خدای متعال در طول حکومت 40 ساله حضرت سلیمان(ع)،
[1] قدرت و ثروت مادی فراوانی را در اختیار ایشان گذاشت. قرآن، گوشهای از قدرت سلیمان(ع) را اینچنین بیان میکند
: «و براى سلیمان باد را مسخّر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه دیگر را؛ و چشمه مس [مذاب] را براى او روان ساختیم؛ و گروهى از جنّ پیش روى او به اذن پروردگارش کار میکردند؛ و هر کدام از آنها که از فرمان ما سرپیچى میکرد، او را عذاب آتش سوزان میچشاندیم. آنها هر چه سلیمان میخواست برایش میساختند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا به اندازه حوض، و دیگهاى ثابتی [که از بزرگى قابل حمل و نقل نبود؛ و به آنان گفتیم:] اى آل داوود! شکر [این همه نعمت را] بجا آورید؛ ولى عده کمى از بندگان من شکرگزارند».
[2]
اگرچه آن پیامبر بزرگوار با در اختیار داشتن آن همه ثروت و قدرت، هرگز خدا را فراموش نکرد و ثروتمند بودن او بدان معنا نبود که مقام معنویاش از تمام دیگر پیامبران کمتر باشد و ثروتی که در دنیا داشته، باعث توقّف رشد معنوی او شده باشد، اما با این وجود ناعادلانه نیست که پروردگار در بهرهگیری از امتیازات اخروی دو فردی که از لحاظ معنوی در یک طرازند، فردی را مقدّم بدارد که از نعمات دنیوی پروردگار کمتر بهرهمند شده است.
در همین راستا روایاتی وجود دارد که حضرت سلیمان(ع) را به دلیل برخوردار بودن از امتیازات دنیوی، آخرین پیامبری اعلام میکند که وارد بهشت میشود:
امام صادق(ع): «فقر براى مؤمن از خط گونه اسب خوشنماتر است. آخرین پیامبری که وارد بهشت میشود، سلیمان(ع) است، تنها به این دلیل اینکه در دنیا به او نعمتهایی عطا شده بود».
[3]
مشابه همین موضوع در تاریخ یعقوبی از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده است.
[4]
با چشمپوشی از سند این روایات، که در برخی منابع نسبتاً کهن و قدیمی، تعبیر به «خبر» یا «رُوِیَ» شده است؛
[5] معنایشان کاهش قدر و ارزش معنوی سلیمان(ع) به دلیل ثروتمند بودن نیست، بلکه تنها نشانگر آن است که اگر خداوند بر اساس مصلحت خود، فرد باایمانی را کمتر از مواهب دنیا بهرهمند کرد، به جبران آن، مواهب اخروی را زودتر در اختیار او خواهد گذاشت.
[1]. طبرسی، علی بن حسن،
مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 248، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385ق.
[3]. ابن همام اسکافی، محمد بن همام،
التمحیص، ص 49، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اول، 1404ق.
[4]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب،
تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 96، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بیتا.
[5]. ر. ک: ابوطالب مکى، محمد بن على،
قوت القلوب فى معاملة المحبوب، ج 1، ص 358، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1417ق؛ نیشابورى حسن بن محمد،
تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 1، ص 442، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1416ق؛ قرطبى، محمد بن احمد،
الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 204، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش؛ رازى، محمد بن عمر،
مفاتیح الغیب، ج 4، ص 132، بیروت، دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم، 1420ق.