جستجوی پیشرفته
بازدید
50212
آخرین بروزرسانی: 1395/02/29
خلاصه پرسش
«لائیسم» و «سکولاریسم» چه تفاوتی با هم داشته و آیا آن دو با مبانی اسلامی سازگارند؟
پرسش
رأی دین مبین اسلام و مذهب اهل‌بیت(ع) درباره «لائیک» چیست؟
پاسخ اجمالی
«لائیک» و «سکولار» چه به معنای تفکیک دین از حکومت باشد، یا به معنای جدایى دین از جامعه، مورد تأیید و پذیرش اسلام نیست. اسلام هرچند اداره نهادهای اجتماعی را - جز در موارد خاص - در انحصار روحانیان نمی‌داند، اما واضح است که تفکر لائیسم با دین اسلام و مکتب اهل بیت(ع) همخوانی ندارد.
 
پاسخ تفصیلی
واژه شناسی
واژه لائیک(Laic) به معنای جدا از دین یا دین جدا، و واژه لائیسم(Laicism)  به معنای دین جداگری یا دین جدایی،[1] یا گرایش به انفصال دین از سیاست است.[2] چنان‌که در فرهنگ‌هاى لغت براى واژه «سکولار» معانى و کاربردهاى متعددی بیان شده است؛ مانند: دنیوى، مادى، غیرمذهبى، نادین مدار، بی‌اعتنا به امور مذهبى و معنوى، دنیایى، این جهانى، گیتى‌باور، دین‌گریز، از مردم عام(عامى)، کشیش بی‌فرقه، عرفى، خارج از صومعه، طرفدار دنیوى شدن امور.[3]
معمولاً گفته می‌شود واژه‌هاى لائیک و لائیسم در فرهنگ و محاوره فرانسوى زبانان، و واژه‌هاى سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و زبان انگلیسى زبان‌ها، معروف است. لائیک معادل سکولار، و لائیسم معادل سکولاریسم است.
اما برخى از جامعه‌شناسان میان لائیک و سکولار فرق نهاده و بر این عقیده‌‌اند که لائیک وصف حکومت است، در جامعه‌‌اى که فرهنگ عمومى آن سکولاریزه نشده و به دین در آن احترام می‌گذارند.
بر این اساس، میان نظام سیاسى حاکم و باور دینى مردم تعارض و تنازع رخ می‌دهد، مانند آنچه در ترکیه مشاهده می‌شود، ولى سکولار وصف حکومت در جامعه‌‌اى است که فرهنگ عمومى آن نیز سکولاریزه شده و در نتیجه میان حکومت و باور مردم ناسازگارى وجود ندارد.
برخی نیز سعى دارند از لحاظ معنایى و مفهومى بین لائیک سازى(کوشش در جهت انفصال دین از سیاست) و سکولارسازى(دنیوى و ناسوتى ساختن دین) تفاوت بگذارند. لائیک سازى به تنش‌‌هاى آشکار، بین نیروهاى اجتماعى مختلف(دینى، فرهنگى، سیاسى، نظامى) مرتبط است که می‌توانند جنبه یک منازعه علمى به خود گیرند. در این صورت، هدف تسلط بر دستگاه حکومت(و یا حداقل ایجاد نفوذ قومى برآن) است تا در نتیجه حضور در صحنه اجتماعى و ادارى راه حلى را که در مرحله اوّل مربوط به دین به عنوان یک نهاد اجتماعى می‌شود، ارائه داده و یا حتى تحمیل کند.
اما در سکولار سازى تغییر و تعویض‌‌هاى اقتصادى، سیاسى، دینى و علمى می‌توانند در هر زمینه‌‌اى تنش‌‌هاى درونى ایجاد کند، ولی ناهنجاری‌‌هاى شدید و خطرناک بین تغییرات درونى دین و تغییرات اجتماعى دیگر وجود ندارد.
در این صورت، دین می‌تواند در تعامل با زمینه‌‌هاى دیگر، خود را تغییر داده و اصلاح کند، یا این‌که دامنه ادعاهاى اجتماعى خویش را محدود سازد، به طورى که تا حدى از دست دادن استیلا و تفوق اجتماعى خویش را مشروعیت بخشد.
از چنین دیدگاهى کشور دانمارک یک کشور لائیک نیست، اما سکولار است، مذهب لوترى، مذهب رسمى آن‌جا است و در عین حال جامعه مدنى آن‌جا از قید هرگونه قیمومیت دینى آزاد است، در حالى‌که ترکیه نمونه یک کشور لائیک است که سکولار نشده است.
در ترکیه هر چند که انقلاب مصطفى کمال آتاتورک، دین اسلام ‌را به عنوان دین رسمى کشور لغو کرده، اما این دین هنوز هم نفوذ بسیار در زندگى اجتماعى آن سرزمین دارد.
به طور قطع، سکولار(دنیوى) سازى را باید به عنوان یک تغییر و تحول اجتماعى - فرهنگى، کلّى دانست که به محدودیت «نقش نهادى و فرهنگى دین» منجر می‌شود؛ دین مقدار زیادى از قدرت اجتماعى خویش را از دست می‌دهد، هر چند که شامل کادر و چارچوبى است که کل جامعه را در برمی‌گیرد و در نهایت به نظام آن معنا می‌دهد.
معانی و کاربردهای لائیک و سکولار
سکولاریزاسیون و گرایش سکولار به عنوان یک حرکت فکرى و اجتماعى کاربردهاى گوناگونى داشته است که معانى آنها نیز تا حدى متفاوت است. در این‌جا به جهت رعایت اختصار به بیان و بررسى دو کاربرد آن می‌پردازیم:
1. تفکیک دین از حکومت: در این معنا، دین و نهادهاى دینى در عرصه حیات اجتماعى می‌توانند فعالیت داشته باشند، اما در چارچوب مقرراتى که حکومت و نظام سیاسى براى آنها معین می‌کند. حکومت و نظام سیاسى بر مبناى قوانین علمى و بشرى استوار است، نه بر اساس قوانین دینى. در چنین نظامى، مشروعیت حکومت و مبناى نظام حکومتى از دین نشأت نمی‌گیرد.
حکومت سکولار، حکومتى است که با دین ضدیت ندارد، اما دین را مبناى مشروعیت و عمل خود قرار نمی‌دهد.
هر حکومتى براى پا گرفتن و پایدارماندن به دو چیز نیاز دارد: اول، مبنایى که آن‌را مشروع می‌سازد. دوم، مبنایى که باید بر وفق آن عمل کند و با توجه به آن تصرف و سیاست‌‏گزارى نماید.
در نظام‌‏هاى سکولار، حکومت‌‏ها به پشتوانه آرای مردم، مقبولیت و مشروعیت پیدا می‌کنند، و عمل آنها را هم، قانون‌‏هایى تعیین و تحدید می‌کند که خود مردم وضع کرده‌‏اند.
سکولاریسم در عرصه سیاست و حکومت به دو انگیزه پدید آمده است، گروهى از فیلسوفان چون دین را باطل می‌انگاشتند، ورود آن‌را در حوزه سیاست انکار کرده‌اند.
گروهى نیز به این انگیزه که دین حق به مصلحت اندیشی‌‏هاى سیاسى آلوده نشود، و قداست آن خدشه‌دار نگردد، از آن طرفدارى کردند.
به در هر حال، اندیشه سکولاریسم دین را از عرصه حکومت بیرون راند.
2. جدایى دین از جامعه: در این معنا، دین هیچ‌گونه نقش و رسالتى در عرصه حیات اجتماعى بشر ندارد. نه در عرصه سیاست و نه در دیگر عرصه‌هاى اجتماعى؛ از قبیل تعلیم و تربیت، خدمت به محرومان و مانند آن، حوزه فعالیت دین به زندگى فردى و معنوى انسان منحصر می‌شود.
به بیان دیگر، در این معنا دین به قلمرو خاص خودش عقب می‌نشیند و محدود به زندگى خصوصى می‌شود و خصلتى یک‌سره درونى پیدا می‌کند و تسلطش را بر هر یک از جنبه‌هاى زندگى اجتماعى از دست می‌دهد.
نظریه اسلام  در باره سکولاریزم
این دو معنایی که از سکولاریزم بیان شد، هیچ‌کدام از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست. در ارتباط با معنای اول(تفکیک دین از حکومت) باید گفت؛ از دیدگاه اسلام هم مشروعیت حکومت، و هم مبناى قوانین و مقررات حکومتى از دین سرچشمه می‌گیرد.
البته، معناى حکومت دینى این نیست که تمام مدیران و کارگزاران حکومت از عالمان دین و روحانیان باشند، بلکه معناى حکومت دینى این است که‏ اولاً: قوانین و مقررات حکومتى باید با معارف و احکام و اهداف اسلامى هم‌آهنگ باشد، و قانون و برنامه‌‏اى مخالف احکام و اهداف اسلام تصویب و اجرا نشود. ثانیاً: نظام سیاسى جامعه بر پایه اصل ولایت و امامت استوار باشد؛ یعنى فردی دین‌شناس، پارسا و با تدبیر در رأس هرم قدرت سیاسى قرار داشته باشد، و خطوط و سیاست‌‏هاى کلى نظام را مشخص سازد، و برحسن جریان امور و اجراى قوانین در جهت نیل به اهداف عالى حکومت نظارت نماید. ثالثاً: مبناى سپردن مسئولیت‌‏ها به افراد، شایستگى علمى، مدیریتى و اخلاقى آنان باشد. بدیهى است بر این اساس، روحانیون نیز می‌توانند در امور مدیریتى جامعه سهم و نقش ویژه خود را داشته باشند. در این‌جا باید اصل تناسب حکم و موضوع را معیار قرار داد، و از هر گونه افراط و تفریط پرهیز کرد.
بنابراین، حکومت دینى از نظر بهره‏‌گیرى از دانش، تجربه، خرد، هنر، تکنولوژى و همه توانمندی‌‏ها و مهارت‌‏هاى بشرى، هیچ‌گونه محدودیتى ندارد؛ زیرا امور یاد شده به خودى خود هیچ‌گونه تعارضى با احکام و ارزش‌‏هاى دینى ندارد؛ ناسازگاری‌‏هایی که احیاناً در این زمینه رخ می‌دهد، به فلسفه‌‏ها و مکتب‌‏هایی باز می‌گردد که در جوامع بشرى - غالباً اُمانیستى و غیر دینى - پدید آمده، و علوم و فنون را در خدمت خود گرفته‌‏اند. آن‌گاه، این علوم و فنون و تجارب بشرى، همراه با آن ایدئولوژی‌‏هاى ناسازگار با دین، به جوامع دینى وارد شده، و چالش‌‏آفرین شده است. حکومت دینى می‌تواند علوم و فنون و تجارب بشرى را از فلسفه‌‏ها و ایدئولوژی‌‏هاى ناسازگار با معیارهاى دینى پیراسته سازد، و آنها را در خدمت اهداف و آرمان‌هاى خود در آورد.
دومین معناى سکولاریزم(جدایى دین از جامعه) نیز از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست. اسلام دینى است اجتماعى و به مسائل و شئون اجتماعى بسیار اهمیت می‌دهد، تا آن‌جا که، حتى عبادت‌هاى اسلامى که به رابطه انسان با خدا مربوط می‌شود نیز، جنبه اجتماعى دارد. اسلام، به همه شئون حیات بشرى اهتمام ورزیده، و براى هدایت بشر در همه زمینه‌ها برنامه و قانون دارد.
قرآن کریم و احادیث و روایات بهترین و روشن‌ترین گواه این مدعا است. روشنى این مطلب تا حدّى است که مستشرقان منصف نیز آن‌را شناخته و به آن اذعان کرده‌‏اند. یکی از این مستشرقان در این باره گفته است:
«قوانین اسلام یک بعدى تدوین نشده و شارع مقدس به تمام جنبه‌هاى مختلف زندگى انسان، اعم از مادى و معنوى توجه داشته است. دیانت اسلام مجموعه‌اى از دستور العمل‌ها و تکالیفى است که خط مشى هر مسلمان را در امور سیاسى، اقتصادى و مسائل اجتماعى دیگر تعیین می‌کند».[4]
در دیانت اسلام، حقوق و تکالیف، اوامر و نواهى عموماً از وحى ریشه گرفته‌اند. قانون قرآن، ناظر به همه امور مسلمانان است. بنابراین، اسلام به انسان از نظرگاه فردى و اجتماعى، مادى و معنوى هر دو، می‌نگرد.[5]
 

[1]. آشوری، داریوش، فرهنگ علوم انسانی، ص 201.
[2]. بریجانیان، ماری، رئیسی، طیبه بیگم، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی، «واژه لائیک(Laic)»  ویراستار، خرمشاهی، بهاء الدین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، چاپ دوم، 1373ش.
[3]. فرهنگ آکسفورد، فرهنگ انگلیسى - فارسى باطنى، فرهنگ کامل انگلیسى - فارسى آریانپور، فرهنگ وبستر، فرهنگ علوم انسانى آشورى.
[4]. مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه، مؤیدى، محسن، ص 64، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1358ش.
[5]. ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، تحلیل و نقد سکولاریسم‏، فصلنامه پیام حوزه، 1381، شماره 36.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها