بازدید
8264
آخرین بروزرسانی: 1397/02/09
کد سایت fa78113 کد بایگانی 95520 نمایه رفتار پیامبر اسلام(ص) با بادیه‌‌نشینان
خلاصه پرسش
برخورد پیامبر(ص) با بادیه‌نشینان چگونه بود؟
پرسش
رفتار پیامبر(ص) با بادیه‌نشینان چگونه بود؟
پاسخ اجمالی
بیشتر عرب‌های بادیه‌‌نشین که به آنها اعرابی نیز گفته می‌شود،[1] به حکم دورى از تعلیم و تربیت و شنیدن آیات الهى و سخنان پیامبر(ص)، دارای کفر و نفاق شدیدتری نسبت به دیگر افراد جامعه بودند و البته این قاعده‌ای کلّی‏ نبوده و در میان آنان نیز انسانهای ارجمند و باتقوایی وجود داشتند.[2] در همین راستا، رفتار پیامبر اسلام(ص) با بادیه‌نشینان تا حد زیادی بستگی به رفتار متقابل آنان داشت:
1. گروهى از این بادیه‌‌‏نشینان در همان کفر و نفاق خود باقی مانده و در پی یافتن حقیقت نرفتند. قرآن برخی از ویژگی‌های آنها را این‌گونه بیان می‌کند: «چیزى را که (در راه خدا) انفاق می‌کنند غرامت می‌پندارند، و آرزوی حوادث دردناکى را براى شما مسلمانان دارند».[3]
2. «گروه (دیگرى) از عرب‌هاى بادیه‏‌نشین ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند، و آنچه را انفاق می‌کنند مایه‌ی تقرب نزد خدا، و دعاهاى پیامبر(ص) می‌دانند...».[4]
با توجه به این تقسیم‌بندی و اینکه پیامبر اسلام(ص) رحمة للعالمین بوده و جز در موارد ضروری، به خشونت متوسل نمی‌شد،[5] به برخی گزارش‌های مرتبط با رفتار ‌‌حضرتشان با بادیه‌نشینان می‌پردازیم.
1. آموزش معارف دینی؛
آن‌حضرت در تعلیم و نشر دین از تمام فرصت‌‌ها استفاده می‌کرد. به عنوان نمونه روزی پیامبر(ص) سوار بر اسب شد تا به سمت جنگ برود. بادیه‌نشینی رکاب اسب آن‌‌حضرت را گرفت و گفت: ای پیامبر خدا! به من عملى بیاموز که با آن به بهشت روم. پیامبر(ص) فرمود: هر برخوردی که انتظار داری تا مردم با تو داشته باشند، همان برخورد را نسبت به دیگران داشته باش و ... ».[6]
2. برخی بخشش‌های مالی؛
روزی پیامبر(ص) در عرفه بودند که بادیه‌نشینی نزد ایشان آمده و تقاضا کرد تا ردای خود را به او ببخشد، حضرت نیز به درخواست او پاسخ مثبت داد.[7]
3. گذشت از برخی اشتباهات ناشی از تفاوت فرهنگی؛
راوی نقل می‌کند که روزی با پیامبر(ص) در مسجد بودیم، مردی صحرانشین به مسجد آمد و به گوشه‌ای رفت تا ادرار کند، یاران پیامبر به سمت او شتافتند تا او را توبیخ کرده و از این کار باز دارند، ولی پیامبر(ص) فرمود: او را رها کنید و باعث حبس ادرارش نشوید، سپس – بدون اینکه با آن شخص برخورد کند  دستور داد یک سطل آب آورده و مکانی که نجس شده بود را پاک نمایند.[8]
4. ارائه معجزات؛
روزی یک بادیه‌نشین به همراه سوسماری که شکار کرده بود، نزد پیامبر خدا(ص) آمد. حضرتشان اسلام را بر او عرضه داشت. بادیه‌نشین گفت: تا این سوسمار به تو ایمان نیاورد، من هم به تو ایمان نمی‌آورم! ... پیامبر(ص) خطاب به سوسمار فرمود که من کیستم؟ گفت: تو محمد بن عبد اللَّه بن هاشم بن عبد مناف هستى. فرمود: اى سوسمار چه چیزی را می‌پرستی؟ گفت: خدایى را می‌پرستم که دانه را شکافت، و انسان را آفرید، و ابراهیم را دوست خود قرار داد و با موسى بی‌واسطه سخن گفت، و تو را اى محمد برگزید. بادیه‌نشین گفت: گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست.[9]
 

[1]. ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 586، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق‏.
[3]. توبه 98.
[4] توبه 99.
[6]. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 2، ص 146، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق.
[7]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن على، الإصابة فى تمییز الصحابة، تحقیق، عادل احمد عبد موجود و على محمد معوض، ج 6، ص 493، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415/1995.
[8]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین‏، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج 3، ص 61، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405 ق.
[9]. خزاز رازی‏، على بن محمد، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر، تحقیق سید عبد اللطیف حسنی، ص 172 – 174، قم، بیدار، چاپ 1401 ق‏.