اگر منظور از «خود بخود» بودن قوانین طبیعت، این است که این قوانین در عین آنکه ابتدا معدوم بودند و سپس موجود گشتند، نیاز به علتی ندارند؛ در اینصورت به انکار اصل علیت میانجامد که بطلان آن در کتب فلسفی بیان شده است.[1]
اما اگر مقصود از «وجود خود بخود» برای قوانین طبیعی، این است که هیچ ابتدایی برای آنها فرض نمیگردد و همواره به صورت سرمدی تحقق داشته و باقی خواهند ماند، در اینصورت باید گفت بر اساس ادله عقلی، «وجود خود بخودی» دارای ویژگیها و خصوصیاتی است که در قوانین طبیعی و اصولاً عالَم مادّی یافت نمیگردد -در حقیقت راه تشخیص خود بخود بودن یک شیء نیز تطبیق صفات موجود خود بخودی بر آن شیء است-.
به عنوان نمونه، وجود خود بخودی باید بسیط محض باشد و اگر مرکب و دارای اجزاء (ذهنی یا خارجی) باشد، در اینصورت محتاج به اجزای تشکیل دهنده خویش بوده و به آنها موجود است، نه بخودی خود. همچنین وجود خود بخودی باید واحد باشد و اگر متعدد باشد در اینصورت دارای جزء مشترک(که همان وجود داشتن است) و نیز جزء متمایز کننده باشد که در نتیجه با بسیط بودن آن سازگار نخواهد بود. علاوه بر این، وجود خود بخودی باید کامل و تمام باشد و هیچگونه نقصان و نیز حالت منتظرهای در آن راه نداشته باشد و الّا متشکل از جزء کامل و غیر کامل بوده و نقصان آن سبب خروج از بساطت آن میگردد.
از طرفی قوانین طبیعی بسیط محض نیستند؛ زیرا با یکدیگر دارای اشتراک و تمایز بوده و همین امر نیز سبب تعدّد آنها گشته است. نیز هیچیک از قوانین کامل و تمام نبوده و همواره قوانینی در کنار آنها وجود دارد که نشانگر نقصان این قوانین در سایر جهات میباشد.
پس با به کارگیری قوانین عقلی میتوان فهمید که هرچند موجودی که به خودی خود وجود داشته باشد تحقق دارد، اما با در نظر گرفتن ویژگیها و مشخصات چنین موجودی دانسته میشود که اشیاء مادی و طبیعی را نمیتوان به عنوان موجودی که خود بخود به صورت سرمدی موجود است، در نظر گرفت.
[2]
[1]. ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین،
نهایة الحکمة، ص304-305، قم، موسسه النشر الاسلامی، چاپ دوازدهم، بیتا. البته لازم به ذکر است امروزه در جوامع علمی بحثی تحت عنوان طراحی هوشمند (
Intelligent Design) مطرح شده است که مشابه ادعای الیهون در اثبات وجود خداوند از راه برهان نظم است. ر. ک: 84536.