واژه «جعفر» در اصل به معنای «نهر» و «رودخانه» است.
[1] اما عده
ای از لغت
شناسان آن
را به نوع خاصی از رودخانه معنا کرده
اند. بعضی آن
را به معنای رودخانه بزرگ و وسیع دانسته،
[2] و عده
ای معنای آن
را رودی دانسته
اند که مملو از آب باشد.
[3] البته قول دیگری نیز وجود دارد که آن
را به معنای نهر کوچک دانسته است.
[4] در این میان، عرب زبانان این واژه را برای شتری که شیر فراوان داشته باشد، نیز مورد استفاده قرار داده
اند؛ از آن
رو که بین شیر این شتر و نهر پرآب، نوعی تشابه برقرار است.
[5]
گفته می
شود که واژه «جعفر» از دو کلمه «جعف» و «جفر» تشکیل شده است؛ «جعف» به معنای به زمین زدن و به زمین انداختن، و «جفر» به معنای حُفره بزرگ.
[6] این تفسیر، با همان معنای رودخانه بزرگ و وسیع نیز هم
خوان است که در بستری بزرگ قرار گرفته و هر چه که در مقابل آن قد علم کرده باشد را به زمین می
زند.
در همین راستا، از واژه «جعفر» به عنوان نامی برای اشخاص نیز استفاده می
شود، که به نوعی اشاره به بزرگی و وسعت روح فردی دارد که این نام بر او نهاده شده است. این نام از اسامی معروف و مشهور عرب بوده که از گذشته رواج داشته است و افراد بسیاری مانند جعفر بن ابی
طالب پسر عموی پیامبر اسلام(ص) که در جنگ موته به شهادت رسید و امام جعفر صادق(ع) به این نام مزیّن بودند.
[1]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی،
تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی،
ج 6، ص 202، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[2]. فراهیدی، خلیل بن احمد،
کتاب العین، محقق، مصحح، مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج 2، ص 321، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق.
[3]. ازهری، محمد بن احمد،
تهذیب اللغة، ج 3، ص 206، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق.
[4]. جوهری، اسماعیل بن حماد،
الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، محقق، مصحح، عطار، احمد عبد الغفور، دار العلم للملایین، ج 2، ص 615، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[5]. ابن منظور، محمد بن مکرم،
لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 4، ص 142، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[6]. ابن فارس، أحمد،
معجم مقاییس اللغة، ج 1، ص 508، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.