جستجوی پیشرفته

مکتب جهان وطنی (کوزموپولیتیسم)؛ معتقد است همۀ مردم جهان باید خود را هم وطن یکدیگر و همه جای دنیا را وطن خود بدانند. آنان هدفشان رسیدن به فرهنگ و ادبیاتی جهانی به دور از هر گونه وابستگی ملی و تفاوت‌های نژادی است. همان‌گونه که از اهداف و شعارهای این مکتب بر می‌آید، بنیان‌گذاران این مکتب خواهان مردمی یک دست با فرهنگ و ادبیات مشترک در سراسر جهان هستند. این مکتب اگر چه یک اصطلاحی است که از سوی برخی نویسندگان غربی در قرن بیستم وارد ادبیات جهان شده و در واقع علیه برخی تفکرات میهن پرستانه گروهی از نوسندگان نیمه دوم قرن هیجدهم پایه ریزی شده است، اما چنین دیدگاهی با برنامه‌ها و ساز و کارها و آثار حقوقی خاص خود هدف نهایی دین اسلام است، به دلایل زیر:


1. آرمان نهایی اسلام در باره رابطه و مناسبات انسانی، رسیدن به امت واحد بشری است. همچنین در مورد سرزمین خواهان از میان رفتن مرزهای جغرافیایی و به وجود آمدن کشور واحد جهانی تحت حاکمیت قانون واحد الهی است. یکی از اهداف رسالت جهانی پیامبر اسلام(ص) سرعت بخشیدن به روند حرکت تکاملی جامعۀ بشری برای رسیدن به این مرحله است.
قرآن کریم در باره گستره رسالت پیامبر اسلام(ص) صریح و روشن این مسئله را اعلام می‌دارد و می‌فرماید رسالت پیامبر محدود به سرزمین و مردم خاص نیست، بلکه پیام و دعوتش جهانی است و او موظف است مردم جهان را به دور از هرگونه نژاد و رنگ، زبان و ... به اسلام دعوت نماید. این مسئله از آیات زیر قابل استفاده است:
الف.«وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ»؛[1] و ترا جز به سوى همۀ مردم نفرستاديم".
ب. «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً»؛ بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همۀ شما هستم.[2]
ج. و در آغاز سوره فرقان مى‏خوانيم: «تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً»؛[3] پاينده و برقرار است خداوندى كه قرآن را بر بنده‏اش فرستاد كه جهانيان را از مسئوليت‌هايشان بيم دهد".
د. در آيه دیگر آمده است: «وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛[4] اين قرآن به من وحى شده تا شما و تمام كسانى را كه قرآن به آنها مى‏رسد هشدار دهم.
نظیر اين آيات، بسيارى ديگر از آیات قرآن، دليل روشنى بر جهانى بودن دعوت پيامبر اسلام (ص) است.
دسته‌ای دیگر از آیات که از پیروان انبیا تعبیر به یک امت کرده است؛ مانند:
الف. «وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً»؛[5] در آغاز همه افراد بشر امت واحدى بودند ... .
ب. ‏«ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون و تقطعوا امرهم بينهم كل الينا راجعون»؛[6] اين امت‏ شما است كه امتى ‏يگانه است و من پروردگار شما هستم، پس مرا بپرستيد، ولى آنان در كار خود اختلاف پيدا كردند و همگى شان به سوى ما ‏باز مى‏گردند. ‏
‏ج. «وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ»؛[7] و همانا اين ا‏مت ‏شما است، امتى يگانه و من پروردگار شما هستم ...، از من پروا كنيد،
این آیات به خوبی بیانگر آن است که پیام آوران الهی دارای هدف مشترک بودند، هر چند با اختلاف زمان و محيط، داراى روش‌ها و راهکاری متفاوت بودند، اما همۀ آنها دارای یک رسالت بودند که آن دعوت مردم جهان به توحيد، يگانگى و عدالت، و مبارزه با شرك بود.
در باره دعوت جهانی پیامبر اسلام(ص)، در حديثى از امام مجتبى(ع) مى‌‏خوانيم: عده‏‌اى از يهود نزد پيامبر(ص) آمدند و گفتند: اى محمد تويى كه گمان مى‏‌برى فرستاده خدايى و همانند موسى(ع) بر تو وحى فرستاده مى‏‌شود؟! پيامبر(ص) كمى سكوت كرد، سپس فرمود: آرى منم سيد فرزندان آدم و به اين افتخار نمى‏‌كنم، من خاتم پيامبران و پيشواى پرهيزكاران و فرستاده پروردگار جهانيانم. آنها سؤال كردند به سوى چه كسى؟ به سوى عرب يا عجم يا ما؟ آيۀ 28 سورۀ سبأ نازل شد: «و ترا جز به سوى همه مردم نفرستاديم».[8] در این باره روایات فروانی در منابع روایی وجود دارد که ما در این مقال به یک نمونه اشاره کردیم.
2. علاوه بر آیات قرآن و روایات، ارسال نامه از سوی پیامبر اسلام به امپراطور ایران، فرستادن گروهی از مسلمانان به حبشه و دعوت پادشاه آن کشور به اسلام، و... گواه دیگر بر این ادعا است. پیامبر(ص) خود در نامه‌ای که به کسری(خسرو پرویز) پادشاه ایران می‌فرستد، خود و رسالتش را چنین معرفی می‌کند: «فانی رسول الله الی الناس کافة ...»؛ من پیامبر خدا به سوی تمام مردم جهانم.
3. یکی دیگر از دلایلی که می‌تواند مؤید موضوع مورد نظر باشد، دیدگاه فقها در زمینۀ تقسیمات جهان است. فقیهان معمولاً جهان را به دو اردوگاه تقسیم می‌کنند. آنان به سرزمین‌هایی که در قلمرو و تحت حاکمیت اسلام باشند، دار السلام می‌گویند و سرزمین‌هایی را که در برابر پذیرش اسلام حالت منفی دارند، دارالکفر می‌نامند. از آن‌جا که تمامی ملت‌ها و دولت‌ها که حاکمیت اسلام را نپذیرفته، با توجه به وحدت دیدگاه منفی که در مورد اسلام دارند، همۀ آنها نسبت به اسلام و ملت اسلامی یک اردوگاه مخالف به حساب می‌آیند، اگر چه از نظر ایدئولوژی، نظام اجتماعی و حکومت در میان آنان اختلاف‌هایی وجود دارد. به این ترتیب جهان اسلام (دارالسلام) همۀ انسان‌های معتقد به مبانی اسلامی را در بر می‌گیرد و شامل کلیۀ تمامی مللی که به اسلام گرویده‌اند خواهد شد، اگر چه از نظر سرزمین، نژاد، رنگ، زبان و ... با هم اختلاف داشته باشند، همچنان‌که جبهۀ مخالف نیز این‌گونه است.[9] علامه طباطبائی در تفسیر المیزان تحت عنوان «مرز کشورهای اسلامی» می‌گوید مرز کشور اسلامی عقیده است، نه حدود جغرافیایی. وی می‌گوید: حد و مرز كشور اسلامى مرز جغرافيايى و طبيعى و يا اصطلاحى نيست، بلكه اعتقاد است. اسلام مسئلۀ تأثير انشعاب قومى، در پديد آمدن اجتماع را لغو كرده، (يعنى اجازه نمى‌‏دهد صرف اين‌كه جمعيتى در قوميت واحدند باعث آن شود كه آن قوم از ساير اقوام جدا گردند و براى خود مرز و حدود جغرافيايى معين نموده و از سايرين متمايز شوند).[10]
4. مسئلۀ برقراری حکومت واحد جهانی در آخرالزمان و استقرار عدالت به وسیلۀ امام زمان (عج) که مورد نظر تمامی ادیان است، و با عنوان مهدویت، معتقَد تمامی مسلمانان است، می‌تواند یکی دیگر از دلایل و شواهد ما باشد.
5. گذشته از همۀ اینها، اصطلاح جهان وطنی امری است که تمام ادیان، مکاتب و مذاهب خواهان آن هستند و سعی و تلاش می‌کنند تا پیام خود را به گوش جهانیان برسانند و امید دارند که روزی افکار و ایده آنان بتواند تمام جهان را تسخیر کرده و با ارائۀ برنامه‌ها و شعارهای خود تمام دنیا را گرد یک ایده و مرام جمع کنند و از تمام مردم دنیا یک ملت، با آرمان و فرهنگی واحد تشکیل دهند. بدیهی است که چنین چیزی هدفی نهایی اسلام و نهایت آرزوی مسلمانان است. به امید آن روز.
نمایه مرتبط: مرز دولت اسلامی، سؤال 38.

[1] . سباء، 28.
[2] . اعراف، 158.
[3] . فرقان، ۱.
[4] . انعام، 19.
[5] . یونس 19.
[6] . انبیاء، 92.
[7] . مؤمنون، 52.
[8] . علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 9، ص 294، «مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّكَ الَّذِي يُوحَى إِلَيْكَ كَمَا أُوحِيَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فَسَكَتَ النَّبِيُّ ص سَاعَةً ثُمَّ قَالَ نَعَمْ أَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ قَالُوا إِلَى مَنْ إِلَى الْعَرَبِ أَمْ إِلَى الْعَجَمِ أَمْ إِلَيْنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ الْآيَةَ قُلْ يَا مُحَمَّدُ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً ...».
[9] . در این باره می‌توانید به کتاب «وطن و سرزمین و آثار حقوقی آن از دیدگاه فقه اسلامی» اثر عباسعلی عمید زنجانی، مراجعه کنید.
[10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۲۵، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها