جستجوی پیشرفته

معنای رفق و مدارا
واژه‌شناسان رفق و مدارا را چنین معنا کرده‌اند: الرِّفْقُ: اللُّطْفُ و هو ضِدُّ العُنْف؛‏[1] رفق به معنای لطف در برابر زور است.
در مرآة العقول در تعریف رفق و مدارا آمده است: رفق یعنی نرم‌خویی، رأفت، ترک زور و خشونت در سخن و عمل در برابر مردم در تمام حالات، چه این‌که از طرف مردم خلافی نسبت به انسان سربزند یا نه.

[2]
اهمیت رفق و مدارا در تعالیم اسلام
در اهمیت رفق و مدارا همین بس که از صفات خدای بزرگ خوانده می‌شود: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ وَ يُعْطِي عَلَى الرِّفْقِ مَا لَا يُعْطِي عَلَى الْعُنْفِ»؛[3] امام باقر(ع) فرمود: خداى عز و جل ملايم است و ملايمت را دوست دارد، و پاداشى كه به ملايمت می‌دهد به خشونت و سخت‌گيرى نمی‌دهد.


«واعْلَم أنَّ رأسَ العَقْلِ بعْدَ الإيمانِ باللَّهِ عز و جل مُدارَاةُ النَّاس»؛‏[4] امام علی(ع) خطاب به فرزندش محمد حنفیه می‌فرماید بدان‌که بعد از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم حیاتی‌ترین جزء عقل است.
امام علی(ع) در بیان دیگر می‌فرماید: «ثَمَرَةُ الْعَقْلِ مُدَارَاةُ النَّاسِ»؛[5] نتیجه خردورزی مدارا کردن با مردم است.
آثار و برکات مدارا
مدارا نقش بسیار سازنده‌ای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد. زنـدگـى پر از ناگواری‌هايى است كه انسان با آن روبرو مى‌شود. اگر انسان بنا را بر مدارا كردن با مردم نگذارد و در مشكلات و ناهمواری‌ها، با ديگران به تندى و خشونت رفتار كند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بـه سلامت دينى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
در زنـدگـى خانوادگى اگر رفق و مدارا نباشد، تندى و خشونت سراسر زندگى را فراخواهد گـرفـت؛ چـرا كـه در طـول زنـدگى مشترک، موارد فراوانى يافت مى‌شود كه رفتار و گفتار همسر، مطابق ميل انسان نيست و در صورت عدم مداراى با همسر، هر يک از اين موارد مى‌تواند زمينه‌اى بـراى بـروز خـشـونـت و درگـيـرى مـيان افراد خانواده باشد، در حالى‌كه با رفق و مدارا مى‌تـوان بـسـيـارى از اخـتلافات را حل كرده، آرامش و صميميت را در محيط خانواده حاکم نمود. این‌گونه است در زندگی اجتماعی و برخورد و تعامل با مردم.
این مسئله تا آن‌جا اهمیت دارد که خداوند به فرستادگانش، حضرت موسی و هارون(ع) در مواجهه با فرعون می‌فرماید با او از در مدارا و ملاطفت وارد شوید، شاید به خود آید و پند گیرد و یا بترسد؛ يعنى از ترس اين‌كه خطرى او را تهديد می‌کند مطلب را بپذيرد: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى».‏[6]
اين‌كه به موسى و هارون(ع) امر شد تا با فرعون به نرمى سخن بگويند، براى آن است كه در دعوت به حق بايد اصول و شيوه‏‌هاى درستى انتخاب شود و از همان آغاز با خشونت و سخت‌گيرى شروع نشود كه طرف مقابل فرار مى‌‏كند و به سخن حق گوش نمى‌‏دهد، ولى اگر با نرمى و ملايمت باشد، طرف آمادگى مى‏‌يابد كه مطالب را بشنود و درباره آن بينديشد.[7]
چگونه ممكن است زبان نرم علاج سركشى باشد؟! سركشى حالت استكبار و غرور است. چاره غرور گاه به عنف صورت نمى‌‌‏پذيرد، بلکه بايد در اعماق نفوذ كرد. پس آن‌كه مردم را دعوت مى‏‌كند، بايد بداند كه هدفش سرکوب و نابود كردن متكبر نيست، هدفش ارشاد او است. نيز نبايد طغيان را با طغيان پاسخ گويد، بلكه پاسخ طغيان سعه صدر و نرم‌خويى است.
سخن نرم براى سركشان و طاغيان درس عملى است. تا بداند كه طغيان او عملى است نابجا. گاه همين سخن نرم اساس طغيان را منهدم مى‌‏سازد و طغیان‌گر درمى‌‏يابد كه براى تحقق اهدافش راه ديگرى هم وجود دارد.[8]
در زمینه آثار و برکات رفق و مدارا روایات زیادی وارد شده است که در این‌جا برخی از آنها بیان می‌شود:
1. ایمنی دین و دنیا: امام علی(ع) فرمود: «سَلامَةُ الدّينِ وَالدُّنْيا فى مُداراةِ النّاسِ»؛ [9] سلامت دين و دنيا در مداراى با مردم است.
سلامتى دنيا در مدارا كردن با مردم ظاهر است، اما سلامتى دين به اعتبار اين است كه دوری از ضرر و آفات شرعاً پسندیده، بلكه واجب است. و ظاهر است كه در خلاف مدارا – یعنی خشونت و تندی- خوف ضرر و آفات بسيار است، ضمن این‌که انسان هر گاه با مردم مدارا كند، از ناحیه آنان احساس امنیت می‌کند؛ لذا بهتر می‌تواند به مسائل دینی خود بپردازد بر خلاف اين‌كه مدارا نكند و از ناحیه آنان تشويش و اضطراب داشته باشد.
2. برقراری صميميت و دوستى: علی(ع) صميميت و دوستى را از آثار رفق دانسته و فرمود: «بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ»؛[10] با رفق و مهربانى، دوستى پايدار خواهد شد.
3. خیر و برکت: «إِنَّ فِي الرِّفْقِ الزِّيَادَةَ وَ الْبَرَكَةَ وَ مَنْ يُحْرَمِ الرِّفْقَ يُحْرَمِ الْخَيْرَ»؛[11] پيامبر(ص) فرمود: در نرمى، زيادى و بركت است و هر كس از نرمى محروم شد از خير محروم گشت.
