جستجوی پیشرفته
بازدید
48619
آخرین بروزرسانی: 1390/12/23
خلاصه پرسش
انس بن مالک که بود و چگونه شخصیتی داشت؟
پرسش
انس بن مالک که بود و چگونه شخصیتی داشت؟ اهل بیت چه نظری در مورد او داشتند؟ آیا روایات او مورد قبول است؟
پاسخ اجمالی

«أنس بن مالک‏ بن النضر بن ضمضم» ملقّب به «ابو حمزه»، در مدینه به دنیا آمد و جزو انصار و صحابه پیامبر حساب می شود که در سنین کودکی به پیامبر (ص) پیوست و او را در جنگ های بسیاری از جمله جنگ بدر همراهی کرد. او خادم رسول الله بود و به این امر افتخار می کرد.

اهل سنت از انس روایات بسیاری را نقل کرده اند، اما از او روایات محدودی در منابع شیعه نقل شده، علاوه بر این روایت هایی نیز در مذمت او وجود دارد که اطمینان به اخبار او را سخت می کند از جمله این روایات، روایتی است از امام صادق (ع) که در مورد او ذکر شده است.

در سال مرگ او نیز اختلافاتی وجود دارد و از سال 90 تا 93 (ه.ق) در کتاب های تاریخی ذکر شده است.

پاسخ تفصیلی

در اینجا، نگاهی کوتاه به زندگی نامه و شخصیّت او می اندازیم:

«أنس بن مالک‏ بن النضر بن ضمضم»‏[1] ملقّب به «ابو حمزه»، در مدینه به دنیا آمد و جزو انصار و صحابه پیامبر اکرم (ص) حساب می شود[2] که در سنین کودکی به آن حضرت پیوست[3] و او را در جنگ های بسیاری از جمله جنگ بدر همراهی کرد.[4]

او ده سال قبل از هجرت به دنیا آمده بود[5] و وقتی پیامبر به مدینه هجرت کرد مادر انس پیش پیامبر (ص) رفته و عرض کرد: این انس غلام شما باشد و به شما خدمت کند و پیامبر نیز پذیرفت[6] و این گونه انس در ده سالگی خادم رسول الله شد و خود را همیشه خادم پیامبر می نامید و به این امر افتخار می کرد.[7]

انس از جمله افرادی بود که احادیث بسیاری نقل کرده است. او احادیثی را از پیامبر اکرم (ص)، ابوذر، حضرت زهرا (س)، سلمان فارسی، ابوبکر، عمر بن خطاب و ... نقل کرده است.[8] از او یک صد و هشتاد حدیث در دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده است که نشان از روایات بسیاری است که اهل سنت از او نقل کرده اند. [9]

در احادیث آمده که امام علی (ع) در میان جمعیتی در کوفه بودند و پرسیدند کدام یک از شما قول پیامبر (ص) را که فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را شنیده اید؟ دوازده نفر از میان جمعیت بلند شده و شهادت دادند که این را از پیامبر شنیده اند، اما انس بن مالک که در میان جمعیت حاضر بود بلند نشد. امام به انس فرمود ای انس چه چیزی باعث شده که شهادت ندهی با این که در آن جا حاضر بودی؟  اما انس با اینکه کمتر از پنجاه سال عمر داشت گفت: ای امیر المومنین سن من زیاد شده و فراموش کرده ام. امام نیز فرمود: اگر دروغ می گوئی خداوند تو را به سفیدی دچار کند[10] (منظور بیماری برص که یک نوع بیماری پوستی است، می باشد.) از این باب او به بیماری برص دچار شد و تا آخر عمر این بیماری با او بود. اما این برص سبب نفرت انس از امیر المومنین نشد بلکه او قسم یاد کرد که هیچ گاه فضیلتی را از امیر المومنین کتمان نکرده بلکه آن را بیان دارد. [11]

او به علت عمر طولانی که داشت، در بسیاری از وقایع تاریخی زنده بود. او بعد از واقعه عاشورا، در مجلس ابن زیاد حضور داشت تا این که سر مبارک امام حسین (ع) را به مجلس ابن زیاد آوردند و ابن زیاد با چوب به دندان های آن حضرت می زد، پس انس به گریه افتاد و گفت، او شبیه ترین مردم به رسول الله بود.[12]

انس از آن جایی که سال های بسیاری را در نزد پیامبر بود و به آن حضرت خدمت می کرد، احادیث بسیاری را از آن حضرت نقل کرده که در میان اهل سنت معتبر دانسته شده اند. اما محدّثین شیعه روایات محدودی را از او نقل کرده اند.

علاوه بر این روایت هایی نیز در مذمّت او وجود دارد که اطمینان به اخبار او را سخت می کند از جمله این روایات، روایتی است از امام صادق (ع) که در مورد او ذکر شده است. [13]

مرگ انس بن مالک

انس بن مالک از جمله صحابه ای بود که عمر بسیار کرد به گونه ای که می گفت: از کسانی که به دو قبله نماز خوانده اند تنها من مانده ام.[14] در تاریخ فوت او میان مورّخین اختلافاتی وجود دارد و از سال 90 تا 93 هجری قمری ذکر کرده اند.

 

[1] . ابن حجر، عسقلانى، الإصابة فى تمییز الصحابة، ج ‏1، ص 276، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، دارالکتب العلمیة، بیروت،  1415ق.

[2] . ابن اثیر، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج ‏1، ص 151، دار الفکر، بیروت،  1409ق.

[3] . الإصابة، ج ‏1،ص 276.

[4] . اسد الغابه، ج 1، ص 151.

[5] . سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 1، ص 49، نشر مؤسسه امام صادق (ع)، قم، 1418ق.

[6] . الإصابة، ج ‏1،ص 276.

[7] . اسد الغابه، ج1، ص 151.

[8] . موسوعة طبقات الفقهاء، ج‏ 1، ص 49.

[9] . همان، ص 50.

[10] . ابن ابى الحدید معتزلى، شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 75، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى، قم، 1404 ق.

[11] . کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی اختیار معرفة الرجال، ج 1، ص 247، مصحح: رجایى، مهدى، مؤسسة آل البیت (ع)، قم‏، 1363ش‏

[12]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‏1، ص 51.

[13] . شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 277، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1403 ق.

[14] . الإصابة، ج ‏1، ص 277.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها