جستجوی پیشرفته
بازدید
12841
آخرین بروزرسانی: 1397/08/05
 
کد سایت fa91048 کد بایگانی 107761 نمایه منظور از شیء فی نفسه در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب
طبقه بندی موضوعی پاسخ به شبهات|آراء شناسی
اصطلاحات وجود و ماهیت
گروه بندی اصطلاحات اصطلاحات فلسفی
خلاصه پرسش
منظور از «شیء فی نفسه» در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب چیست؟
پرسش
سلام؛ منظور از شیء فی نفسه در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب چیست؟
پاسخ اجمالی
مقصود از «شیء فی نفسه»[1] در فلسفه اسلامی، همان «ذات» و «حقیقت» شیء، بدون لحاظ هر قیدی است.[2] به عنوان مثال، «انسان» شیئی است که می‌توان آن‌را به لحاظ‌های گوناگونی مورد ملاحظه قرار داد؛ گاهی به این عنوان که تحقّق خارجی آن نیازمند علتی است و گاهی به این عنوان که موجودی اجتماعی است و... . اما اگر «انسان» را بدون هر قید و شرطی لحاظ نماییم، در این‌صورت «انسان فی نفسه» را مدّ نظر قرار داده‌ایم. در فلسفه اسلامی، ویژگی‌هایی برای «شیء فی نفسه» بیان شده است که در کتب مفصّل تعقیب می‌گردد.[3]
البته «شیء فی نفسه» در فلسفه اسلامی یک معنای اصطلاحی هم دارد. و آن هنگامی است که در مقابل «شیء فی غیره» به کار می‌رود. به این معنا که در یک تقسیم‌بندی، اشیاء یا دارای «وجود فی نفسه» هستند، به این معنا که قائم به خود بوده و برای تحقق در خارج نیازمند موضوعی نیستند، نظیر انسان. و یا این‌که «وجود فی غیره» دارند؛ یعنی این‌که در تحقق خارجی نیازمند موضوعی می‌باشند، مانند سفیدی.[4] با این‌حال، هرگاه این عنوان بدون قرینه ذکر گردد، به همان معنای اولی خواهد بود.[5]
درباره فلسفه غرب باید گفت؛ دیدگاه اندیشمندان غربی در این‌خصوص متفاوت است. برخی؛ نظیر کانت،[6] هگل و فیشته آن‌را چیزی ناشناختنی عنوان نموده‌اند،[7] اما برخی دیگر؛ مانند پارمنیدس آن‌را «هستی»[8] و بعضی مثل هراکلیتس آن‌را «واحد»[9] و دیگرانی نظیر شوپنهاور آن‌را «خواست»[10] معرفی کرده‌اند. هرچند ممکن است در نظر ایشان نیز مقصود از «شیء فی نفسه»، همان «شیء» بدون لحاظ غیر باشد و عناوین ذکر شده، صرفاً تطبیق این عنوان بر مصداق مدّ نظر به شمار آید.
 
 

[1]. البته باید توجه داشت حکیمان مسلمان غالباً از تعبیر «شیء فی نفسه» استفاده نمی‌کنند و به‌جای آن از تعبیر «الماهیة من حیث هی» (یعنی ماهیت به خودی خود) استفاده می‌نمایند.
[2]. ر. ک: میرداماد، محمد باقر، مصنفات میر داماد، به اهتمام نورانی، عبد الله، ص108-111، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى‏، چاپ اول، 1385ش؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، تصحیح، آشتیانی، جلال الدین، ص 403، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران‏، 1354ش.
[3]. برای نمونه ر. ک: میرداماد، محمد باقر، القبسات، به اهتمام محقق، مهدى، موسوى بهبهانى، على، دیباجى، ابراهیم‏‏، ص21، تهران، دانشگاه تهران‏، چاپ دوم، 1367ش.
[4]. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج1، ص81، بیروت، دار احیاء التراث، چاپ سوم، 1981م.
[5]. برای نمونه، ر.ک: همان، ج4، ص284.
[6]. کاپلستون، فردریک چارلز، تاریخ فلسفه، ترجمه، مجتبوی، جلال الدین، ج7، ص268، تهران، سروش، چاپ چهارم، 1380ش.
[7]. همان، ج7، ص71.
[8]. گاتری، دبلیو کی سی، تاریخ فلسفه یونان، ترجمه، قوام صفری، مهدی، ج6، ص73-80، تهران، سوره، چاپ اول، 1376ش.
[9]. تاریخ فلسفه، ج1، ص52.
[10]. همان، ج7، ص269.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها