کد سایت 
				fa59530		
				
				کد بایگانی 
				71897		
				
				نمایه
				وظیفه شنونده غیبت		
			
			
				
				طبقه بندی موضوعی
				غیبت، توهین و تجسس		
			
				   
	
			خلاصه پرسش
			گاهی ناخودآگاه و بدون عمد، شنونده غیبتی میشویم و به هر دلیل نمیتوانیم مجلس را ترک و یا از غیبتشونده دفاع کنیم. آیا در این شرایط نیز به جرم شنیدن غیبت، گناهکار خواهیم بود؟
        
				پرسش
		چگونه غیبت نشنویم؟ گاهی اوقات که نمیشود رد غیبت کرد، باید چه کار کنیم؟ چه زمانی بر ما واجب است که غیبت را قطع کنیم، با توجه به شرایط؟ گاهی اوقات غیبتی سریع گفته میشود و امکان رد آن و قطع آن نیست. در مجلس بزرگترها حضور دارند و...؟
		 پاسخ اجمالی
			
	روشن است که شنیدن غیبت - مانند بیان آن - جایز نیست.[1]و این امر بدین معنا است که نباید شرایط را برای شنیدن غیبت فراهم نمود. ولی اگر فرد به صورت غیر اختیاری غیبت به گوشش خورد، از این بابت مرتکب گناه نشده است، بلکه در این صورت، وظیفهای به عهده وی میآید که تنها در صورت ترک آن، گنهکار خواهد بود:
در ابتدا وظیفه شنونده غیبت، آن است که در صورت امکان، ردِّ غیبت کند؛ یعنی به شکلی از غیبت شونده دفاع کند؛[2] مثلاً این احتمال را مطرح کند که شاید این عمل خلاف، غیر عمدی از او سر زده است.
در صورت عدم امکانِ رد غیبت، میتوان بحث را عوض کرده و یا مجلس و محل غیبت را ترک نمود. و چنانچه این کار نیز مقدور نبود، باید به شکلی (مثل بیاعتنایی یا تغییر رفتار نسبت به غیبت کننده) نارضایتی خویش را از این عمل نشان داد.[3] امام علی(ع) در این زمینه میفرمایند: «پایینترین حد نهی از منکر و انکار عمل اهل گناه، آن است که با چهرهای در هم کشیده و ناراضی از عمل ایشان با آنها برخورد شود».[4]
در ابتدا وظیفه شنونده غیبت، آن است که در صورت امکان، ردِّ غیبت کند؛ یعنی به شکلی از غیبت شونده دفاع کند؛[2] مثلاً این احتمال را مطرح کند که شاید این عمل خلاف، غیر عمدی از او سر زده است.
در صورت عدم امکانِ رد غیبت، میتوان بحث را عوض کرده و یا مجلس و محل غیبت را ترک نمود. و چنانچه این کار نیز مقدور نبود، باید به شکلی (مثل بیاعتنایی یا تغییر رفتار نسبت به غیبت کننده) نارضایتی خویش را از این عمل نشان داد.[3] امام علی(ع) در این زمینه میفرمایند: «پایینترین حد نهی از منکر و انکار عمل اهل گناه، آن است که با چهرهای در هم کشیده و ناراضی از عمل ایشان با آنها برخورد شود».[4]
		[2]. منتظرى نجفآبادى، حسین على، معارف و احکام نوجوانان، ص 342، قم، نشر سرایى، اول، 1423ق.  
	
		[3]. ر. ک: مجتهدی تهرانى، احمد، سه رساله، ص 100، قم، در راه حق، چاپ ششم، 1423ق.
	
		[4]. «أَدْنَى الْإِنْکارِ أَنْ یُلْقى أَهْلُ الْمَعاصِی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّةٍ»؛ شیخ طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 177، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
