جستجوی پیشرفته
بازدید
12960
آخرین بروزرسانی: 1392/11/07
خلاصه پرسش
کتاب «مناقب مرتضوی»، اثر سید محمد صالح ترمذی کشفی، چگونه کتابی است؟ آیا مطالب آن، معتبر و موثّق است؟
پرسش
کتاب «کوکب دری» یا «مناقب مرتضوی» اثر سید محمد صالح ترمذی کشفی چگونه کتابی است؟ آیا مطالب آن، معتبر و موثّق است؟ در مورد احادیثی که در این کتاب ذکر شده‌ است، نظر علما را ذکر فرمایید.
پاسخ اجمالی
کتاب «کوکب دری» یا «مناقب مرتضوی» اثر سید محمد صالح ترمذی کشفی است. او در فقه و كلام پيرو اهل سنت است، ولى اهل ولایت است. در احكام قلبى (طريقت) شيعه‌اى است تمام‌عيار كه به تک‌تک چهارده معصوم(ع) قلباً و خالصاً ارادت دارد.
مناقب مرتضوى –که نام دیگر آن «كوكب دری فی فضائل علی كرم الله وجهه» است-؛ كتابى است که در مناقب و فضايل امير مؤمنان امام على(ع) نگاشته شده است. متن آن، داراى گونه‌هاى ادبى و محتواى دينى – عرفانى است. با آن‌كه مؤلف، سنى مذهب است، اما گرايش شديد وى به اهل بيت و نزديكی‌اش به تشيّع سبب شده است، كتاب او چندان تفاوتى با آثار شيعيان نداشته باشد.
به طور کلی؛ در مورد پذیرفتن یا نپذیرفتن همه مطالب کتاب مناقب مرتضوی اظهار نظر قطعی نمی‌کنیم؛ ولی اجمالاً می‌گوییم: اگر بدانیم که امامان معصوم(ع) واسطه فيض و هدايت هستند و دارای كرامات و خوارق عادات؛ بر ما روشن می‌شود كه بیشتر آنچه در این کتاب درباره سرسلسله عشق و عرفان، امام على بن ابی‌طالب(ع) نقل شده، فضائل و مناقبی است که از انسان كامل مكملى چون امام على(ع)، نه تنها دور نيست كه كلان‌ترين و سترگ‌ترينِ اين امور، خُردترين و ناچيزترين براى ايشان بوده است.
مؤلف این کتاب؛ روایات را از منابعی؛ مانند كتب روايى شش‌گانه اهل سنت، مستدرک حاكم، عيون اخبار الرضا و كشف الغمة، نقل کرده است. شیخ حرّ عاملی در کتاب «إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات»، قاضی نور الله مرعشی در «إحقاق الحق و ازهاق الباطل» روایاتی از کتاب مناقب مرتضوی نقل کرده‌اند.
 
پاسخ تفصیلی
سید امير محمد صالح حسینی ترمذی متخلص به كشفى فرزند مير عبدالله حسينى ترمذى،[1] از بزرگان علم و ادب کشور هند در قرن دهم و يازدهم هجرى است.[2] زمان ولادتش روشن نيست. اصل خاندان او از منطقه ترمذ، در کشور ازبکستان است، ولى به هند رفتند و با دربار اكبرشاه در ارتباط بودند. محمد در هند و در خانواده‌اى اديب به دنيا آمد. پدرش به دليل زيبايى خوشنويسی‌اش به مشكين قلم لقب داشت.[3] وى خود را با هفت واسطه به شاه نعمت الله ولى منسوب دانسته، چنان‌كه از نظر طريقت نيز پيرو او است.[4] میر محمد صالح کشفی را این‌گونه ستوده‌اند: «صاحب انوار جليه و مدارج عاليه بود و در علوم دينى و دنياوى يگانه زمانه» بود.[5]
آثار او عبارت‌اند از: ديوان اشعار، ترجيع‌بندى به نام راز، اعجاز مصطفوى در زندگانى خلفا و معصومين و مناقب مرتضوى.[6]
وى در سال 1040[7] یا 1060یا 1061ق از دنيا رفت.[8]
مذهب و طريقت
درباره مذهب امیر محمد صالح ترمذی بدون شک می‌توان اذعان داشت، در فقه و كلام پيرو اهل سنت است، ولى اهل ولایت است. در احكام قلبى (طريقت) شيعه‌اى است تمام‌عيار كه به تک‌تک چهارده معصوم(ع) قلباً و خالصاً ارادت دارد. در سخنى رساتر می‌توان گفت پيرو مذهب عشق و ولايت است و آن دو، دست نمی‌دهد مگر به پيروى و جان‌نثارى اهل بيت(ع) كه امامان و سرسلسله‌هاى معرفت بوده‌اند. چنانچه در يکی از اشعار خويش می‌گوید:
منم سنّی پاک و پيرو شرع رسول الله
ز عشق مرتضی نادان به رفضم متّهم دارد
اگر عشق علی رفض است پس رفض است ايمانم
خدا زين شيوه در محشر مرا بس محترم دارد
امير المؤمنين حيدر علی بن ابی‌طالب
چو دارد حامی خود «کشفی» از دشمن چه غم دارد[9]
سخنان وى در جاى جاى متن کتاب مناقب مرتضوی بوى محبت و ولايت می‌دهد. در طريقت، در حلقه سلسله قادريه گام می‌زد و به گفته خويش از سوى پدر - صورى و معنوى- خود دستگيرى شده و طى طريق نموده و به شيخيت رسيده است.[10]
او يقيناً و قطعاً معترف است كه خلفاى ثلاثه تنها خلفاى صورى و حكومتى بودند و همواره براى امور مملكت و دين از حضرت على(ع) راهنمايى می‌گرفتند و ايشان را رايزن خود می‌دانستند. به هر روى، نظر او آن است كه فقط حضرت على(ع) لياقت و صلاحيت آن‌را دارد كه خليفه صورى و معنوى باشد و اگر صورتاً چنين نبوده و تن به رضا داده، از جهت مصلحت و وحدت مؤمنان بوده و بس.[11] ضمناً وى معتقد است كه پس از ايشان اين مقام و خلافت و امامت، به فرزندان پاک و شريفشان تفويض شده و ختم به امام مهدی(عج) گشته است.[12]
کتاب‌شناسی «مناقب مرتضوی»(کوکب درّی)
مناقب مرتضوى –که نام دیگر آن «كوكب دری فی فضائل علی كرم الله وجهه» است-؛ كتابى است که در مناقب و فضايل امير مؤمنان امام على (ع) نگاشته شده است. متن آن، داراى گونه‌هاى ادبى و محتواى دينى – عرفانى است. میر محمد صالح کشفی؛ سبب نگارش آن‌را در مقدمه چنين آورده كه در مجلسى كه از مقام عرفانى على(ع) سخن به ميان آمده، متعصبى از اهل سنت مخالف كرده و به بحث و جدل منجر شده است. پس از آن عده‌اى از وى خواسته‌اند كتابى درباره مقام حضرت امام علی(ع) تأليف كند. و دلايل خويش را مبنى بر عظمت و جلالت، و نيز وصى و ولى بودن امير مؤمنان و مولاى متقيان علی(ع) با اسناد معتبر و امهات كتب تسنن و تشيع عنوان می‌كند.[13]  
بیشتر مباحث كتاب، فضائل حضرت على(ع) است و مؤلف پيوسته با تيتر «منقبت» مطالب را از يكديگر تفكيک كرده است.
با آن‌كه مؤلف، سنى مذهب است، اما گرايش شديد وى به اهل بيت و نزديكی‌اش به تشيّع سبب شده است، كتاب او چندان تفاوتى با آثار شيعيان نداشته باشد. سبک وى نثر آميخته به نثر و سجع است و محتواى مطالب سمت و سويى عارفانه دارد. از آن‌جا كه مؤلف هندى است، به شيوه نويسندگان آن ديار، علاوه بر آيات و احاديث، به كلام بزرگان و عارفان و امثال و حكم و اشعار استناد كرده است.
نثر به نظم آميخته شده كه بیشتر آنها، اشعار نويسنده می‌باشد كه با «له ايضاً» و پدر ايشان «لوالدى» نشانمند شده و ما بقى از شاعران بنام ايران: مولوى، حافظ، سعدى، جامى و ... نيز شاعران هند: كاهى، سحابى، چراغ دهلوى و ... است. متن در برخى موارد به اقتضاى حال و مقال، آميخته به سجع است كه نه متكلفانه بلكه روان، بجا و تماماً از سر صدق و صفا از دل جوشيده و بر صفحه كاغذ و تاريخ نقش بسته است.[14]
درباره معتبر بودن یا نبودن کتاب مناقب مرتضوی باید گفت:
به طور کلی؛ پذیرفتن یا نپذیرفتن همه مطالب یک کتاب به دور از شیوه تخصّصی و اخلاق‌پژوهش است، بلکه باید تک‌تک مطالب یک کتاب را دید و تحقیق نمود، و آنها را با مبانی و اصول درست و منطقی تطبیق داد و سنجید، تا سره از ناسره و درست از نادرست مشخص شود، لذا درباره معتبر یا معتبر نبودن همه مطالب کتاب مناقب مرتضوی اظهار نظر قطعی نمی‌کنیم؛ اما اگر بخواهيم از جهت فكرى پوزيتيويسم[15] (فلسفه تحصّلى) به متن امعان‌نظر كنيم، در بسيارى از بخش‌هاى کتاب مناقب مرتضوی در ظاهر و نگاه صوری افسانه‌سازى و اسطوره‌پرورى روشن و درخشان به چشم می‌خورد كه با عقل و منطق عرفى سازگارى و هماهنگى ندارد. اما اگر از ديد عرفان كه درست نقطه مخالف عقل (به معناى جزوى آن) است از سويى، و ديد ولايى؛ یعنی امامان معصوم(ع) واسطه فيض و هدايت هستند و دارای كرامات و خوارق عادات؛ بر ما روشن می‌شود كه بیشتر آنچه در این کتاب درباره سرسلسله عشق و عرفان، امام على بن ابی‌طالب(ع) نقل شده، فضائل و مناقبی است که از انسان كامل مكملى چون امام على(ع)، نه تنها دور نيست كه كلان‌ترين و سترگ‌ترينِ اين امور، خُردترين و ناچيزترين براى ايشان بوده است. همان‌طور كه نجم دايه در «مرصاد العباد» يادآور می‌شود: هركسى كه عمرى را در تزكيه نفس، رياضات شاقّه و مراقبت گذراند، به چنين مهمى دست می‌يازد،[16] پس چرا قلباً و يقيناً باور نكنيم كه امام على بن ابی‌طالب(ع) دارای چنين فضائل و مناقب و كراماتى نباشد!
منابعى كه مؤلف از آنها نقل كرده فراوان است و در جاى جاى كتاب از آنها نام برده و پيش از بيان هر مطلب، به مأخذ آن اشاره می‌كند. عنوان برخى منابع وى چنين است: كتب روايى شش‌گانه اهل سنت، مسند احمد، مستدرک حاكم، حلية الاولياء، شواهد النبوة، عيون اخبار الرضا، كشف الغمة، تفسير امام عسكرى، روضة الصفا، حبيب السير، الصواعق المحرقه، فصل الخطاب، زهرة الرياض، مستقصى، فتوحات القدس، مصابيح القلوب، روضة الشهدا. چنان‌كه پيداست برخى منابع اين كتاب مشهور و برخى ناشناخته است.
شیخ حرّ عاملی در کتاب «إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات»، مرعشی تستری در «احقاق الحق و ازهاق الباطل» و همچنین در برخی کتاب‌های کلامی روایاتی که منافاتی با اصول و مبانی اولیه عقاید شیعه و روایات معتبر دیگر ندارد، از کتاب مناقب مرتضوی روایات نقل کرده‌اند.
برخی از روایاتی که در این کتاب نقل شده است:
اميرالمؤمنين علی (خداوند چهره او را روشن نمايد) فرمود:
«منم آن‌کس كه نزد من است كليدهای غيب كه نمی‌داند آن [علوم] را بعد از محمّد (ص) غير از من».[17] این حدیث بخشی از «خطبه بیان»[18] امام علی(ع) است که در برخی کتاب‌های روایی و کلامی و عرفانی نقل شده است.[19] «منم به حقيقت هر چيزی دانا و آگاه».[20] این جمله نیز در کتاب‌های حدیثی متقدم و متأخر نقل شده است.[21]
کتاب مناقب مرتضوی؛ در دوازده باب و هر باب در چندين منقبت تنظیم شده است كه به استناد بهترین كتاب‌های اهل تسنن و تشيع، كتاب‌های تاريخ و سيره آغاز مى‏شود و پس از نقل قول -گاه مستقيم، گاه غير مستقيم- نويسنده خود نقدى - كوتاه يا بلند به اقتضاى حال و مقال- بر آن می‌افزايد و بر گفته رجال الحديث صحّه می‌گذارد و براى اين‌كه مطلب گاه دلپذير و دلنشين‌تر شود، آن‌را به نظم می‌آرايد.
ابواب این کتاب شریف به ترتيب عبارت‌اند از:
1. نصوص قرآنى كه در شأن حضرت امام على(ع) است.[22]
2. احاديث نبوى(ص).[23]
3. مناقب و فضايل مرتضوى.[24]
4. عقد و نكاح مرتضى و سيّدة النّساء(س).[25]
5. علم و كشف.[26]
6. خوارق و عادات و ظهور كرامات.[27]
7. زهد و ورع.[28]
8. سخاوت.[29]
9. قوّت و شجاعت.[30]
10. فراست و كياست.[31]
11. متمكن شدن بر سرير خلافت صورى و معنوى.[32]
12. انتقال از عالم فنا به عالم بقا.[33]
به گفته خود محمد صالح کشفی؛ تألیف اين كتاب سه سال به طول انجامید:
          «شكر آرايم ز فيض حق تعال             ختم شد اين نامه در قرب سه سال».[34]
 

[1]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، امل الآمل، ج ‏2، ص 277، مکتبة الأندلس، بغداد، 1385ق؛ آقا بزرگ تهرانی‏، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج ‏22، ص 334، اسماعیلیان‏، قم، 1408ق.
[2]. حسنی طالبی، عبد الحي بن فخر الدين، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج 5، ص 637، دار ابن حزم، بيروت، چاپ اول، 1420ق.
[3].  الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج ‏22، ص 334؛ حسينى (كشفى)، محمد صالح، مناقب مرتضوى‏، ص 5، نشر روزنه‏، تهران، چاپ اول، 1380ش.
[4]. مناقب مرتضوى، مقدمه، ص 7 و 9.
[5]. غلام سرور بن مفتی، خزينة الاصفياء، ج 2، ص 350، طبع نولكشور، كانپور.   
[6]. مناقب مرتضوى، مقدمه، ص 9.
[7]. نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج 5، ص 637. 
[8]. مناقب مرتضوى، مقدمه، ص 9؛ خزينة الاصفياء، ج 2، ص 350.
[9]. مناقب مرتضوى، ص 228.
[10]. همان، مقدمه، ص 10.
[11]. ر.ک: مناقب مرتضوى، ص 462.
[12]. همان، ص 130.
[13]. ر.ک: همان، ص 5 – 6. 
[14]. همان، مقدمه، ص 11.
[15].  از منظر علم جديد تاريخ؛ كتاب‌هايى مثل «تذكرة الاولياء»، «كشف المحجوب»، «اسرار التوحيد» و از اين دست، علمى و عقلانى نيست؛ چرا كه با مبانى اثبات‌گرايى علم تاريخ، مطابقت و هماهنگى ندارد، لذا سخن درباره معجزات انبيا و كرامات اوليا مردود و منتفى است. اما همين علم‌گرايان تاريخ ملاحظه و توجه نكرده‌اند كه عرفان، شناخت قلبى از طريق كشف و شهود است و در هيچ علمى كه تجربى و فرضى باشد قرار نمی‌گيرد. ديگر اين‌كه اهل معرفت نيز كسانى را كه با علم اندك به حكم: «أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً» به كندوكاو نيروهاى پنهانى عارفان می‌پردازند، مردود و منتفى می‌دانند و معتقدند كه: «لم يذق لم يدر».
[16].  نجم الدين رازى دايه‏، مرصاد العباد، محقق و مصحح: رياحى‏، محمد امين، شركت انتشارات علمى فرهنگى‏، تهران، چاپ هشتم، 1379ش.
[17]. قال امير المؤمنين- كرّم اللّه وجهه: «انا الّذى عندى مفاتيح الغيب لا يعلمها بعد محمّد غيرى.»؛ مناقب مرتضوى، ص 135.
[19]. حافظ برسی (متوفی: 813ق)، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، محقق و مصحح: عاشور، علی، ص 268، أعلمی، بیروت، چاپ اول، 1422ق؛  دهدارى شيرازى (متوفی: 1016ق)‏، محمد بن محمود، شرح خطبة البيان‏، محقق و مصحح: اكبرى ساوى، محمد حسين، ص 13، نشر صائب، تهران، چاپ دوم، 1380ش؛ مرعشی (متوفی: 1019ق)، قاضى نور الله‏، إحقاق الحق و إزهاق الباطل‏، ج ‏7، ص 608، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، قم، چاپ اول، 1409ق؛‏ فيض كاشانى (متوفی: 1091ق)‏، ملا محسن، كلمات مكنونة من علوم أهل الحكمة و المعرفة، محقق و مصحح: عطاردى‏، عزيز الله، ص 196، انتشارات فراهانى‏، تهران، چاپ دوم، 1360ش؛ عبد الصمد همدانى (متوفی: 1216ق)‏، بحر المعارف‏، محقق و مصحح: استاد ولى‏، حسين، ج ‏2، ص 562، انتشارات حكمت‏، تهران، چاپ اول، 1387ش.
[20]. قال امام المتّقين- كرّم اللّه وجهه: «انا بكلّ شى‏ء عليم.»؛ مناقب مرتضوى،ص 136.
[21]. ر.ک: ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفی: 588)، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ‏2، ص 385 و 386، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ علوی (قرن پنجم)، محمد بن علی بن الحسین، المناقب (الکتاب العتیق)، محقق و مصحح: موسوی بروجردی، حسین، ص 115،دلیل ما، قم، چاپ اول، 1428ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏39، ص 347، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.   
[22]. با این عبارت: «باب اول آيات با بركات قرآنى كه در شأن امير المؤمنين، قدوة المحقّقين، يعسوب الواصلين، مطلوب الكاملين، امام المشارق و المغارب، اسد اللّه الغالب، على بن ابى طالب -كرّم اللّه وجهه- نازل شده و متعلّق بها»؛ مناقب مرتضوى، ص 31.
[23]. «باب دويم در بيان احاديثى كه سيد المرسلين - صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- در مناقب امير المؤمنين- كرّم اللّه وجهه- فرموده»؛ ‏همان، ص 75.
[24]. «باب سيّم در بيان بعضى از فضايل افضل اصفيا و اوّل اوليا امير المؤمنين و امام العارفين على مرتضى -كرّم اللّه وجهه- و ما يتعلّق بها»؛ همان، ص 135.
[25]. «باب چهارم در بيان عقد و نكاح سلطان الاوليا على مرتضى با سيّدة النّساء فاطمه زهرا -عليها التّحية و الثّناء- و ما يتعلّق بها»؛ همان، ص 237.
[26]. «باب پنجم در بيان علم و كشف امير المؤمنين و امام المتّقين و الاعلمين اسد اللّه الغالب على بن ابى طالب -كرّم اللّه وجهه- و ما يتعلّق بها»؛ همان، ص 245.
[27]. «باب ششم در بيان خوارق عادات و ظهور كرامات معجز آيات امام العارفين على مرتضى -كرّم اللّه وجهه- و ما يتعلّق بها»؛ همان، ص 301.
[28]. «باب هفتم در بيان زهد و ورع امير المؤمنين - كرّم اللّه وجهه- و ما يتعلّق بها»؛ همان، ص 349.
[29]. همان، ص 359.
[30]. «باب نهم در بيان شجاعت و قوت اسد اللّه الغالب امير المؤمنين و امام الاشجعين على بن ابى طالب - كرّم اللّه وجهه- و ما يتعلّق بها»؛ همان، ص 371.
[31]. همان، ص 445.
[32]. «باب يازدهم در بيان خلافت صورى و معنوى امام على الاطلاق و خليفه بالاستحقاق، اسد اللّه الغالب امير المؤمنين، وصىّ سيد المرسلين، على بن ابى طالب - كرّم اللّه وجهه- و ما يتعلّق بها»؛ همان، ص 457.
[33]. «باب دوازدهم در بيان انتقال امير المؤمنين، امام المتّقين، على مرتضى از عالم فنا به عالم بقا به يمن حصول درجه شهادت و واصل شدن به ذات خداوند - جلّ و علا- و ما يتعلّق بها»؛ همان، ص 473.
[34]. همان، ص 487.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها