جستجوی پیشرفته

سال 84 ترم هشتم دوره ی کارشناسی مهندسی عمران را در دانشگاه تهران می گذراندم. درسی داشتم درباره ی نحوه ی ساخت ساختمان ها. استاد این درس، عکس هایی از اشکالات اجرایی ساختمان ها را در کلاس نشان می داد و این اشکالات را بررسی می کرد. روزی پشت در اتاق همین استاد، عنوانی انگلیسی درج شده بود؛ “where are we going” یعنی به کجا می رویم؟ زیر این عنوان انگلیسی دو مقاله ی تحقیقی دانشجویی الصاق شده بود. اساتید گاهی اوقات از دانشجویان می خواستند که مقاله ای ارایه کنند و بخشی از نمره ی آخر سال هر دانشجو را این مقاله تشکیل می داد. هر دو مقاله ی مذکور با یک خط رایانه ای نوشته شده بودند و عکس هایشان هم یکسان بودند و متنشان هم یکی بود. تنها، اندازه ی خط یکی از دو متن، از دیگری بزرگ تر بوده و به این علت، یک تحقیق از آن یکی، اندکی طولانی تر شده بود! یعنی آن عزیزی که از روی رفیقش تقلب کرده بود، حتی عکس ها را هم عوض نکرده بود و حتی نوع خط را هم تغییر نداده بود! کلی آبرو ریزی بود. دانشکده ی فنی دانشگاه تهران با آن سابقه و . . .، این چنین دانشجویانی داشت!

از این داستان پنج سال گذشت. وقتی طلبه شده بوده و ساکن قم شده بودم، با کسی به نام علی زارعی آشنا شدم. علی کارشناسی ارشد عمران داشت از صنعتی شریف. روزی برایم قصه ای نقل کرد. گفت همایشی بود در دانشگاه صنعتی شریف در مورد سازه های خشتی. تعدادی مهمان خارجی و داخلی در آن حضور داشتند. یک استاد آمریکایی آمده بود و تعدادی سازه ی خشتی را با رایانه مدل سازی کرده بود و مقاله ای ارایه داد. اساتیدی هم از ایران آمده بودند. یک استاد از دانشگاه تهران آمده بود به اسم فلان. گفتم این آقا استاد درس سیستم های ساختمانی بنده بوده. علی ادامه داد این آقا آمده بود و به جای ارایه مطلب درباره ی موضوع همایش، یک مشت عکس آورده بود از اشکالات اجرایی ساختمان ها! عجب، این استاد محترم هم به جای ارایه مطلب علمی، تصاویر مربوط به کلاس ما را در یک همایش بین المللی ارایه کرده بود! “where are we going”، به کجا می رویم؟

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها