جستجوی پیشرفته
بازدید
7949
آخرین بروزرسانی: 1394/04/31
خلاصه پرسش
«خداوند ستونی از یاقوت دارد که سر آن زیر عرش و پایه‌اش پشت ماهى در زیر زمین هفتم است، و هرگاه بنده‌اش‏ "لا اله إلّا الله" گوید، عرش بلرزد و آن ستون به حرکت آید...» مراد از این روایت چیست؟
پرسش
لطفاً این حدیث را توضیح دهید: شیخ صدوق در توحید خود از نبی اکرم(ص) نقل می‌کند که: «قَالَ رَسُولُ الله(ص) إِنَّ لله عَزَّ وَ جَلَّ عَمُوداً مِنْ یاقُوتٍ أَحْمَرَ - رَأْسُهُ تَحْتَ الْعَرْشِ - وَ أَسْفَلُهُ عَلَى ظَهْرِ الْحُوتِ فِی الْأَرْضِ السَّابِعَةِ السُّفْلَى - فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ لَا إِلَهَ إِلَّا الله اهْتَزَّ الْعَرْشُ - وَ تَحَرَّکَ الْعَمُودُ وَ تَحَرَّکَ الْحُوتُ فَیقُولُ الله ‏عَزَّ وَ جَلَّ - اسْکُنْ عَرْشِی فَیقُولُ - کَیفَ أَسْکُنُ وَ أَنْتَ لَمْ تَغْفِرْ لِقَائِلِهَا- فَیقُولُ الله عَزَّ وَ جَلَّ- اشْهَدُوا سُکَّانَ سَمَاوَاتِی أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لِقَائِلِهَا».
پاسخ اجمالی
حدیثی در منابع کهن شیعی نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «براستى که خداوند عزّ و جلّ را ستونی است از یاقوت سرخ که سر آن ستون زیر عرش و پایه‌اش در پشت ماهى در زیر زمین هفتم است، و هرگاه بنده‌اش‏ "لا اله الّا الله" گوید، عرش بلرزد و آن ستون به حرکت آید و ماهى بجنبد و خداوند عزّ و جلّ خطاب به عرش گوید: اى عرش من! آرام گیر، در جواب گوید: پروردگارا! چگونه آرام گیرم در حالی‌که تو گوینده این ذکر را نبخشیده‌اى، خداوند تبارک و تعالى در پاسخ فرماید: اى ساکنان آسمان‌هایم شاهد باشید که من گوینده این کلمات را بخشیدم». [1]
این روایت با اندکی تفاوت در برخی منابع اهل سنت نیز آمده است.[2]
در توضیح این حدیث نکاتی بیان می‌شود:
یک. این حدیث به جهت این‌که دارای محتوای معرفتی و تشبیه معقول به محسوس است، بیشتر در کتاب‌های عرفانی مورد بحث قرار گرفته است[3] و اهل معرفت به شرح و توضیح آن پرداخته‌اند که خلاصه آن بیان می‌شود.
دو. «عمود»: در لغت به معنای چیزى است که به آن تکیه داده می‌شود؛ مانند چوب، عصا و ستون.[4] در این روایت، عمود بیانگر یک نوع تمثیل و تشبیه است.[5]
سه. «رَأْسُهُ تَحْتَ الْعَرْش»: این عبارت دلالت دارد بر این‌که عمود ارتباط معنوی با عرش دارد و تحت نفوذ و تأثیر آن قوام پیدا می‌کند. [6] این عمود یک نور ممتد، نیرومند، نافذ و متجلی از حقیقت عرش الهی است.
دوم: «وَ أَسْفَلُهُ عَلَى ظَهْرِ الْحُوتِ فِی الْأَرْضِ السَّابِعَةِ السُّفْلَى»: این جمله اشاره به امتداد این عمود از عرش الهی تا زمین هفتم دارد که پایین‌ترین عالم امکانی می‌باشد. مبدأ این عمود از عرش می‌باشد، که محیط به همه عوالم هستی است. در این صورت، همه مراتب وجود امکانی، حتی «ارض سفلی» نیز در محیط این عمود، و در تحت نفوذ و قدرت و اختیار آن قرار خواهد گرفت.
اطلاق «حوت»(ماهی) در این مورد برای تفهیم و اشاره به خصوصیات و برنامه زندگی در «ارض سفلی» است؛ یعنی نشانگر همان صورت مادی اشیا است که قائم و وابسته به مواد جسمانی هستند؛ چون زندگی ماهی به آب که یک امر مادی است، بستگی دارد.[7] لذا به آن تشبیه شده است.
چهار. «اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ تَحَرَّکَ الْعَمُودُ»: این تمثیلی برای تأثیر حقیقت توحید در جمیع کائنات است.[8] توضیح این‌که؛ کلمه «لا اله الا الله»، اشعار به حقیقت توحید دارد و در صورتی که چنین حقیقتی جلوه‌گر شود با نور ذات احدیت که حق مطلق و نامحدود در جهان هستی است، ارتباط پیدا می‌شود و رحمت و مغفرت حق تعالی را در حیطه توحید به دنبال دارد.
به‌علاوه؛ قلب مؤمن عرش پروردگار متعال است؛ یعنی مظهر صفات جمال حق و جلوه‌گاه نور الهی و رحمت است. وقتی حقیقت توحید و نور احدیت در قلب مؤمن متجلی گردد، قلب عرش الهی می‌شود.
پنج. تعبیر یاقوت نیز بیانگر زینت آسمان و زمین و نور آنها است.[9]
برای آگاهی بیشتر و فهم آسان‌تر درباره معنای عرش، ثواب کلمه توحید و رحمت و مغفرت الهی نمایه‌های زیر را مطالعه کنید:
«مفهوم عرش و کرسی»، سؤال 254
«ذکر تهلیل و ثواب و برکات آن»، سؤال 59897
«امید به رحمت خداوند»، سؤال 5030
«علم به بخشیده شدن گناه»، سؤال  8738
«توبه و جایگاه آن در قرآن کریم»،  سؤال 25704
 

[1]. شیخ صدوق، محمد بن علی‏، التوحید، محقق: حسینی، هاشم‏، ص 23، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[2]. جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی‌بکر، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج 2، ص 416، لبنان، المکتبة العصریة، بی‌تا.
[3]. ر.ک: رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی‌سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق: حکمت‏، علی اصغر، ج ‏5، ص 252، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش؛ قمى‏، قاضى سعید، شرح الاربعین، محقق: حبیبى‏، نجفقلى، ص 51، تهران، میراث مکتوب‏، چاپ اول‏، 1379ش.
[4]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد،  مفردات الفاظ قرآن‏، ص 585، بیروت، دار القلم‏، چاپ اول، 1412ق؛ ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 137 – 138، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
[5]. التوحید، ص 23.
[6].  قمى‏، قاضى سعید، شرح توحید الصدوق، ج ‏1، ص 45 – 46، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى‏، چاپ اول‏، 1415ق.
[7]. همان، ص 46 – 47.
[8]. التوحید، ص 23 – 24.
[9]. شرح توحید الصدوق، ج ‏1، ص 46.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها