جستجوی پیشرفته
بازدید
40149
آخرین بروزرسانی: 1393/10/09
خلاصه پرسش
تعریف جاهل قاصر و مقصر چیست؟
پرسش
تعریف قاصر و مقصر چیست؟ چرا برخی از علما معتقدند بیشتر پیروان ادیان غیر از اسلام در زمان کنونی مقصرند و برخی دیگر معتقدند قاصرند؟ نظر شما چیست؟
پاسخ اجمالی
ابتدا بیان مقدمه‌ای لازم است و سپس این دو اصطلاح را تعریف می‌کنیم:
موضوع جاهل قاصر و مقصّر در فقه و اصول فقه و از طرف دیگر در علم کلام کاربرد دارد. در علم کلام معمولاً این موضوع در اصل موضوع پذیرش دین اسلام و یا مذهب به‌کار برده می‌شود و درباره کسانی استعمال شده که در پذیرش اسلام یا مذهب کوتاهی کرده‌اند که در این کوتاهی؛ یا عذر دارند و یا معذور نیستند.
سؤالی که در علم کلام مطرح می‌شود این است که؛ آیا همه کسانی که پیرو دین اسلام و مذهب شیعه نیستند، اهل نجات هم نخواهند بود؟
متکلّمان چنین پاسخ می‌دهند: کسانی که جاهل قاصرند؛ یعنى حق بر ایشان روشن نشده و راه حق برایشان مشخص نگشته، پس این گروه معذور دانسته شده‌اند،[1] بر خلاف کسانی که جاهل مقصراند؛ یعنی در نشناختن راه حق کوتاهی کرده‌اند.‏
در اصطلاح فقهی؛ موضوع جاهل قاصر و مقصر اگرچه از قدمت زیادی برخوردار نیست، اما ریشه‌های آن در روایات قابل بازبینی است. به عنوان مثال؛ حدیث رفع که یکی از احادیث پر کاربرد فقهی است، در آن به جاهل (مَا لَا یَعْلَمُون‏) اشاره شده است.[2]
همچنین در جایی استعمال می‌شود که مکلف نسبت به موضوع یا حکمی اطلاع نداشته باشد و این عدم اطلاع یا به جهت داشتن عذر است یا عذر موجه‌ای ندارد. در این‌جا نیز بحث جاهل قاصر و مقصر پیش می‌آید.
در این اصطلاح؛ حتی امکان دارد مجتهد نیز جاهل قاصر باشد؛ یعنی هنگامی که فتوا داده است تمام ادله موجود را بررسی کرده ولی بر خلاف واقع حکم کرده است که در این صورت جاهل قاصر است.[3]
بنابراین، جاهل قاصر چنین تعریف می‌شود: کسى که دسترسى به هیچ طریق معتبر عقلى و شرعى ندارد.[4]
درباره جاهل قاصر از چند نظر بحث می‌شود:
أ. از نظر عقاب و عدم عقاب؛ علما اتفاق نظر دارند که جاهل قاصر عقاب نمی‌گردد؛ زیرا بر فرض قصور و بی‌تقصیرى، عقاب برخلاف عدل است.
ب. از لحاظ صحت و فساد عمل؛ هر عملى که با واقع موافق باشد، یا با فتواى مجتهدى که باید از او تقلید می‌کرد مطابق باشد، صحیح است و هر آنچه با آن مخالف باشد، فاسد است.[5]
جاهل مقصّر به کسی گفته می‌شود که دسترسى به علم یا اماره(دلیل) معتبر داشته ولی کوتاهى نمود و فحص و جست‌وجو نکرد تا این‌که در مخالفت واقع گرفتار شد، چنین انسانى در حکم عالِم بوده و به عالِم ملحق می‌شود.[6]
البته در مورد استحقاق یا عدم استحقاق عقاب جاهل مقصر چند دیدگاه وجود دارد:[7]
1. مشهور معتقدند او به جهت ترک تکلیف واقعى عقاب می‌شود، نه به جهت ترک تعلّم آن.
2. برخى جاهل مقصر را به دلیل ترک تعلّم مطلقاً مستحق عقاب می‌دانند.
3. گروهى نیز جاهل مقصر را به جهت ترک تحصیل آن علمى که موجب رسیدن وى به واقع می‌شود، مستحق عقاب می‌شمارند.
4. گروهى دیگر، بین تکالیف مطلقه(بدون قید و شرط) و تکالیف مشروطه (تکالیف مشروط) و موقّته(تکالیفی که موقت است و وقت و زمان خاصی برای انجام آن در نظر گرفته شده است) تفصیل داده و گفته‌اند: در قسم اوّل، عقاب بر ترک واقع، و در قسم دوم بر ترک تعلّم می‌باشد.[8]
 

[1]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 127، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏2، ص 463، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. عاملی، یاسین عیسی، الاصطلاحات الفقهیة فی الرسائل العملیة، ص 164‌، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر و التوزیع‌، 1413ق.
[4]. قلی زاده، احمد، واژه شناسى اصطلاحات اصول فقه‏، ص 87، تهران، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نور الاصفیاء، 1379ش.
[5]. مرکز اطلاعات و مدارک اسلامى‏، فرهنگ نامه اصول فقه‏، ص 373، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی‏، 1389ش.
[6]. همان، ص 88.
[7]. فرهنگ نامه اصول فقه‏، ص 374.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها