آخرین پرسش ها و پاسخ ها
-
چرا قرآن در ارتباط با واژه «البینات» گاهی از فعل مذکر و گاهی از فعل مؤنث بهره میگیرد؟
17اگرچه اسمها در زبان عربی به دو نوع مذکر و مؤنث تقسیم میشوند؛ اما باید دانست که هرکدام از این دو نیز یا حقیقیاند و یا مجازی![1]مذکر و مؤنث حقیقی در مواردی هستند که جنسیت در آنها معنا و مفهومی واقعی داشته باشد؛ اما در موارد دیگری که ...
-
آیا «ابن السبیل» هر فردی است که کاری خدایی انجام داده و برای ادامهاش دچار مشکل شده، و یا تنها به مسافران در راه مانده گفته میشود؟! آیا صرف نظر از نوع سفر، میتوان به هر در راه ماندهای کمک نمود؟!
33 تفسیرواژه «السبیل» با الف و لام معرفه، بارها در قرآن تکرار شده است که در بیشتر موارد به معنای «سبیل الله» و «راه خدا» است و در مواردی هم به «راه عبور و مرور»، «توجیه و بهانه» و ... معنا شد.در همین راستا، اصطلاح «ابن السبیل» نیز هشتبار در قرآن ...
-
«و لا تَثِقْ بمَوَدَّةِ مَلولٍ؛ ...». این حدیث توصیه میکند که به دوستی با افراد ملول دل نبندیم؟ مراد از افراد ملول در این توصیه چه افرادی هستند؟
66 حدیثدر یکی از سخنان امام صادق(ع) که برخى از شیعیان آنرا «نثر الدّرر»(سخنان گهربار و حکمتآموز) نامیدهاند، آمده است:«و لا تَثِقْ بمَوَدَّةِ مَلولٍ؛ ... و المَلولَ أوثَقَ ما کُنتَ بهِ خَذَلَکَ، وَ أَوْصَلَ مَا کُنْتَ لَهُ قَطَعَک»؛[1]به دوستی با شخص آزردهخاطر و افسرده دل نبند؛ ...
-
معنای ریشه «دکّ» و یا «دکک» در قرآن چیست؟ و آیا معنای متبادر از «دکّاً دکّاً» در زبان مردم که به معنای نابود شدن است، برگرفته از قرآن است؟
64 تفسیرریشه «دکّ» و یا «دکک» در ارتباط با نابودی کامل کوهها، دیوارها و مواردی از این دست است[1] که نتیجهاش جایگزینی زمین نرم و صاف به جای آنها است![2]«دکّة» و «دکّان» نیز به بنایى گفته میشد که سطح زمین آنرا براى نشستن هموار کرده باشند.
-
میل جنسی به دختران خردسال نشانی از بیماری پدوفیلی است، پس چرا اسلام ازدواج با کودکان را مجاز میداند؟
169نخست باید گفت؛ اجازه ازدواج با دختران خردسال از طرف اسلام، برای کمک به بیماران دچار انحراف جنسی و مشکلات روانی برای سوء استفاده جنسی از خردسالان نیست؛ چرا که از نظر شرع، یکی از شرایط عقد ازدواج آن است که اگر دو طرف عقد(مرد و
-
آیا امام باقر(ع) با بازکردن چشم برزخی ابوبصیر، باطن حاجیان را به او نشان داد که به صورت میمون و خوک بودند؟!
120 حدیثهمانگونه که در پرسش آمده، بر اساس گزارشی، ابوبصیر در یکی از سالها در مراسم حجّ همراه امام باقر(ع) طواف میکرد.او میگوید: از سر و صدای حاجیان و تکبیرهای آنان به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم:«ما اکثر الحجیج و أَعْظَم الضَجیج»؛ چقدر تعداد حاجیان زیاد شده ...
-
منظور از عبارت «لیس منا»؛(از ما نیست) که روایات آمده، چیست؟
111 حدیثخداوند مشرکان و گناهکارانی که به نوعی وابسته به یکی از اولیای خدا هستند را از آنان نمیداند، مانند آنچه قرآن کریم از نوح پیامبر(ع) نقل میکند، زمانی که آنحضرت از خداوند درخواست نمود که خدایا فرزندم از اهل من است و او را نجات ده، ...
-
آیا قرآن در نقل سخن دیگران، عین عبارات آنان را بیان نموده و یا تنها نقل معنا میکند؟ به عنوان نمونه، تفاوت آیات 112 و 114 سوره اعراف را با آیات 37 و 42 سوره شعراء در ارتباط با گفتگوی فرعون و اطرافیان ملاحظه نمایید.
110 تفسیربرخی از داستانها در قرآن کریم چندین بار و در سورههای مختلف تکرار شده است. اختلاف در الفاظ این داستانها نشان میدهد که خدای متعال این داستانها را نه به صورت نقل به لفظ؛ بلکه به صورت نقل به معنا بیان کرده است. در برخی آیات، گفتوگوها را خلاصه ...
-
نماز استغفار چگونه خوانده میشود؟
160بر اساس گزارش برخی منابع، در مورد نماز استغفار از رسول خدا(ص) نقل شده است:هنگامی که رزق و روزیت کم شد و در کارت گره افتاد، خواسته خود را به درگاه حق ببر و نماز استغفار را ترک نکن.گزارش یادشده نماز استغفار را اینگونه توصیف میکند:این نماز ...
-
آیا شهیدی به نام «هلال بن حجاج» در میان شهدای عاشورا وجود داشت؟
142 تاريخ بزرگاندر بعضی از منابع گزارش شده است، یکی از شهدای کربلا که در دفاع از امام حسین(ع) به شهادت رسید، هلال بن حجّاج بود. وی پس از وهب بن وهب نصرانى و قبل از عبدالله بن مسلم بن عقیل،[1] در حالی که این رجز ...
-
چه مشتقاتی از ریشه «درس» در قرآن وجود دارد و معنای آنها چیست؟
155 تفسیرواژه «درس» به معنای استمرار تلاوت(پیوسته خواندن) است.[1] به کهنهشدن یک اثر نیز «درس الاثر» گویند؛ زیرا با گذشت زمان کهنه شده است.[2] به آموختن علم و دانش نیز درس گفته میشود: «وَ دَرَسُوا ما فِیهِ»،[3] أی علموه.[4]در یک جمعبندی ...
-
کاربرد واژه «جحد» در قرآن چیست؟
132 تفسیرابتدا باید گفت؛ در قرآن کریم، دوازده بار از مشتقات ریشه (ج ح د) استفاده شده است.لغتشناسان در معنای «جحد» میگویند: «جحد» انکار چیزى است که در دل ثبوتش مسلم شده، و یا اثبات چیزی است که در قلب نفى آن به ثبوت رسیده است.[1]به عبارت ...
-
واژههای برگرفته از ریشههای «عسر» و «یسر» در قرآن به چه معنا است؟
189 تفسیرریشههای «عسر» و «یسر» در برابر یکدیگرند. به عنوان نمونه واژۀ «عُسر» در معناى صعب، تنگ، دشوار، بدخلق، مشکل، سخت و سختشدن روزگار به کار مىرود و در مقابلش «یُسر»، به معنای آسان و راحتی است.[1]ریشه «یسر» با 44 مرتبه تکرار و ریشه «عسر» با 12 مرتبه در ...
-
«کرامت» به چه معنا است و چه مشتقاتی از ریشه «کرم» در قرآن وجود دارد؟
217 تفسیرمشتقاتی از ریشه «ک ر م» 47 بار در قرآن کریم مورد استفاده قرار گرفته است.«کرامت» به معناى «دورى از پستى» و «فرومایگى» است، و فرد «کریم» در مقابل فرد «لئیم» قرار میگیرد.[1] «کرم» اگر وصف خدای متعال واقع شود، مراد از آن احسان و نعمت ...
-
چرا در میان 124000 پیامبر، حتی یک زن هم به این مقام برانگیخته نشد؟!
363 حدیثدر مورد این پرسش که چرا تمام پیامآوران الهی مرد بودند، و حتی بک زن هم به این مقام نرسید، باید گفت:نبوّت و رسالت علاوه بر ابلاغ پیام الهی به مردم، به کارهای اجرایی هم نیاز دارد. در این راستا خصوصیات بدنی و جسمی مردان به گونهای است ...
-
آیا دستورالعمل «فاتحه کبیره» معتبر است؟
286 حدیثدر فضای مجازی از فردی نقل میشود که وی از آیت الله بهجت(ره) دستورالعملی برای رفع گرفتاری دریافت کرده است. طبق این نقل، آیت الله بهجت به وی توصیه کرده است که برای اموات، فاتحه کبیره بخواند. بدین ترتیب که ابتدا سوره حمد، توحید، کافرون، فلق و ناس را یک ...
-
اگر زنی تنها یک لحظه از شوهر خود نافرمانی کند؛ اما در مقابل سینههای خود را طبخ نماید و در اختیار او قرار دهد، باز هم جایش دوزخ خواهد بود! آیا چنین روایتی داریم و معتبر است؟!
445همانگونه که در پرسش آمده در گزارشی منسوب به پیامبر(ص) در بیان حق شوهر بر زن آمده است:اگر زنی یکی از سینههایش را بپزد و دیگری را کباب کند، حق شوهرش را ادا نکرده است. اگر یک لحظه از شوهرش سرپیچی کند، به پایینترین نقطه جهنم ...
-
«خرطوم» در قرآن به چه معنا است؟ و آیه «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ» در صدد بیان چیست؟
422 تفسیرواژه «خرطوم» تنها یکبار در قرآن و در آیه 16 سوره قلم آمده است:«سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ»؛[1]به زودى که بر بینیاش داغ میگذاریم.در دانش لغت، خرطوم به معنای بینى بوده و بیشتر در مورد بینى فیل مورد استفاده قرار میگیرد و معمولا هنگامی در مورد بینی انسان به ...
-
روایات چه چیزهایی را سبب فقر برشمردهاند؟
286 حدیثروایات متعددی وجود دارد که برخی از رفتارها و عملکردها را مقدمهای برای فقر برمیشمرند. این روایات البته هر کدام باید جداگانه مورد بررسی سندی و متنی قرار گیرند؛ اما در اینجا جدا از این بررسیها به دو روایت در این زمینه اشاره میکنیم.الف) روایتی از پیامبر(ص) نفل شده ...
-
چه گروهی در قرآن با نام «مؤتفکه» و یا «مؤتفکات» معرفی شدهاند؟
373 تفسیردر یک آیه از قرآن کریم، «مؤتفکه» به صورت مفرد، و در دو آیه دیگر «مؤتفکات» به صورت جمع آمده است که تمام موارد ناظر به شهر و یا شهرهای ویران شده و اهالی آنها است:«وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوى»؛[1]و مؤتفکه را نابود کرد.«...وَ الْمُؤْتَفِکاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ...
-
آیا صحیح است که پیامبر(ص) توجه ویژهای به انصار داشتند؟
189 حدیثانصار به گروهی از ساکنان اصلی شهر مدینه(یثرب) گفته میشود که از پیامبر اسلام(ص) و مسلمانانی که از مکه به آن شهر مهاجرت کرده بودند (مهاجران) میزبانی کرده و آنها را در شهر و خانه خود پناه دادند. از پیامبر(ص) روایات متعددی در مدح ...
-
منظور از «ثقلان» در آیه 31 سوره الرحمن و دیگر مشتقات ریشه «ثقل» در قرآن چیست؟
359 تفسیرمشتقاتی که برگرفته از ریشه «ثقل» باشند، تقریبا تمامی آنها ناظر به نوعی از سنگینیاند.به عنوان نمونه «ثِقَل» بر وزن «عِنَب» به معنای سنگینى و «ثقیل» به معنای سنگین است. البته اصل این سنگینی در اجسام بوده؛ اما حسب مورد در معانى و امور غیر حسی نیز استفاده میشود.
-
منظور از طهارتی که در قرآن از آن یاد میشود چه نوع طهارتی است؟
392 تفسیردر قرآن بیش از سیبار از مشتقات واژه «ط ه ر» استفاده شده است؛ مانند: «یُطَهِّرَکُمْ» «تَطْهِیرا»، «أَطْهَر»، «مُطَهَّرَة».«طهارت» از ریشهی «طهر»، به معنای پاکى و پاکیزگی، ضد نجس و نجاست است.[1] اعم از اینکه طهارت مادی باشد یا معنوی.[2]راغب نیز در مفردات میگوید: طهارت ...
-
تهلیل چیست و امام علی(ع) چه آیاتی را به عنوان آیات تهلیل اعلام نموده است؟
307 حدیث«تهلیل» به معنای گفتن عباراتی ناظر به توحید و در رأس آنها گفتن «لا إله إلّا الله» است. و به طور طبیعی «آیات تهلیل» به آیاتی گفته میشود که اینگونه عبارات در آنها مشاهده شود.[1]علامه مجلسی به نقل از کتاب روایی کهنی که نزد او بوده و به ...
-
اکنون امام زندهای داریم که تمام امور دنیا تحت نظارت او است. در چنین شرایطی آیا توسل جستن به دیگر ائمه(ع) معنایی خواهد داشت؟
224امام زمان(عج) از سوی خدای متعال ولی و سرپرست این عصر و زمان انتخاب شده است؛ از اینرو همه امور با تأیید ...
عصر روشن
امام صادق علیه السلام ، فاتح قلّه های دانش بود که به سازندگی شاگردانی نیکْ بخت در مکتب فکور و پر جاذبه خویش می پرداخت. عصر آن پیشوای ممتاز و نمونه برجسته تعقل را می توان عصر تزریق اندیشه های ناب در حوزه اسلام و طلوع جنبش های فرهنگی شعورمند در بافت مذهب دانست.
دانش سرای پهناورتر از قرون
شیوه عملی امام صادق علیه السلام ، احیای اندیشه های شیعی و منسجم کردن خطوط مکتب و تنظیم خط فکری تشیع بود. به همین دلیل، پیش از آنکه این مکتب عنوان دیگر یابد، «مذهب جعفری» نامیده شد. او حقایقی را در جهان آشکار ساخت که بالاتر از مرز زمان آن روز بود. پیشرفت فرهنگ و تمدن اسلامی، مرهون اقدام های امام صادق علیه السلام است.[2]
دریای دانایی
با کاوش و آمارگیری از کتاب های غنی همچون بحارالانوار، درمی یابیم به اندازه ای که از امام صادق علیه السلام روایت وارد شده است، از دیگر معصومان علیهم السلام نقل نشده است. این حجم بالا، تنها سخنان آن امام در محدوده فقه، حکمت و تفسیر است. دیگر روایات امام در علوم دیگر، قربانی اختلاف های سیاسی شد. چه بسیار کتاب هایی که به واسطه سیاست های نادرست، در آب ها و آتش ها افکنده شدند. چه بسیار محدّثان فرهیخته که به سبب هراس از خون ریزی، جرئت مطرح کردن این اندیشه های روشن را نداشتند. محمدبن مسلم، یکی از شاگردان حضرت با سی هزار حدیث در سینه، زمینه را برای نقل حتی یکی از آنها آماده نمی دید.[3] اینها، گواه بر پهناوری فراتر از تصوّر این دانشگاه است که حتی اکنون با منابع از دست رفته، پاسخگوی نیازهای فراوان امروز به شمار می آید.
فعالیت های سیاسی
برخی با دیده پوشی از بُعد سیاسی حرکت های امام صادق علیه السلام ، او را نشسته بر کُرسی تدریس و فردی تنها مشغول تحقیق علمی می دانند؛ حال آنکه جهت گیری های سیاسی امام، انکار ناپذیراست. سیاست برای ائمه علیهم السلام ، تعریفی دیگر دارد و آن اجرای احکام فردی ـ اجتماعی اسلام و فراهم آوری زمینه دست یابی مردم به آرمان های قرآنی است. امام صادق علیه السلام نیز با این خط مشی پیامبرپسند، طبق شرایط و مقتضیات زمان خویش، با پدید آوردن انقلاب ریشه ای فرهنگی، این مهم را محقّق ساخت و چهره زیبای اسلام را از سالیان انزوا در آورد. این سیاست موفق و کوبنده است که سیاست منصور دوانیقی را به خاک ذلّت می کشاند. هم از این روست که منصور، ناتوانی دستگاه سلطنتی خود را چنین اعتراف می کند: «جعفر بن محمد، استخوانی است که در گلوی من گیر کرده است».[4]
پیشرو در بندگی
پیشوای مذهب مالکی درباره ابعاد وجودی امام صادق علیه السلام می گوید: «هیچ چشم و هیچ گوشی ندید ونشنید و بر قلبی خطور نکرد که انسانی از نظر علم و عبادت و پرهیزکاری، از جعفربن محمد علیه السلام برتر باشد».[5] سرمشق قرار دادن حالات خالصانه امامان معصوم علیهم السلام در زمینه روبه رویی با خداوند سبحان، می تواند یاری رسان انسان خاکی برای رسیدن به این هدف آسمانی باشد. امام صادق علیه السلام است که با درک حقیقت بندگی، به هنگام لبیک گویی، نزدیک است از دگرگونی حال بر زمین افتد و می فرماید: «چگونه جرئت کنم و لبیک بگویم؛ در حالی که می ترسم خدایم بگوید: لا لَبَیْک وَ لا سَعْدَیْک؛ تو را نمی پذیریم و در درگاه ما راه نداری».[6] اهمیت عبادت نزد ایشان تا به آن پایه است که لحظات آخر عمر شریف فرمود: هر کس را با من خویشاوندی دارد گرد آورید. آمدند. پس فرمود: «اِنَّ شفاعتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاة؛ شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی رسد».[7]
نگرش امام صادق علیه السلام به احسان
باور مقدس حضرت صادق علیه السلام چنین بود که باید نیکی پیش از درخواست باشد. پس از درخواست، این بهای آبروی نیازمند است که پرداخته می شود. پیشوای صادق، جدا از آنکه خود شخصاً به بخشش های شبانه و پنهانی می پرداخت، افرادی را هم واسطه قرار می داد تا بدون اینکه نامی از امام ببرند، حامل احسان و کَرَم فراوانش باشند. در مواردی، بهره مندان ناآگاه، پس از دریافت کمک به جای سپاس، رفتار گستاخانه ای به این منبع لطف و سخا داشتند.
مددرسانی های گسترده امام، حتی شامل غیر شیعیان و مخالفان نیز می شد.[8] حضرت، نُه دهم از محصولات زمین زراعی خویش را در کارهای خیر مصرف می کرد و تنها یک دهم آن را برای خود برمی داشت.[9]
حلم و جوان مردی
منزلت شکیبایی تا حدّی است که رسول گرامی اسلام می فرماید: «نزدیک بود شخص بردبار، پیمبر شود».[10] صادق آل محمد صلی الله علیه و آله در یکی از اندرزها به منصور ـ خلیفه عباسی ـ می فرماید: «بر تو باد به حلم، که اساس علم است».[11] حضرت، هر گاه از کسی ناسزا و دشنامی می شنید، به جایگاه نمازش می رفت و رکوع و سجود بسیار انجام می داد و فراوان می گریست و از خدا برای کسی که دشنام و ناسزایش گفته بود، طلب آمرزش می کرد. اگر دشنام دهنده از خویشان بود، با دادن پول با او رابطه برقرار می کرد و به الطاف و نیکی های خویش می افزود و می فرمود: «من دوست دارم خداوند بداند که من گردنم را در برابر خویشانم فرود می آورم و به سوی آنان شتاب می جویم، پیش از آنکه از من بی نیازی جویند».[12] یکی از پندهای ارزشمند حضرت به فرزند بزرگوارش امام کاظم علیه السلام این است: «اگر کسی از طرف راستت درآمد و ناسزایت گفت و سپس به طرف چپت رفت و زبان به پوزش گشود، عذرش را بپذیر».[13]
کار در مکتب جعفری
مکتب امام صادق علیه السلام سرشار از درس های تلاشگری برای کسب روزی حلال است. کار و کوشش چنان برازنده اجتماع است که امام ششم همانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «الکادُّ علی عیالهِ کالمجاهِدِ فی سبیلِ اللّه؛ کوشنده و تلاشگر برای خانواده و افراد تحت سرپرستی خود، مانند کسی است که در راه خدا سرگرم جهاد است».[14] در حالات امام صادق علیه السلام نوشته اند: با پیراهنی از کرباس در مزرعه تلاش داشت و عرق از سر و روی او می چکید. حرارت آفتاب و رنج کار را در وسط روزهای گرم تحمل می کرد تا آب و نان حلالی را شخصاً به دست آورد. او از مردم می خواست با فعالیت خویش، در آبادانی دنیا بکوشند و زمین خدا را پر بار کنند.[15]
تجارت اسلامی
یکی از کارگزاران، سود سرشاری ناشی از هزار دینار اولیه امام صادق علیه السلام خدمت ایشان آورد. او هنگامی که با شگفتی امام روبه رو شد، گفت: چون کالا در مکان دیگر کمیاب بود، عهد بستیم گران بفروشیم. امام تنها همان سرمایه خویش ـ هزار دینارـ را برداشت و در بقیه هیچ گونه تصرفی نکرد و فرمود: به چنین سودی نیاز ندارم. سپس ادامه داد: «شمشیر زدن در میدان جنگ، از به دست آوردن روزی حلال آسان تر است».[16]امام صادق علیه السلام در آموزش مسایل فقهی تجارت تلاش بسیار داشت. این جمله معروف از ایشان است که: «الفقهُ ثُمَّ الْمَتْجَرْ؛ نخست دانش دینی مربوط به کسب و کار را بیاموزید، آن گاه به تجارت بپردازید».[17]
دین مهر
هدیه دادن، از جمله مسائلی است که جایگاه خاصی در کتاب های روایی و فقهی ما دارد. امام صادق علیه السلام با توجه به تفاوت انگیزه ها، هدیه را به سه صورت دسته بندی می کند: «اَلْهَدِیَّةُ عَلی ثَلاثَهِ وُجُوهٍ: هَدِیَّةُ مُکافاةٍ وَ هَدِیَّةُ مُصافَحَةٍ وَ هَدِیَّةٌ لِلّه عَزَّوَجَلَّ؛ هدیه مکافات، برای تلافی و پاسخ هدیه بیشتر از سوی گیرنده است. هدیه دیگر، همان رشوه است که اسلام، دهنده و گیرنده آن را در آتش دوزخ می داند و صورت سوم، هدیه برای خشنودی پروردگار است».[18] امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر می فرماید: «تَهادُوا تَحابُّوا فَاِنّ الْهَدِیَّةَ تَذْهَبُ بِالضَّغائِنِ؛ با هدیه و ارمغان، محبّت اشخاص را جلب کنید که هدیه، کدورت ها را برطرف می سازد».[19]
اشراف به زبان های دیگر
روزی عده ای از ایرانیان نزد امام صادق علیه السلام آمدند و حضرت بدون بیان هیچ مقدمه ای فرمود: «هر کس مالی را از راه غیرحلال به دست آورد، خداوند مقدّر فرموده آن اموال در هلاکت گاه ها صرف شود». وقتی آنان توضیح بیشتر خواستند، حضرت به فارسی فرمود: «از باد آید، به دَم بشود».[20] همچنین روزی با حضور آنان، امام صادق علیه السلام به عربی سخنی را بیان فرمود. اظهار کردند عربی بلند نیستند. پس حضرت به زبان فارسی فرمود: «هر که دِرَم اندوزد، جزایش دوزخ باشد».[21]
امام علیه السلام و اغتنام فرصت
قرآن کریم، مؤمنان را از لغو و بیهودگی، روی گردان می داند.[22] امام صادق علیه السلام که خود پیشوای مؤمنان و نمونه عمل کنندگان به دستورات قرآنی است، در صرف اوقات خویش مراقب بود به هدر نرود. ایشان می کوشید از فرصت خود بهترین و بیشترین بهره گیری را داشته باشد. فردی در محضر آن حضرت به بیهوده گویی پرداخت و سخنانی می گفت که حاصل و نتیجه آن، وقت گذرانی بود. امام صادق علیه السلام فرمود: «مرا به حال خود واگذار که در اوقات خود بخیلم».[23]
به مأمنی رو و فرصت شِمُر غنیمت وقت که در کمینگه عمرند قاطعان طریق[24]
اشکهای بقیع گون
منصور دوانیقی با کینه ای که از امام صادق علیه السلام ، و بیمی که از روی آوردن مردم به آن حضرت در دل داشت، آسوده نمی نشست تا اینکه به دست والی خود در مدینه، حضرت را با انگوری زهرآلود به شهادت رساند. او سپس حیله گرانه به گریه و زاری و عزاداری پرداخت و می گفت: مثل جعفربن محمد کجا پیدا می شود؟ تاریخ نگاران نوشته اند تشییع جنازه شگفتی صورت گرفت که تا آن زمان بی سابقه بود. مسلمان و کافر، شیعه و سنی در آن شرکت داشتند. سرانجام ششمین نیّر برج امامت را، در قبرستان بقیع و در کنار امام مجتبی علیه السلام و امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام به خاک سپردند. امام صادق علیه السلام درباره زیارت خود چنین می فرماید: «مَنْ زارَنی غُفِرَتْ لِذُنُوبِهِ وَ لَمْ یَمُتْ فقیراً؛ هر کس مرا زیارت کند، فقیر نمی میرد و خداوند گناهانش را می بخشد».
مایه خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست می کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم
[1] سید جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق علیه السلام ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ 1، 1377، ص 4
[2] علی قائمی، در مکتب احیاگر تشیع، انتشارات امیری، چ1، بهار 77، ص 9
[3] سید محمد تقی مدرسی، زندگی و سیمای حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ، ترجمه: محمد صادق شریعت، مؤسسه فرهنگی انصارالحسین علیه السلام ، چ 2، زمستان 72، صص 18 ـ 19.
[4] باقری بیدهندی، وظایف استانداران از دیدگاه امام صادق علیه السلام ، قم، نشر روح، ص 25.
[5] همان، ص 70، به نقل از: تهذیب التهذیب، ج 2، ص 105.
[6] سید جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق علیه السلام ، ص 7، به نقل از: خصال، ص 184؛ علل الشرایع، ص 235.
[7] همان، ص 87، به نقل از: بحار الانوار، ج 47، ص 2.
[8] در مکتب احیاگر تشیع، صص 109-111.
[9] زندگی و سیمای حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ، ص 59.
[10] نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ح 2113.
[11] زندگی و سیمای حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ، ص 71.
[12] همان، ص 62.
[13] همان، ص 72.
[14] در مکتب احیاگر تشیع، ص 71.
[15] همان، صص 72 ـ 74.
[16] در مکتب احیاگر تشیع، ص 93.
[17] همان، ص 75.
[18] درس هایی از مکتب امام صادق علیه السلام ، ص 206.
[19] همان، ص 54
[20] محمد حسین مهر آیین، صبح صادق، ص 33، به نقل از بحار الانوار، ج 47، ص 84.
[21] همان، به نقل از بحارالأنوار، ج 47، ص 119.
[22] مؤمنون: 3.
[23] در مکتب احیاگر تشیع، ص 95، به نقل از: زندگانی امام صادق علیه السلام ، ص 7.
[24] حافظ.