جستجوی پیشرفته
بازدید
6624
آخرین بروزرسانی: 1397/07/03
خلاصه پرسش
ارتباط حارث اعور با امام علی(ع) چگونه بود؟
پرسش
لطفاً در مورد حارث بن عبدالله همدانی توضیح دهید. و این‌که آیا ایشان زمانی در گمراهی بوده‌اند؟
پاسخ اجمالی
««حارث ‌بن عبدالله ‌بن کعب ‌بن اسد بن خالد (یخلُد) بن حوث[1] همدانی» یکی از یاران شناخته‌شده امام علی(ع) است. در برخی منابع، نام پدر وی را «عبید» نیز گفته‌اند. [2]
در برخی منابع رجالی کهن، از شخصی به نام حارث بن قیس الاعور نیز یاد شده[3] که شاید فرد دیگری بوده و یا آن‌که پدر حارث، دو نام داشته است.
به هر حال، او از قبیله همدان - یکی از قبایل یمنی - بود، که بخشی از آنان پس از تأسیس شهر کوفه، به این شهر کوچ کردند.[4]
کنیه حارث، «ابو زهیر» بود[5] و چون فقط یک چشم داشت به «حارث اَعوَر» شهرت یافت.[6]
در منابع تاریخی گزارشی از سال تولد ایشان وجود ندارد.
حارث از امام علی(ع)، عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت حدیث نقل کرده است.
علاوه بر روایات بسیاری که به نقل از او در منابع فریقین وجود دارد،‌ شیخ طوسی نام حارث را در میان اصحاب امام مجتبی(ع) نیز آورده است. [7] در تفسیر فرات کوفی نیز روایتی از وی به نقل از امام حسین(ع) وجود دارد.[8]
حارث در دوران خلافت عثمان از قاریان کوفه بود که به همراه مالک اشتر نخعی، علیه سعید بن عاص شوریده و به مدینه رفته و از عثمان خواستار عزل وی شدند. همین مخالفت‌ها موجب شد که عثمان آنان را به شام تبعید کند. [9] البته وی هنگام شدت گرفتن اعتراضاتِ منتهی به قتل عثمان، در مدینه حضور داشت. در ادامه او از نخستین افرادی بود که در مدینه با امام علی(ع) بیعت کرد.[10]
حضرتشان هنگام فراخواندن لشکریان خود، از حارث کمک می‌خواست.[11] از او به عنوان پرچمدارِ علی(ع) نیز یاد شده است.[12]
حارث اعور سخنان امام علی(ع) را می‌نگاشت. [13] از دیدگاه برخی، او نخستین گردآورنده خطبه‌های امام علی(ع) بود. [14] در گزارشی آمده است که حارث به تشویق حضرت علی(ع) اوراقی خرید و پس از آن، علوم و احادیث بسیاری از آن‌حضرت را در آن نوشت. [15]
کتابی به نام «المسائل التی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی» به حارث اعور منسوب است. «عمرو بن میمون» مطالب این کتاب را به واسطه «ابواسحاق سَبیعی» از «حارث» از «امام علی(ع)» نقل کرده است.[16] متن این رساله را شیخ صدوق با سندی دیگر نقل کرده است.[17]
منابع رجالی اهل‌سنّت، در ارتباط با او مواضع مختلفی را ابراز کرده‌اند. برخی او را در شمار ثقات آورده،[18] و از او با عناوینی؛ مانند علامه، فقیه، امام و کثیر العلم یاد کرده‌[19] و او را یکی از پنج فقیه سرشناس کوفه دانسته‌اند. [20] اما برخی وی را ضعیف شمرده و در وثاقتش تردید کرده‌اند،[21] از آن‌رو که یکی از راویان به نام «عامر بن شراحیل شعبی» با آن‌که از حارث روایت کرده، اما او را کذّاب دانسته است. [22] احتمالاً به همین دلیل، بخاری و مسلم‌ بن حجاج، توجه کمتری به روایات او داشته‌اند.
البته برخی از اندیشمندان اهل‌سنت، دروغ‌گو بودن حارث در نقل حدیث را نپذیرفته و گزارش عامر بن شراحیل را این‌گونه تفسیر کرده‌اند که حارث در نقل حدیث دروغ نمی‌گفته بلکه تنها باورهایی نادرست داشته است،[23] یا این‌که تنها در سخنان روزمره دروغ می‌گفته[24] و یا این‌که دروغ‌های او عمدی نبوده است[25] و یا آن‌که دروغی از او گزارش نشده، ولی به سبب محبت شدیدش به امام علی(ع) چنین تهمتی به او زده شد.[26]
در منابع شیعی گزارش گفت‌وگوی محبت‌آمیزی از حارث و امام علی(ع) نقل شده است که در فرازی از آن اشاره شده که افراد محتضر هنگام مرگ با امام علی(ع) ملاقاتی خواهند داشت. [27] سید حمیری نیز این موضوع را در قالب شعر مشهور (یا حار همدان من یمت یرنی) بیان کرده و این سخن امام علی(ع) در کتاب‌های کلامی شیعی نیز مورد بررسی و گفت‌وگو قرار گرفته است.[28]
حارث اعور در سال 65ق، در دوران عبدالله بن زبیر، در کوفه درگذشت، و عبدالله بن یزید (عامل ابن زبیر در کوفه) بر پیکر وی نماز گزارد.[29]
 

[1]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ج ‏6، ص 208، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[2]. ابن أبی‌حاتم رازی، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ج 3، ص 78، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، 1271ق.
[3]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ص 100، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، 1409 ق.     
[4]. کحاله‏، عمر رضا، معجم ‏قبائل ‏العرب، ج ‏1، ص 1225، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ هفتم، 1414ق.
[5]. بخاری، محمد بن إسماعیل، التاریخ الکبیر، ج 2، ص 273، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیة، بی‌تا.
[6]. سمعانى‏، عبدالکریم بن محمد، الأنساب، ج ‏1، ص 315، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، 1382ق.
[7]. طوسى، محمد بن حسن‏، الأبواب(رجال الطوسی)، ص 94، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، چاپ سوم‏، 1373ش.
[8]. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، ص 563، تهران، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی‏، چاپ اول‏، 1410ق.
[9]. کتاب الفتوح، ج 2، ص 386،  بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1411ق.
[10]. مفید، محمد بن محمد، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص 109، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول‏، 1413ق.
[11]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص 121، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، چاپ دوم‏، 1404ق؛ ابن اعثم کوفی، أبو محمد أحمد، کتاب الفتوح، ج 2، ص 544.
[12]. اربلى، على بن عیسى‏، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏1، ص 115، تبریز، بنى هاشمى‏، چاپ اول‏، 1381ق.
[13]. برای نمونه؛ ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 141، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[14]. شوشتری، محمد تقی، بهج ‌الصباغة فی شرح نهج ‌البلاغة، مقدمه مؤلف، ج 1، ص 23، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1376ش.
[15]. الطبقات الکبرى، ج ‏6، ص 209.
[16]. طوسی، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ص 319، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی‏، چاپ اول‏، 1420ق.
[17]. صدوق، محمد بن على،‏ الخصال، ج 2، ص 365 – 382، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول‏، 1362ش. 
[18]. ابن شاهین، عمر بن أحمد، تاریخ أسماء الثقات، ص 71، کویت، الدار السلفیة، چاپ اول، 1404ق. 
[19]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 4، ص 152، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق؛  تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 5، ص 252؛ ابن عساکر، على بن حسن‏، تاریخ مدینة دمشق، ج ‏34، ص 265، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.
[20]. ابن عدی، أبو أحمد، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 2، ص 451، بیروت، الکتب العلمیة، چاپ اول، 1418ق.
[21]. الطبقات الکبرى، ج ‏6، ص 209؛ دارقطنی، علی بن عمر، الضعفاء الضعفاء و المتروکون، ج 2، ص 148، مدینه، مجلة الجامعة الإسلامیة، 1403ق.
[22]. التاریخ الکبیر، ج 2، ص 273؛ ذهبی، محمد بن أحمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج 1، ص 435، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، چاپ اول، 1382ق.
[23]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج ‏2، ص 339، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، بی‌تا.
[24]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 147، هند، مطبعة دائرة المعارف النظامیة، چاپ اول، 1326ق.
[25]سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 153.
[26]. ابن عبدالبر نمری، یوسف بن عبدالله، جامع بیان العلم و فضله، ج 2، ص 1100، عربستان سعودی، دار ابن الجوزی، چاپ اول، 1414ق.
[27]. مفید، محمد بن محمد، کتاب الامالی، ص 3 - 7، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول،‏ 1413ق؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص 625 ـ 627، قم، دار الثقافة، چاپ اول‏، 1414ق.
[28]. مفید، محمدبن محمد، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص 73 ـ 74، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ اول‏، 1413ق.
[29]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏11، ص 663، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ الطبقات ‏الکبرى، ج ‏6، ص 210.««حارث ‌بن عبدالله ‌بن کعب ‌بن اسد بن خالد (یخلُد) بن حوث[1] همدانی» یکی از یاران شناخته‌شده امام علی(ع) است. در برخی منابع، نام پدر وی را «عبید» نیز گفته‌اند. [2]
در برخی منابع رجالی کهن، از شخصی به نام حارث بن قیس الاعور نیز یاد شده[3] که شاید فرد دیگری بوده و یا آن‌که پدر حارث، دو نام داشته است.
به هر حال، او از قبیله همدان - یکی از قبایل یمنی - بود، که بخشی از آنان پس از تأسیس شهر کوفه، به این شهر کوچ کردند.[4]
کنیه حارث، «ابو زهیر» بود[5] و چون فقط یک چشم داشت به «حارث اَعوَر» شهرت یافت.[6]
در منابع تاریخی گزارشی از سال تولد ایشان وجود ندارد.
حارث از امام علی(ع)، عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت حدیث نقل کرده است.
علاوه بر روایات بسیاری که به نقل از او در منابع فریقین وجود دارد،‌ شیخ طوسی نام حارث را در میان اصحاب امام مجتبی(ع) نیز آورده است. [7] در تفسیر فرات کوفی نیز روایتی از وی به نقل از امام حسین(ع) وجود دارد.[8]
حارث در دوران خلافت عثمان از قاریان کوفه بود که به همراه مالک اشتر نخعی، علیه سعید بن عاص شوریده و به مدینه رفته و از عثمان خواستار عزل وی شدند. همین مخالفت‌ها موجب شد که عثمان آنان را به شام تبعید کند. [9] البته وی هنگام شدت گرفتن اعتراضاتِ منتهی به قتل عثمان، در مدینه حضور داشت. در ادامه او از نخستین افرادی بود که در مدینه با امام علی(ع) بیعت کرد.[10]
حضرتشان هنگام فراخواندن لشکریان خود، از حارث کمک می‌خواست.[11] از او به عنوان پرچمدارِ علی(ع) نیز یاد شده است.[12]
حارث اعور سخنان امام علی(ع) را می‌نگاشت. [13] از دیدگاه برخی، او نخستین گردآورنده خطبه‌های امام علی(ع) بود. [14] در گزارشی آمده است که حارث به تشویق حضرت علی(ع) اوراقی خرید و پس از آن، علوم و احادیث بسیاری از آن‌حضرت را در آن نوشت. [15]
کتابی به نام «المسائل التی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی» به حارث اعور منسوب است. «عمرو بن میمون» مطالب این کتاب را به واسطه «ابواسحاق سَبیعی» از «حارث» از «امام علی(ع)» نقل کرده است.[16] متن این رساله را شیخ صدوق با سندی دیگر نقل کرده است.[17]
منابع رجالی اهل‌سنّت، در ارتباط با او مواضع مختلفی را ابراز کرده‌اند. برخی او را در شمار ثقات آورده،[18] و از او با عناوینی؛ مانند علامه، فقیه، امام و کثیر العلم یاد کرده‌[19] و او را یکی از پنج فقیه سرشناس کوفه دانسته‌اند. [20] اما برخی وی را ضعیف شمرده و در وثاقتش تردید کرده‌اند،[21] از آن‌رو که یکی از راویان به نام «عامر بن شراحیل شعبی» با آن‌که از حارث روایت کرده، اما او را کذّاب دانسته است. [22] احتمالاً به همین دلیل، بخاری و مسلم‌ بن حجاج، توجه کمتری به روایات او داشته‌اند.
البته برخی از اندیشمندان اهل‌سنت، دروغ‌گو بودن حارث در نقل حدیث را نپذیرفته و گزارش عامر بن شراحیل را این‌گونه تفسیر کرده‌اند که حارث در نقل حدیث دروغ نمی‌گفته بلکه تنها باورهایی نادرست داشته است،[23] یا این‌که تنها در سخنان روزمره دروغ می‌گفته[24] و یا این‌که دروغ‌های او عمدی نبوده است[25] و یا آن‌که دروغی از او گزارش نشده، ولی به سبب محبت شدیدش به امام علی(ع) چنین تهمتی به او زده شد.[26]
در منابع شیعی گزارش گفت‌وگوی محبت‌آمیزی از حارث و امام علی(ع) نقل شده است که در فرازی از آن اشاره شده که افراد محتضر هنگام مرگ با امام علی(ع) ملاقاتی خواهند داشت. [27] سید حمیری نیز این موضوع را در قالب شعر مشهور (یا حار همدان من یمت یرنی) بیان کرده و این سخن امام علی(ع) در کتاب‌های کلامی شیعی نیز مورد بررسی و گفت‌وگو قرار گرفته است.[28]
حارث اعور در سال 65ق، در دوران عبدالله بن زبیر، در کوفه درگذشت، و عبدالله بن یزید (عامل ابن زبیر در کوفه) بر پیکر وی نماز گزارد.[29]
 

[1]. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ج ‏6، ص 208، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[2]. ابن أبی‌حاتم رازی، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ج 3، ص 78، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، 1271ق.
[3]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ص 100، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، 1409 ق.     
[4]. کحاله‏، عمر رضا، معجم ‏قبائل ‏العرب، ج ‏1، ص 1225، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ هفتم، 1414ق.
[5]. بخاری، محمد بن إسماعیل، التاریخ الکبیر، ج 2، ص 273، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیة، بی‌تا.
[6]. سمعانى‏، عبدالکریم بن محمد، الأنساب، ج ‏1، ص 315، حیدر آباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ اول، 1382ق.
[7]. طوسى، محمد بن حسن‏، الأبواب(رجال الطوسی)، ص 94، قم، مؤسسة النشر الاسلامی‏، چاپ سوم‏، 1373ش.
[8]. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، ص 563، تهران، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی‏، چاپ اول‏، 1410ق.
[9]. کتاب الفتوح، ج 2، ص 386،  بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1411ق.
[10]. مفید، محمد بن محمد، الجمل و النُصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص 109، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول‏، 1413ق.
[11]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص 121، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، چاپ دوم‏، 1404ق؛ ابن اعثم کوفی، أبو محمد أحمد، کتاب الفتوح، ج 2، ص 544.
[12]. اربلى، على بن عیسى‏، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏1، ص 115، تبریز، بنى هاشمى‏، چاپ اول‏، 1381ق.
[13]. برای نمونه؛ ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 141، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[14]. شوشتری، محمد تقی، بهج ‌الصباغة فی شرح نهج ‌البلاغة، مقدمه مؤلف، ج 1، ص 23، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1376ش.
[15]. الطبقات الکبرى، ج ‏6، ص 209.
[16]. طوسی، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، ص 319، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی‏، چاپ اول‏، 1420ق.
[17]. صدوق، محمد بن على،‏ الخصال، ج 2، ص 365 – 382، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول‏، 1362ش. 
[18]. ابن شاهین، عمر بن أحمد، تاریخ أسماء الثقات، ص 71، کویت، الدار السلفیة، چاپ اول، 1404ق. 
[19]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 4، ص 152، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق؛  تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 5، ص 252؛ ابن عساکر، على بن حسن‏، تاریخ مدینة دمشق، ج ‏34، ص 265، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.
[20]. ابن عدی، أبو أحمد، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 2، ص 451، بیروت، الکتب العلمیة، چاپ اول، 1418ق.
[21]. الطبقات الکبرى، ج ‏6، ص 209؛ دارقطنی، علی بن عمر، الضعفاء الضعفاء و المتروکون، ج 2، ص 148، مدینه، مجلة الجامعة الإسلامیة، 1403ق.
[22]. التاریخ الکبیر، ج 2، ص 273؛ ذهبی، محمد بن أحمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج 1، ص 435، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، چاپ اول، 1382ق.
[23]. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج ‏2، ص 339، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، بی‌تا.
[24]. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 147، هند، مطبعة دائرة المعارف النظامیة، چاپ اول، 1326ق.
[25]سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 153.
[26]. ابن عبدالبر نمری، یوسف بن عبدالله، جامع بیان العلم و فضله، ج 2، ص 1100، عربستان سعودی، دار ابن الجوزی، چاپ اول، 1414ق.
[27]. مفید، محمد بن محمد، کتاب الامالی، ص 3 - 7، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول،‏ 1413ق؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص 625 ـ 627، قم، دار الثقافة، چاپ اول‏، 1414ق.
[28]. مفید، محمدبن محمد، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص 73 ـ 74، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، چاپ اول‏، 1413ق.
[29]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏11، ص 663، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ الطبقات ‏الکبرى، ج ‏6، ص 210.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • چرا نام حضرت مهدی(عج) را به صورت «م ح م د» می‌نویسند؟
    29425 احترام به نام خدا، قرآن، پیشوایان 1388/09/05
    عموم شیعیان و بیشتر اهل‌سنت به ظهور "مهدی" در آخر الزمان اعتقاد دارند، اما شیعۀ دوازده امامی معتقد است که او فرزند امام یازدهم، و نامش مشابه نام پیامبر اسلام(ص) است، اما از تعدادی روایات استفاده می‌شود که در بردن نام ایشان، از عنوان کلی "مهدی" استفاده ...
  • شکستن نماز چه حکمی دارد؟ علت آن چیست؟
    54127 • دیگر احکام مرتبط با نماز 1387/04/01
    از جمله احکام نمازهای واجب آن است که قطع و شکستن نماز در حال اختیار حرام است،[1] مگر در برخی موارد که کاری اضطراری بوجود ‌آید.[2] اما اگر انسان شک کند که نماز را درست خوانده یا نه، نباید به شک خود توجه کند ...
  • کتاب روضة الشهداء چگونه کتابی است؟ آیا این کتاب معتبر است؟
    22511 شخصیت های شیعی 1393/06/01
    ملا حسین کاشفی، مرد عالمی بود که بین شهرهای شیعه نشین و اهل تسنن رفت و آمد داشته و با هر دو جامعه زندگی می‌کرد. وی صاحب تصانیف و کتاب‌های متعددی از جمله روضة الشهداء است که نسبت به برخی از گزارش‌های تاریخی آن، تردید جدی وجود دارد. ...
  • چرا عقل با دین در تضاد است؟
    29462 عقل، علم، حکمت 1386/03/30
    عقل، حجّت درونى انسان‏ها است که آنها را در مسیر کمال راهبرى می‌کند و شریعت(دین)، حجت بیرونى است براى نجات انسان‏‌ها از گرداب آلودگی‌ها و سوق دادن آنها به سوى کمال و سعادت انسانى. بر این اساس، ممکن نیست حجت ظاهر و باطن با یکدیگر تعارض داشته باشند.
  • چرا در روایتی؛ نافله نماز عصر چهار رکعت دانسته شده و از نافله عشاء خبری نیست؟
    9983 درایه الحدیث 1394/06/07
    هرچند، چنین روایتی نقل شده است، ولی محدّثین و فقهای شیعه در ذیل این روایت به چند نکته توجه داده‌اند؛ مانند این‌که گفته‌اند: اکتفا کردن پیامبر خدا(ص) به خواندن چهار رکعت نافله عصر، هیچ منافاتی با استحباب چهار رکعت دیگر ندارد؛ زیرا شاید پیامبر(ص) در صدد بیان آن ...
  • آیا عقیل بن ابی‌طالب فرزندی به نام محمد داشت که در رکاب پسرعمویش امام حسین(ع) در عاشورا به شهادت رسیده باشد؟
    1995 تاريخ بزرگان 1400/04/22
    برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که  محمد بن عقیل یکی از افرادی بود که توانست روز عاشورا در راه مکتب امام حسین(ع) به فیض شهادت برسد؛[1] اما نقل‌هایی نیز وجود دارد که بر اساس آنها وی در کربلا به شهادت نرسید؛ بلکه به ...
  • چگونه از تضعیف شدن اعتقادات و باور های خود جلو گیری کنم؟
    24778 بزرگان 1389/06/18
    برای تقویت باورهای دینی شیعی، باید از جهت علمی این باورها را مستدل کرده و ساحت اعتقادات را از مسائل خرافاتی مبرا ساخته و برای کلیه شبهات عقیدتی احتمالی پاسخ مناسب تهیه کرد. در عرصه عملی نیز باید انجام عبادات شرعی و تهذیب ...
  • اگر زن بچه بخواهد و شوهرش مخالف باشد، راه حل چیست؟
    62252 Laws and Jurisprudence 1390/01/14
    یکی از مهم ترین دستورات اسلام در ارتباط با زندگی خانوادگی، مدیریت آن بر اساس تفاهم مشترک است. در مورد فرزند دار شدن نیز باید گفت جلوگیری مرد از بچه دار شدن ...
  • آیا دین غیر الهی وجود دارد؟
    16731 دین 1389/07/28
    بله ادیانی وجود دارد که منشأ و مصدرش الهی نیست؛ مثلا بودیسم طبق برخی از تفسیرها اصلاً منبع الهی ندارد. ...
  • مهم‌ترین ویژگی‌های یک شهروند در جامعه‌ی اسلامی چیست؟
    64108 روابط اجتماعی 1387/02/05
    مکتب حیات‌بخش اسلام به عنوان آخرین شریعت الاهی، دینی جامع و کامل است؛ از این‌‌رو در اسلام، احکام و قوانین اجتماعی، مانند احکام فردی مورد اهتمام قرار گرفته است. از نگاه اسلام، زندگی اجتماعی و روابط افراد یک جامعه و وظایف یک شهروند در قبال مردم و جامعه‌‌ای ...

پربازدیدترین ها