جستجوی پیشرفته
بازدید
263681
آخرین بروزرسانی: 1398/08/13
خلاصه پرسش
مختصری از داستان حضرت عیسی بن مریم(ع) و مادر بزرگوارشان ارائه نمایید.
پرسش
داستان حضرت عیسی(ع) را مختصر شرح دهید.
پاسخ اجمالی

حضرت عیسای مسیح(ع) از بزرگ‌ترین پیامبران الهی است. خداوند او را از مادرش مریم(س)، بدون آن‌که شوهری داشته باشد، به دنیا آورد؛ چون این اتفاق برای مردم رخدادی عجیب بوده و برایشان قابل تصور نبود، به مریم تهمت زدند. خداوند حضرت عیسی را در همان زمان نوزادی به سخن گفتن واداشت تا با این اعجاز، مادرش را از هر خطا تبرئه کند. او در همان گهواره خود را به عنوان پیامبر خدا معرفی کرد، اما سال‌ها گذشت تا خداوند به حضرتشان دستور داد تا عملاً نقش پیامبری را اجرا کرده و به هدایت بنی‌اسرائیل بپردازد. خداوند به او تورات را آموخت و انجیل را به او وحی کرد و معجزه‌های مختلفی؛ مانند زنده کردن مردگان را به او عطا کرد تا با آن، پیامبری خود را اثبات کند. با این‌حال، عده کمی به او ایمان آوردند. در صدر این افراد، حواریون بودند که همواره در کنارش بوده و از دانش او استفاده می‌کردند.

سرانجام، دشمنان مسیح تصمیم گرفتند تا او را بکشند. با خیانت یکی از پیروان عیسی، جایگاهشان شناسایی شده، دشمنان وارد آنجا شدند، اما تنها توانستند کسی که شبیه عیسی بود را دستگیر کرده و به صلیب بکشند. و بدین گونه خداوند حضرتشان را نجات داده و سپس او را به نزد خود بالا برد.

پاسخ تفصیلی

حضرت عیسی(ع) از بزرگ‌ترین پیامبران الهی است. نام این بزرگوار در ردیف چهار پیامبر اولوالعزم دیگر قرار دارد. او خلقتی شبیه به آفرینش حضرت آدم(ع) دارد؛ به این معنا که خداوند او را بدون این‌که پدری داشته باشد، از مادرش، مریم عذراء(س) که دختری پاک‌دامن بود، به دنیا آورد.[1]

تولد

پدربزرگ حضرت عیسی، عمران نام داشت. همسر او هنگامی که باردار شد، به تصوّر این‌که فرزندی که در شکم دارد، پسر خواهد بود، نذر کرد که او را به خدمت بیت‌المقدس بگمارد. وقتی نوزاد متولد شد، دید که دختر است؛ لذا نامش را مریم گذاشت و با این‌حال، پس از این‌که مقداری بزرگ شد، او را به خدمت بیت‌المقدس فرستاد. حضرت زکریا(ع) سرپرستی او را بر عهده گرفت. طی این مدت، مریم(س) به چنان مقام والایی دست یافت که خداوند از آسمان برایش روزی می‌فرستاد.[2] البته افراد دیگری  غیر از حضرت زکریا(ع) هم داوطلب نگه‌داری حضرت مریم بودند و می‌خواستند این افتخار را نصیب خود کنند؛ از این‌رو برای انتخاب شدن شخص نگه‌داری‌کننده، از طریق قرعه کشی و با استفاده از قلم‌هایشان، قرعه به نام حضرت زکریا زده شد.[3]

تا این‌که روزی حضرت مریم، از مردم کناره گرفت و به قسمت شرقی بیت‌المقدس رفت و خود را از دید مردم مخفی داشت. خداوند فرشته‌ای را به شکل انسان به سراغش فرستاد تا حضرت عیسی را به او بدهد. بدین ترتیب، بدون این‌که حضرت مریم با مردی تماس داشته باشد، باردار شد.[4] در برخی از روایات آمده، حضرت مریم از طریق خوردن دو دانه خرمایی که حضرت جبرئیل(ع) برایش آورده بود، باردار شد.[5]

مدت زمانی که مریم، فرزندش را حمل می‌کرد، متفاوت ذکر شده؛ برخی روایات آن‌را شش ماه دانسته‌اند[6] و برخی دیگر آن‌را نُه ساعت به ازای نُه ماه گفته‌اند.[7] وقتی زمان تولد عیسی فرا رسید، درد زایمان، او را به پای نخل خشکیده‌ای کشاند. ایشان از این‌که به زودی آماج تهمت‌ها قرار خواهد گرفت، بسیار نگران بود؛ به اندازه‌ای که آرزوی مرگ کرد. اما عیسی که تازه متولد شده بود، به امر خدا به سخن آمد و مادرش را دلداری داد. او گفت: «نگران نباش که خدا برایت چشمه گوارایی در زیر پایت جوشانده است. تنه این نخل را به سمت خود تکان بده تا برایت رطب تازه بریزد. از این نعمت‌ها تناول کن و خوشحال باش. هر کس تو را دید، به او بگو که من امروز روزه سکوت گرفته‌ام و با کسی حرف نخواهم زد».[8]

مریم با قلبی مطمئن، در حالی‌که فرزندش را در آغوش گرفته بود، به سمت شهر خود برگشت.

مردم ظاهربین، با دیدن این صحنه، نسبت به مریم بدگمان شده و به او گفتند: « ای خواهر هارون! کار خیلی بدی انجام دادی! پدر و مادرت افراد منحرفی نبودند، پس تو چرا به این فساد مبتلا شدی؟!».

مریم با اشاره به آنان فهماند که روزه سکوت گرفته و باید سؤال خود را از نوزادی که در آغوش دارد بپرسند.

مردم با تعجب گفتند: «ما چه طور می‌توانیم با کودکی که تازه متولد شده، سخن بگوییم؟!».

این‌جا بود که مردم برای اولین بار، معجزه عیسای تازه متولد شده را با چشم و گوش خود دیدند و شنیدند. به قدرت الهی، حضرت عیسی زبان به سخن گشود و با مردم صحبت کرد و گفت: من بنده خدا هستم. او مرا به پیامبری برگزیده و به من کتاب آسمانی عطا کرده است. او مرا مخلوقی مبارک و پُر خیر و برکت قرار داده و مرا به خواندن نماز تا زمانی که زنده هستم، سفارش کرده است. او دستور داده تا با مادرم مهربان باشم و مرا سرکش و بدبخت قرار نداده. درود بر من، آن‌روزی که متولد شدم و آن روزی که خواهم مرد و آن روزی که مبعوث خواهم شد.[9]

حضرت عیسی با این سخنان، آن تهمت بزرگ را از مادر خود دور کرد و پیامبری خود را برای مردم ثابت ساخت.

محل تولد

مشهور مورّخان اسلامی معتقدند که حضرت عیسی(ع) در «بیت لحم» فلسطین متولد شده بود.[10]

روایتی از امام صادق(ع) - که در ارتباط با ماجرای معراج پیامبر اسلام(ص) است - نیز تولد عیسی بن مریم(ع) در بیت لحم را تأیید می‌کند.[11]

انجیل نیز به صراحت، تولد حضرت عیسی(ع) را در بیت لحم دانسته است: «عیسی در زمان سلطنت [هیرودیس] در شهر بیت لحم به دنیا آمد».[12]

با این‌حال؛ اندک روایاتی اشاره کرده‌اند که حضرت مریم(س) در مکانی بسیار دورتر و در اطراف کوفه و نجف، حضرت عیسی(ع) را به دنیا آورده بود.[13]

مرحله رشد

تنها رسالت حضرت عیسی(ع) در ساعات اوّلیه پس از ولادت، اثبات بی‌گناهی حضرت مریم و مقام پیامبری خود بود. اما هنوز مسئولیت هدایت و تبلیغ دین الهی،‌ بر عهده او قرار داده نشده بود. در عین حال خطراتی از جانب گروهی از یهودیان، جان حضرت عیسی را تهدید می‌کرد. خداوند آن دو را به مکانی امن و مناسب راهنمایی کرد؛ سرزمین مرتفعى که داراى امنیّت و آب جارى بود[14] تا حضرت عیسی مراحل رشد و نمو خود را طی کند و آماده تبلیغ رسالت آسمانی خود شود.

ازدواج نکردن

در مورد ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع) در پاره‌ای از گزارش‌ها به مسائلی اشاره شده است که در نظر ابتدایی چنین تصور می‌شود که حضرت عیسی با اصل ازدواج مخالف بود، اما با توجه به سفارش اکیدی که در امر ازدواج در قرآن و روایات آمده، هم‌چنین مطالعۀ زندگی حضرت عیسی(ع)، درمی‌یابیم که ایشان با اصل ازدواج مخالفتی نداشته، بلکه علت ازدواج نکردن ایشان شرایط خاص زندگی شخصی و نیز جامعه‌ای بود که در آن زندگی می‌کرد.[15]

نبوت و معجزات

خداوند به حضرت عیسی کتاب تورات را تعلیم داد و انجیل را به او آموخت و حکمت و علوم مخصوص خود را به او عطا کرد.[16]

خدای متعال برای اثبات پیامبری فرستادگانش به مردم، به آنها معجزاتی عطا کرده است تا بتوانند پیامبران واقعی را از دروغ‌گویان مدعی تشخیص دهند.[17] هر کدام از پیامبران، معجزات مخصوص به خود دارند که در قرآن به برخی از آنها اشاره شده است. یکی از این پیامبران، حضرت عیسی(ع) است که در قرآن کریم معجزات متعددی برای آن‌حضرت ذکر شده است:

  1. قبل از این‌که حضرت عیسی(ع) مأمور به هدایت مردم شود، معجزه سخن گفتن، در ساعات اولیه زندگی بود. علت اصلی بروز این معجزه، دل‌داری دادن به مادر خود و رفع تهمت از ساحت پاک او بود. حضرت عیسی(ع) پس از تولد با مادر خود سخن گفت و به او دل‌داری داد
  2. با گِل، پرنده می‌ساخت. سپس در آن می‌دمید و آن مجسمه، به اذن الهی تبدیل به پرنده‌ای زنده می‌شد.
  3. خداوند به او این اجازه را داده بود تا نابینایان و کسانی که دچار بَرص هستند، شفا دهد.
  4. یکی از شگفت‌انگیزترین معجزه حضرت عیسی، زنده کردن مردگان بود. او به امر الهی، افراد متعددی را زنده کرد.
  5. او حتی از غذاهایی که مردم در خانه خود می‌خوردند و یا ذخیره می‌کردند به آنها اطلاع می‌داد.
  6. «مائده آسمانی» معجزه دیگری از حضرت عیسی بود که با درخواست حواریون(شاگردان خاص عیسی مسیح) انجام شد. این سفره غذا از آسمان نازل شد و با این‌که فقط نُه قرص نان و نُه ماهی کوچک در آن بود،[18] چهار هزار و هفت‌صد نفر را سیر کرد.[19]

با وجود این همه معجزات، عده کمی از مردم به حضرت عیسی ایمان آوردند که در صدر آنها حواریون بودند. تعداد حواریون دوازده نفر بود و عالم‌ترین آنها «الوقا» نام داشت.[20] اما کسانی که از بنی‌اسرائیل راه کفر را در پیش گرفتند، مورد لعن حضرت عیسی قرار گرفته[21] و بنابر نقلی مسخ شده و تبدیل به میمون شدند.[22]

محدوده رسالت

خدای متعال در ارتباط با گستره رسالت حضرت عیسی(ع) می‌فرماید: «وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنی‏ إِسْرائیل ...»؛[23]  و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنی‌اسرائیل(قرار داده، که به آنها می‌گوید:) من نشانه‌‏اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‏‌ام من از گِل، چیزى به شکل پرنده می‌سازم سپس در آن می‌‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‌‏اى می‌گردد ...

ظاهر چنین آیاتی نشانگر آن است که عیسی(ع)تنها فرستاده به سوی قوم بنی‌اسرائیل بود، اما از آن‌جا که این پیامبر، صاحب شریعت و از پیامبران اولو العزم بود، و با توجه به آیات دیگر در مورد زندگی آن‌حضرت، فهمیده می‌شود که بعثت وی فراتر از قوم بنی‌اسرائیل بود، هر چند بنی‌اسرائیل در صف اول مأموریت هدایت او قرار داشت؛ یعنی این‌که ایشان در درجه‌ی اول براى بنی‌اسرائیل مبعوث شده بود، مانند پیامبر اسلام(ص) که در درجه اول براى خاندان خویش، در درجه دوم براى مردم مکه و اطراف آن، و درجه بعدى براى جهانیان مبعوث شده بود.[24]

سن حضرت عیسی(ع) هنگام نبوت

درباره این‌که حضرت عیسی(ع) در چه سنی به نبوّت برگزیده شد، دیدگاه‌های گوناگونی در منابع تفسیری و روایی مشاهده می‌شود:

  1. حضرتشان از آغاز تولد پیامبر بود، امّا از سن هفت یا هشت‌سالگی به بیان وحی خدا پرداخت. در این هنگام مأموریت یافت تا بنی‌‌اسرائیل را هدایت کند و آنان‌را از گمراهی نجات دهد. [25]
  2. از ابن عباس نقل است هنگامی که عیسی(ع) به سن سی سالگی رسید، خداوند او را به سمت بنی‌اسرائیل روانه کرد.[26]
  3. حضرت عیسی(ع) هنگام گفتن «آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا»، چهل روزه بود، و در همان زمان به پیامبری برگزیده شده بود و خدا او را براى هدایت بشر برانگیخت.[27]
  4. حضرتشان در بدو تولد و حتی قبل از این‌که عبارات موجود در این آیه را بر زبان بیاورد، به نبوّت مبعوث شده و به وی کتاب داده شده بود.[28]
  5. عیسی(ع) در سه سالگی مبعوث شد.[29]

ویژگی‌های اخلاقی

برخی از ویژگی‌های اخلاقی حضرت عیسی(ع) عبارت‌اند از:

  1. زهد: یکی از ویژگی‌های اخلاقی حضرت عیسی(ع)، زهد آن پیامبر بزرگ است. او مانند بیشتر پیامبران دیگر خود را از تشریفات و زیبایی‌های دنیا و نعمت‌های رنگارنگش دور نگه می‌داشت و پرهیز می‌کرد از این‌که کارهای خود را به عهده دیگران واگذارد. در این‌باره، حضرت علی(ع) می‌فرماید: «بالشتش سنگ و لباسش خشن و غذایش ناگوار بود. خورشتش گرسنگی و چراغش در شب، ماه و سایبانش در روز، شرق و غرب زمین بود. میوه و سبزی‌اش، گیاهانی بود که در مناطق مختلف می‌رویید».[30]
  2. تعادل در خوف و رجا: امام رضا(ع) درباره حضرت عیسی(ع) چنین می‌فرماید: «حضرت عیسی هم گریه می‌کرد و هم می‌خندید، ولی حضرت یحیی(ع) فقط می‌گریست و نمی‌خندید. آن حالتی که عیسی داشت، بهتر از حالت یحیی بود».‏[31]
  3. پرهیز از سخن گفتن زیاد: همیشه بزرگان دین، از آثار منفی زیاد سخن گفتن، سخن به میان آورده‌اند. امام صادق(ع) در این‌باره فرمود: «حضرت مسیح دائماً می‌گفت: در غیر یاد خدا، زیاد سخن نگویید؛ کسانی که زیاد حرف می‌زنند، دل‌هایشان دچار قساوت شده ولی خودشان نمی‌دانند».[32]، [33]

حواریون

در انجیل اسامى حواریون چنین آمده است: 1. شمعون معروف به پطرس 2. اندریاس 3. یعقوب 4. یوحنا 5. فیلوپس 6. برتولولما 7. توما 8. متى 9. یعقوب ابن حلفا 10. شمعون ملقّب به «فدایی» 11. یهودا برادر یعقوب 12. یهوداى اسخریوطى که به مسیح خیانت کرد.[34]

روایاتی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده است که وصی حضرت عیسی(ع) شمعون بود، و در انجیل معروف به پطرس است و از او در روایات به شمعون بن حَمّون یاد شده است.

قرآن کریم پیدایش حواریون را این‌گونه بیان می‌فرماید: «هنگامى که عیسى از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: کیست که یاور من به سوى خدا (براى تبلیغ آیین او) شود؟ حواریان گفتند: ما یاوران خداییم به خدا ایمان آوردیم و تو (اى عیسى!) گواهى ده که ما تسلیم (خدا) هستیم. پروردگارا! به آنچه نازل کرده‌‏اى، ایمان آوردیم و از فرستادۀ (تو) پیروى نمودیم ما را در زمرۀ گواهان بنویس!».[35]

منظور عیسی(ع) از این پرسش این بود که بفهمد از میان مردم چند نفر طرفدار حق‌اند، تا روى آنان حساب کند و نیرویش را در آنان متمرکز کرده و دعوتش از ناحیه آنان منتشر شود؛ زیرا شناخت نیروهاى وفادار، سازماندهى و تمرکز آنان در یک مرکز و کانون تبلیغی و جداسازى جبهۀ حقّ از باطل، براى رهبرى و ادامه حرکت اجتماعی ضرورى است.[36]، [37]

عیسی کلمة الله

خداوند متعال در قرآن کریم می‌‌فرماید: «إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْه»؛[38] همانا مسیح، عیسى فرزند مریم فقط فرستاده خدا، و کلمه(و مخلوق) او است، که او را به مریم القا نمود.

در آیه یاد شده از قرآن کریم، از عیسى(ع) تعبیر به «کلمه» شده است و این تعبیر از آن‌رو است که اشاره به مخلوق بودن مسیح(ع) کند، همان‌طور که کلمات، مخلوق ما است، موجودات عالم آفرینش هم مخلوق خدا هستند. نیز همان طور که کلمات، اسرار درون ما را بیان مى‌کند و نشانه‌اى از صفات و روحیات ما است، مخلوقات این عالم نیز روشنگر صفات جمال و جلال خدایند، به همین جهت در چند مورد از آیات قرآن به تمام مخلوقات، اطلاق «کلمه» شده است.[39] منتها این ‌کلمات با هم تفاوت دارند. بعضى بسیار برجسته و بعضى نسبتاً ساده و کوچک‌اند، و عیسى(ع) مخصوصاً از نظر آفرینش -علاوه بر مقام رسالت- برجستگى خاصى داشت؛ زیرا بدون پدر آفریده شده است.[40]

سرانجام حضرت عیسی

برخی از یهودیان که دشمنی حضرت مسیح را در دل داشتند، کمر به کشتن او بستند. با خیانت یکی از حواریون به نام یهودای اسخریوطی که قلباً به او ایمان نیاورده بود و منافق محسوب می‌شد، محل اختفای حضرت عیسی افشا شد و دشمان به آن‌جا رفته و شخصی که در ظاهر شبیه به حضرت عیسی بود را دستگیر کردند. مسیحیان و دیگر افراد چنین اعتقاد دارند که دشمنان حضرت مسیح، او را در روز جمعه به صلیب کشیده و او را کشتند. اما پس از گذشت سه روز از مرگ حضرت عیسی، روز یکشنبه، او دوباره زنده شده و به آسمان رفته است.[41]

اما کتاب آسمانی قرآن، کشته شدن و به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح را رد می‌کند و می‌فرماید: «آنها مسیح را نکشتند و به صلیب نکشاندند بلکه شخص دیگری را اشتباهاً به جای او به صلیب کشاندند و خودشان هم یقین به این موضوع نداشتند، بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد».[42] آری، خداوند او را از شر دشمنانش حفظ کرده و به آسمان برد تا این‌که در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) به زمین برگرداند و او پشت سر آن‌حضرت نماز بخواند.[43]

 

[1]. آل عمران، 59: «مَثَل عیسى در نزد خدا، مانند آدم است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: "موجود باش!" او هم فوراً موجود شد».

[2]. آل عمران، 35 – 37.

[3]. آل عمران، 44.

[4]. مریم، 16 - 22.

[5]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، ج 2، ص 537، قم، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1371ق.

[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏1، ص 465، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم 1407ق.

[7]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 707، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1374ش.

[8]. مریم، 23 - 26.

[9]. مریم، 27 - 33.

[10]. ر.ک: ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏2، ص 52، بیروت، دار صادر، 1385ق؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏2، ص 101، بیروت، دارالفکر، 1407ق.

[11]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 4، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1404ق.

[12]. متی،‌ 2: 1، ترجمه قدیم.

[13]. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 23. و نیز ر. ک: محل تولد حضرت عیسی(ع)، 61680.

[14]. مؤمنون، 50.

[15]. ر. ک: علت ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع)، 13960.

[16]. آل عمران، 48.

[17]. ر.ک:‌ «شناخت مدعى وحى (پیامبر)»، سؤال 119؛ «جایگاه معجزه در رسالت انبیاء»، سؤال  11681.

[18]. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏14، ص 249، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، 1403ق.

[19]. تفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری، ص 195، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق.

[20]. شیخ صدوق، محمد بن علی، توحید، ص 421، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1398ق.

[21]. مائده، 78.

[22]. تفسیر القمی، ج ‏1، ص 176.

[23]. آل عمران، 49.

[24]. ر. ک: محدوده رسالت حضرت موسی و عیسی(ع)، 82504.

[25]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‏، محقق، رسولى محلاتى، هاشم، ج 1، ص 174، تهران،‏ المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.

[26]. صدوق، محمد بن على‏، امالی، ص 204، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج ‏7، ص 202، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق؛ رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏21، ص 534، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.

[27]. ر. ک: طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‏7، ص 123، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏6، ص 791 – 792، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

[28]. مفاتیح الغیب، ج ‏21، ص 535.

[29]. ر. ک: (سن حضرت عیسی(ع) هنگام نبوت)، 84755.

[30]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 227، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[31]. قطب الدین راواندی، سعید بن هبه الله، قصص الانبیاء، ص 273، مشهد، مرکز پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، 1409ق.

[32]. همان، ج ‏2، ص 114.

[33]. ر. ک: ویژگی‌های اخلاقی حضرت عیسی(ع)، 54077.

[34]. لوقا؛ باب 6: 14-15-16.

[35]. آل عمران،52.

[36]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 202، قم، دفتر انتشارت اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.

[37]. ر. ک: حواریون عیسی(ع)، 21221.

[38]. نساء، 171.

[39] . کهف، 109؛ لقمان 29.

[40] . ر. ک: (عیسی کلمة الله)، 38387.

[41]. انجیل یوحنا ، باب 20 ، آیه 25.

[42]. نساء، 157 - 158.

[43]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار، ص 430، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1407ق.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها