم(ص) برای تحقق آرمان‌ها و اهداف بزرگ اسلام که دعوت تمام انسان‌ها به اسلام و مهیا نمودن فضایی آرام و به دور از تضادهای دینی، قومی و قبیله‌ای بود، نیاز به آن داشت که تفاخر و تضادهای قومی و ...

پربازدیدترین ها