جستجوی پیشرفته
بازدید
21254
آخرین بروزرسانی: 1394/07/25
 
کد سایت fa65838 کد بایگانی 80702 نمایه یاد خدا مایه آرامش دل‌ها
طبقه بندی موضوعی تفسیر|ذکر
اصطلاحات قلب (دل)
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
می‌دانیم که انسان از راه‌های مختلفی به آرامش دست می‌یابد. با این وجود، اگر تنها راه رسیدن به آرامش را یاد خدا بدانیم، آیا ادعایمان منطبق بر واقعیات است؟!
پرسش
در آیه 28 سوره‎ی رعد، خداوند می‌فرماید: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، در برخی از ترجمه‌ها نوشته شده است: «آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد». سؤال این است که در ترجمه از کلمه «تنها» استفاده شده است؛ در صورتی که ما انسان‌‌ها در زندگی‌‌مان با خیلی چیزها احساس آرامش می‌کنیم. این چگونه قابل توجیه است؟
پاسخ اجمالی
صاحب نظران در ادبیات عرب دست کم چهار راه برای انحصار و اختصاص بیان کرده‌اند که یکی از آنها «تقدیم ما هو حقه التأخیر» است؛ یعنی آنچه معمولاً آخر جمله ذکر می‌شود را در ابتدای آن ذکر کنیم.[1]
در زبان عربى تقدیم و تأخیر اجزای جمله، گاه به منظور انحصار در أمرى است؛ مانند: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» که با «نعبدک و نستعینک» فرق دارد.
معناى جمله‌‏هاى اول این است: تو را، تنها تو را بندگى می‌کنیم و تنها از تو یارى می‌جوییم. اما معناى جمله‌‏هاى دوم این است: بندگى می‌کنیم تو را و یارى می‌جوییم از تو. فرق اینها این است که در جمله‌‏هاى دوم ممکن است دیگرى هم شریک باشد؛ یعنى بندگى و یا یارى جستن از دیگرى هم در کار باشد، برخلاف جمله‌‏هاى اول.[2]
بر این اساس، عبارت «أَلَا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، اگر به صورت «أَلَا تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ بِذِکْرِ اللهِ» آمده باشد، معنایش فرق خواهد کرد. اما به دلیل آنکه جار و مجرور (بذکر الله) که معمولاً در پایان جمله ذکر می‌شود را در ابتدای آن آورده‌ایم، این خود نشانگر نوعی انحصار است.
معنای عبارت اول چنین است: «تنها با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد»، امّا معنای جمله دوم این است: «با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد». در این معنا اختصاص و انحصار وجود ندارد؛ یعنی دل‌ها با یاد خدا آرام می‌گیرد، همان‌طور که ممکن است با یاد غیر خدا نیز آرام گیرد.
امّا در پاسخ به این‌که ما انسان‌‌ها در زندگی‌مان با خیلی چیزها احساس آرامش می‌کنیم، باید گفت؛ آرامش واقعی و پایدار تنها با یاد خدا به دست می‌آید و اثبات این مطلب منافات با آن ندارد که با روش‌های دیگری، برخی از آرامش‌های موقت، ظاهری و ناپایدار برای انسان‌ها به وجود آید.
دل‌هاى آدمیان که همان نفوس مدرکه باشد، هیچ هدفى جز رسیدن به سعادت و امنیت ندارد؛ و به همین جهت است که دست به دامن اسباب می‌زند و چون هیچ سببى از اسباب نیست، مگر آن‌که از جهتى غالب و از جهتى مغلوب است، و تنها سبب غالب و غیر مغلوب، خداى سبحان و خداى غنى و ذو الرحمه است، پس تنها به یاد او دل‌ها آرامش می‌یابد، و اگر دلى به یاد غیر او آرامش یابد، دلى است که از حقیقت حال خود غافل است، و اگر متوجه وضع خود شود، بدون درنگ دچار رعشه و اضطراب می‌گردد.[3] و به اصطلاح کسی که به غیر خدا آرامش گرفته، آن سراب است و صاحب آن خیال می‌کند که به آب رسیده است!
 

[1]. «و للقصر طرق أربع مشهورة و طرق کثیرة غیر مشهورة، أما الأربع المشهورة فهی:
الف. النفی و الاستثناء و هنا یکون المقصور علیه ما بعد أداة الاستثناء مثل: لا یفوز إلا المجد فالفوز مقصور و المجد مقصور علیه و هو قصر صفة على موصوف.
ب. «انما» و یکون المقصور علیه مؤخرا وجوبا و قد تقدم کلام عبد القاهر على انما نحو: انما الحیاة تعب فالحیاة مقصورة و التعب مقصور علیه و هو قصر موصوف على صفة.
ج. العطف بلا أو بل أو لکن فإن کان العطف بلا کان المقصور علیه مقابلا لما بعدها نحو: الأرض متحرکة لا ثابتة و إن کان العطف ببل أو لکن کان المقصور علیه ما بعدهما نحو ما الأرض ثابتة بل متحرکة و ما الأرض ثابتة لکن متحرکة.
هـ. تقدیم ما حقه التأخیر و هنا یکون المقصور علیه هو المقدم نحو على الرجال العاملین نثنی.
و هناک طرق أخرى للقصر غیر هذه الأربع منها ضمیر الفصل نحو علی هو الشجاع و منها التصریح بلفظ «وحده» الحالیة أو لیس غیر نحو أکرمت علیا وحده و لکنها لا تعدّ من طرقه الاصطلاح». درویش، محیى الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج ‏5، ص 520 و 521، سوریه، دار الارشاد، چاپ چهارم، 1415ق.
[2]. بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ص 391 و 392، قم، حکمت، 1386ش.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج‏ 11، ص 487، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1374ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها