مشهور اندیشمندان شیعی و بسیاری از اندیشمندان اهلسنت، اسماعیل نبی(ع) را ذبیح الله میدانند. اما برخی گزارشهای موجود در منابع تاریخی، روایی و تفسیری، حکایت از آن دارد که حضرت ابراهیم(ع) به حکم الهی مأمور بود تا اسحاق نبی(ع) را قربانی کند. قربانی بودن اسحاق(ع) از چند منظر مورد نقد اندیشمندان شیعی قرار گرفته و بیشتر آنها چنین موضوعی را نپذیرفتهاند. به دلیل آنکه:
اولا: این بشارت، بعد از بشارت قبلى است که از تولد اسماعیل خبر مىدهد، و مىفرماید: «فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ» و دنبالش فرمود: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ»، صریح در این است که ذبیح غیر از اسحاق بود، بلکه اسماعیل است.
ثانیا: بشارت نبوت نشان مىدهد که اسحاق باید زنده بماند و وظائف نبوت را انجام دهد، و این با مسئلۀ ذبح سازگار نیست.
ثالثا: تصریح به نام اسحاق شاهد آن است که در آیهی جلوتر (فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ) مراد اسماعیل ذبیح است.
رابعا: شواهد و دلایل دیگری که میتواند مؤید این باشد که مراد از «غلام حلیم» اسماعیل است، این است که ذبح به طور حتم در منا و در انجام مناسک حج بود و اسماعیل در سرزمین بطحا و مکه سکونت داشت، نه اسحاق؛ زیرا او در شام ساکن بود.
خامسا: اسحاق از مادری به نام ساره، در حالیکه نازا بود و در سن پیری متولد شد و قضیهی ذبح جلوتر از این اتفاق افتاد.
آنچه از بررسی منابع تاریخی، تفسیری و روایی بر میآید، این است که درباره فرزند بشارت داده شده به ابراهیم و ذبح او، اختلافنظر وجود دارد. مشهور شیعیان، اسماعیل را ذبیح الله دانسته، اما برخی از اهلسنت نیز اسحاق را فرزندی میدانند که بنا بود قربانی شود.[1] شیخ صدوق، ابن شهر آشوب و برخی دیگر به اختلاف گفته شده اشاره نمودهاند.[2] گفته شده است بسیاری از اهلسنت، اسحاق(ع) را فرزند در معرض قربانیشدن میدانند،[3] و حتی برخی در این زمینه ادعای اجماع دارند.[4]
دلایل ذبیح بودن اسحاق
روایاتی در مورد قربانی بودن اسحاق نقل شده است؛ مانند:
ابوالفتوح رازی نیز در تفسیر خود روایتی را به امام علی(ع) نسبت میدهد که به ذبیح بودن اسحاق اشاره میکند.[7]
در منابع اهلسنت نیز قربانیبودن اسحاق از امام علی(ع)،[10] ابن عباس، مسروق، عبدالله بن مسعود و دیگران نقل شده است.[11]
رسول خدا(ص): «زمانی که ماجرای قربانی شدن اسحاق(ع) پایان یافت، خدا از او خواست تا خواهشی داشته باشد که اجابت خواهد شد و او خواهش کرد که گنهکاران غیر مشرک بخشیده شوند».[13]
نقد دلایل ذبیح بودن اسحاق
با تمام آنچه گفته شد، قربانیبودن اسحاق از چند منظر مورد نقد اندیشمندان قرار گرفته و دلایلی برای قربانیبودن اسماعیل(ع) بیان شده است:
الف) دلایل قرآنی
مفسرانی که معتقد به ذبیح بودن اسماعیل(ع) هستند، مستنداتی قرآنی برای خود آوردهاند و روایات مربوط به ذبح اسحاق را به دلایل مختلف، مانند مخالفت با قرآن، نپذیرفتهاند.[14] برخی از مهمترین مستندات قرآنی ذبیح بودن اسماعیل به شرح زیر است:
احتمال اول باطل است؛ زیرا خدا ابراهیم را به اسحاقی بشارت داده که از نسل او یعقوبی پدیدار خواهد شد و اگر قبل از تولد یعقوب فرمان داده شود که اسحاق را ذبح کن! بشارت به یعقوب باطل خواهد شد!
احتمال دوم نیز باطل است؛ زیرا بنابر آیهی 102 صافات،[19] آن پسر به مجرد آنکه به سنی رسید که میتوانست کار و تلاشی انجام دهد، خدا امر به ذبحش نمود و بر این اساس نمیتوان این ماجرا را بعد از تولد یعقوب(ع) دانست.
در نتیجه نمیتوانیم اسحاق(ع) را قربانی بدانیم.[20]
ب) روایات
روایاتی وجود دارند که به طور صریح به قربانی بودن حضرت اسماعیل(ع) دلالت دارند:[21]
ج) دیدگاه دانشمندان
به دلیل چنین گزارشهای مختلف، اندیشمندان اسلامی به نقد و بررسی و جمعبندی روایات پرداختهاند:
از عبارت بالا میتوان برداشت کرد که قول مشهور همان ذبیح بودن اسماعیل بود و ذبیح بودن اسحاق، در ابتدا نظر کمطرفداری بود که به تدریج طرفدارانی پیدا کرده است.
نتیجهگیری
به نظر میرسد اعتقاد به ذبح اسحاق(ع) خلاف ظاهر آیات قرآن و نظر مشهور مسلمانان بوده و بر مبنای اسرائیلیات است.[32] پس چنین گزارشهایی را یا باید ناشی از اشتباه راویان یا ناشی از دسیسهچینی برخی غیر مسلمانان دانست.
[1]. ر. ک: بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج 3، ص 614، بیروت، دار احیاء التراث، 1423ق؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 51، بیروت، دارالمعرفة، 1412ق؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 100، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 230 – 231، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1413ق؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 51؛ ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج 1، ص 226 – 227، قم، بیدار، 1410ق؛ ثعلبی، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 8، ص 150، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1422ق.
[3]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 55 – 56؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 8، ص 152؛ ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج 3، ص 547، بیروت، دارالکتاب العربی، 1422ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 57، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407ق.
[4]. ر. ک: الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 8، ص 150؛ سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 328، بیروت، دارالکتاب العربى، 1421ق.
[5]. «[او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد] و گفت: "من به سوى پروردگارم میروم، او مرا هدایت خواهد کرد! پروردگارا! به من از صالحان (فرزندان صالح) ببخش!" ما او (ابراهیم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم»؛ صافات، 99 – 101.
[6]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 707، تهران، ناصر خسرو، 1372ش.
[7]. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 210، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 4، ص 206، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1407ق.
[9]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 224 – 226، قم، دارالکتاب، 1404ق.
[10]. برای نمونه؛ ر. ک: الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 100؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 57؛ تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 28.
[11]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 52؛ تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 89.
[12]. ر. ک: تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 25 – 26؛ سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 281، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[13]. الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 8، ص 152.
[14]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 155، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 118 – 120، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1374ش.
[15]. صافات، 112 – 113.
[16]. متشابه القرآن و مختلفه، ج 1، ص 226 – 227.
[17]. هود، 71.
[18]. متشابه القرآن و مختلفه، ج 1، ص 227.
[19]. «هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!».
[20]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 26، ص 346، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[21]. ر. ک: شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 55 – 57 و 58 – 59، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1362ش.
[22]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 711؛ تفسیر القمی، ج 2، ص 226.
[23]. شیخ صدوق، توحید، ص 64، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1398ق.
[24]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 53 – 54؛ تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 29.
[25]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 231.
[26]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 17، ص 38، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1404ق؛ مازندرانی، محمد هادی بن محمد صالح، شرح فروع الکافی، ج 4، ص 403، قم، دارالحدیث، 1429ق.
[27]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج 2، ص 609، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1411ق.
[28]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج 7، ص 28، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، 1419ق.
[29]. مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 23، ص 77 – 78، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
[30]. مظهری، محمد ثناء الله، التفسیر المظهری، ج 8، ص 127 – 128، پاکستان، مکتبة رشدیه، 1412ق.
[31]. بیومی مهران، محمد، دراسات تاریخیة من القرآن الکریم، ج 1، ص 170، بیروت، دارالنهضة العربیة، 1408ق.
[32]. ر. ک: معرفت، محمد هادى، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 253 – 262، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه، 1418ق؛ حفنی، عبد المنعم، موسوعة القرآن العظیم، ج 1، ص 400، قاهره، مکتبة مدبولى، 2004م.