4. از بین رفتن کینه و دشمنی: «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ وَ الْقَهُمْ بِالْبِشْرِ تُمِتْ أَضْغَانَهُم»؛[12]‏ با مردم مدارا كن تا به برادری ایشان بهره‌يابى. و با مردم به گشاده‌رویی برخورد کن تا كينه‌‏هاى ايشان از بین برود.
منظور روایت اين است كه هر گاه با مردم مدارا كنى آنان نيز با تو برادرى و دوستى برقرار می‌كنند، و تو از آن بهره‌مند می‌شوی، و هر گاه با آنان با حسن خلق رفتار کنی كينه‌‏هايشان از بین می‌رود و در پى آزار و اذیت تو برنمی‌آیند.
5. پوشیده ماندن عیوب: «مَنْ سَالَمَ النَّاسَ سُتِرَتْ عُيُوبُهُ [مَنْ تَتَبَّعَ عُيُوبَ النَّاسِ كُشِفَ عُيُوبُهُ‏]»؛‏[13] هر كس با مردم آشتى كند عيب‌هایش پوشيده شود.
منظور تشویق و ترغيب به این است كه انسان با همه مردم آشتى باشد و با كسى نزاع و درگیری نداشته باشد، و اين باعث مى‌‏شود كه عيب‌هاى او پوشيده شود؛ زيرا كسى كه چنين باشد، دیگران نيز با او كارى ندارند و در صدد افشای عيب‌هاى او برنمی‌آیند در نتیجه عيوب او پنهان می‌ماند، برخلاف كسى كه با مردم عداوت و دشمنى كند، که دشمنان جوياى عيوب او می‌گردند و امکان ندارد كه عیوب با تفحّص و تجسّس آنان ظاهر نگردد و انسان رسوا نشود.
6. تداوم حیات: «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ إِنَّ قَوْماً مِنْ قُرَيْشٍ قَلَّتْ مُدَارَاتُهُمْ لِلنَّاسِ فَنُفُوا مِنْ قُرَيْشٍ وَ ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ بِأَحْسَابِهِمْ بَأْسٌ وَ إِنَّ قَوْماً مِنْ غَيْرِهِمْ حَسُنَتْ مُدَارَاتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالْبَيْتِ الرَّفِيعِ قَالَ ثُمَّ قَالَ مَنْ كَفَّ يَدَهُ عَنِ النَّاسِ فَإِنَّمَا يَكُفُّ عَنْهُمْ يَداً وَاحِدَةً وَ يَكُفُّونَ عَنْهُ أَيَادِيَ كَثِيرَةً»؛[14] امام صادق(ع) فرمود: گروهى از قريش نسبت به مردم كم لطف بودند و با آنها کم مدارا می‌كردند، نتیجه‌اش آن شد که از قريش رانده شدند، در صورتى كه به خدا سوگند كه از نظر خانوادگى عيبى نداشتند. و گروهى از غير قريش با مردم خوش‌رفتارى نمودند و به خاندان عالى و بلند پيوستند. سپس فرمود: هر كس دستش را از مردم دريغ دارد، او از آنها يک دست دريغ داشته، ولى مردم از او دست‌ها دريغ دارند.
7. مدار نصف ایمان و رفق نصف زندگی: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ مُدَارَاةُ النَّاسِ‏ نِصْفُ الْإِيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْش»؛[15]‏ امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل فرمود: مدارا کردن با مردم نصف ايمان است و نرمى با آنها نصف زندگى است.
8. حفظ ایمان: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع، قَالَ: «إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قُفْلًا، وَ قُفْلُ الْإِيمَانِ الرِّفْقُ»؛‏[16] امام باقر(ع) فرمود: براى هر چيزى قفلى است (كه حافظ آن باشد) و قفل ايمان نرمى و ملاطفت است.
خوش خلقی و نرم‌خوئی از آن جهت حافظ ایمان است که هر كس در تعامل با مردم نرمى و ملاطفت را از دست دهد و تندی و خشونت در پيش گيرد، ناچار به اعمالى دست می‌زند كه ايمانش از دست می‌رود.

[1]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج ‏13، ص 16۷، واژه رفق، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.‌
[2]. مجلسى، محمد باقر،‏ محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج ‏8، ص 233، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دوم، 1404ق.‏
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 119، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. احمدى ميانجى، على،‏ مكاتيب الأئمة عليهم السلام، محقق، مصحح، فرجى، مجتبى،‏ ج ‏2، ص 208، قم، دار الحديث‏، چاپ اول، 1426 ق.‏
[5]. لیثی واسطی، علی، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 209. قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[6] طه، ۴۴.
[7]. جعفری، یعقوب، كوثر، ج ‏6، ص 570، بی‌جا، بی‌تا.
[8]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ‏7، ص 142، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.
[9]. عيون الحكم و المواعظ، ص 285.‏
[10]. همان، ص 186.
[11]. همان.
[12]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 445، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.
[13]. عيون الحكم و المواعظ، ص 445.
[14]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏1، ص 17، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[15]. كافي، ج ‏2، ص 117.
[16]. همان2، ص 118.

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها