جستجوی پیشرفته

از مذاهب دوره ساسانی که قلمروی وسیعی داشته، دین مانی است. این دین بر اثر مبارزه ادیان دیگر(زرتشتیت، مسیحیت، اسلام...) با آن؛ قرن‌ها است که از میان رفته و تنها اثراتی از آن در دیگر ادیان باقی مانده است.[1]
مانی از پدر و مادری اشکانی و با نژادی کاملا ایرانی،[2] در بابل در سال 216 (و به قولی 215)[3] میلادی متولد شد.[4]نام پدر او پاتیگ بوده که در همدان زندگی می‌کرد و از آن‌جا که همواره در جست‌وجوی حقیقت بود، آن‌جا را به مقصد بابل که سرزمین افکار و عقائد مذهبی بود، ترک کرد.[5]

زمانی که مانی طفلی شش ساله بود، پدرش ترک همسر کرده و به همراه فرزند، زندگی در میان گنوسی‌ها( فرقه‌ای عرفانی از مسیحیت) را آغاز کرد، این جدایی بدین جهت بود که دوری گزیدن از زن، شراب و گوشت از ملزومات اعتقادی و وظایف دینی بسیاری از فرقه‌های گنوسی بود و پاتیگ بدین جهت باید ترک همسر می‌کرد.[6] این دوران اثرات شگرفی بر مانی گذاشت و بعد خواهیم گفت که گنوسی‌ها بیش‌ترین سهم در اعتقادات مانویت را به دست آوردند؛ لذا در بسیاری مواقع مانویت را می‌توان فرقه‌ای تارک دنیا و عارف مسلک دانست.
بنابر اعتقاد مانوی‌ها؛ در ایام جوانی مانی، انقلاب روحی در او پدید آمد و به او دستوراتی داده شد[7] که در بخش اعتقادات مانی خواهد آمد. این انقلاب به این نحو بود که در دوازده (یا سیزده) سالگی و بیست و چهار (یا بیست و پنج) سالگی از فرشته‌ای دستور گرفت مذهبی که به نادرستی آن نیز پی برده بود را رها کند و خود مأمور هدایت بشر شود. از این پس وی خود را رسول یا فرستاده‌ی روشنایی خواند.[8]
دین مانی به سبب آن‌که کتاب‌های مذهبی و تبلیغی آن به زبان عامه مردم نوشته شده و قابل فهم همگان بود، به سرعت در شرق و غرب انتشار یافت و خیلی زود رقیب بزرگی برای پیروان دین مسیح و بودا و زرتشت گردید. ... در حدود سال سی‌صد میلادی یعنی قریب به یک ربع قرن بعد از وفات مانی، دین وی در شام و مصر و افریقای شمالی تا اسپانیا و فرانسه پیش رفت.[9]
مانی خود را جانشین پیامبران آسمانی می‌دانست که از زمان آدم تا زرتشت و بودا و عیسی برای راهنمایی بشر آمده‌اند و خود را خاتم پیامبران و برترین ایشان می‌شمرد و ادعا داشت که او همان فارقلیط است که مسیح ظهور او را پیش بینی کرده است.[10]
البته گذشت زمان و از بین رفتن مانویت، نشان داد که مانی، فارقلیط وعده داده شده نیست و دین او دین نهایی نیست. اما در عین حال از این ادعا می‌توان ثابت کرد که مسیح بشر را به آمدن فارقلیط وعده داده است و رد کردن آن اعتقاد درستی نیست و این وعده‌ای است که خداوند در قرآن بیان داشته[11] و پیامبر اسلام همان فارقلیطی دانسته که عیسی بدان نوید داده است.
در تعلیمات مانی تأثیر مسیحیت بیش از دیگر ادیان است و محقق گردیده که وی از دین عیسی بیش از دین‌های دیگر اطلاع داشته است. البته منابع اطلاعات او مستقیماً از دین مسیح نبود، بلکه آگاهی او بیشتر از طریقه‌های گنوسی یا همان عرفان مسیحی بود.[12]
اعتقادات مانی
اساس و پایه دین مانی ثنویت و دوگانگی است که از کیش مجوس، اقتباس شده است.[13]
برای مانی مانند برخی از ادیان دیگر، انتساب مصائب و بدی‌ها و در قالب کلی‌تر شرور، به خداوند بسیار سخت بود. تصور خدایی که خالق بدی‌ها باشد، از ذهن آنها دور بود؛ لذا به خدایی اعتقاد پیدا کردند که بسیار مهربان و رحیم بود و از او تعبیر به نور می‌کردند که این تعبیر کاملاً بیان‌گر اعتقاد و تصورات آنها به خداوند است. با این رویکرد، دیگر نتوانستند بدی‌ها را به نور انتساب دهند، ناچار به خدایی دیگر اعتقاد پیدا کردند که در کنار خدای نور بوده و تمام بدی‌ها به ایشان منتسب است. او هرگز خدای درستی و پاکی نیست، بلکه خدای ظلمت است و به همین جهت این خدا، خدای ظلمت خوانده شد. این اعتقاد به دو خدایی در دین زرتشت وجود داشت و مانی نیز آن‌را قبول کرد و در دین خود برپا داشت، البته این اعتقاد با بیانی مردمی‌تر و ساده‌تر عرضه شد تا برای مردم نیز قابل هضم بوده و آنها بتوانند این مسائل را بفهمند و بدان اعتقاد پیدا کنند. البته باید خاطر نشان کرد این اعتقاد، اعتقادات بسیاری را نیز در بر دارد که معتقد به ثنویت باید بدان‌ها اعتقاد داشته باشد.
بنابر نقل‌ها، مانی نبوت زرتشت و عیسی (ع) را قبول داشت ولی نبوت موسی(ع) را رد می‌کرد[14]
برخی از مورخان اسلامی نیز به مناسبت بحث خود، توضیحی پیرامون دین مانوی داده‌اند، البته پذیرفتن کامل اعتقاداتی که در این گفتار وجود دارد، قدری سخت است: «مقصود از آن، پيروان مانى بوده؛ زيرا آنها مردم را به يك ظاهر فريبنده دعوت مى‏كنند و آنها را از پليدى و زشتى نهى مى‏كنند. به زهد و تقوا و پرهيز از خوردن گوشت دعوت مى‏نمايند. از آزار حشرات و آلوده كردن آب پاك اجتناب مى‏كنند ولى قائل به دو خداوند هستند يكى خداى روشنائى و ديگرى تاريكى آنها ازدواج با خواهران و دختران را روا مى‏دارند. شست‌وشو با بول خود مى‏كنند. كودكان را مى‏ربايند و مى‏دزدند كه به عقيده خود، آنها را از گمراهى و تاريكى نجات می‌دهند و به روشنائى هدايت می‌كنند».[15]
همان‌گونه که گفته شد بیشتر اعتقادات مانی از مسیحیت، به خصوص فرقه عرفانی گنوسی گرفته شده است.[16] علت آن زندگی مانی به همراه پدرش در میان گنوسی‌ها بوده است؛ لذا مانی تشکیلات دین خود را براساس دین مسیحیت پی ریزی کرد[17] و حتی شاید اصرار بر فرستادن مبلّغ به نقاط مختلف جهان نیز به تقلید از دین مسیحی بوده باشد که مبلغان بسیاری را به نقاط مختلف جهان می‌فرستادند.
مانی با این‌که دینی مردمی را خواستار بود، به تبع زمان خود برنامه‌ای بر نظام طبقاتی برقرار کرد و برای گروه‌های مختلف، طبقاتی را تعیین کرد.[18]
البته اعتقادات دیگری نیز از مانی نقل شده ولی آنچه ذکر شد، کفایت در نتیجه گیری بحث می‌کند و ما به همین موارد اکتفا می‌کنیم.
مانی از نگاه اسلام
مسلمانان نیز مانند ادیان دیگر، رویکرد مثبتی به مانی و پیروان او ندارند. امام صادق(ع) در درس‌های معروف خود به مفضّل در مورد مانی می‌گوید: «تعجب است از مانی سرگشته؛ در حالی‌که ادعای دانستن علم اسرار را دارد ولی از دلائل حکمت چشم‌پوشی می‌کند».[19]
صحبت از مانوی‌ها در بسیاری از کتاب‌های اسلامی وجود دارد و بخش اعظم آن به مناظرات میان مسلمانان و آنها ارتباط دارد. از جمله این مناظرات، مناظره بین ائمه شیعه و مانوی‌ها است. در این نوع روایات به پیروان مانی، معمولاً زندیق و در حالت جمع زنادقه گفته می‌شود که به معنای ملحد و کافر است.[20] البته این لفظ برای افراد و گروه‌های دیگر نیز استفاده شده است.
در روایت دیگری وقتی امام صادق(ع) با یکی از مانوی‌ها مناظره می‌کند و اعتقادات آنها را به چالش کشیده و زیر سوال می‌برد، با این پرسش طرف مقابل روبرو می‌شود که: مانی چگونه شخصیتی بوده است؟ امام(ع) در جواب فرمودند: مانی فرد کاوشگری بود که قسمتی از آیین مجوس را با قسمتی از آیین مسیحیت به هم در آویخت (یعنی با توجه به این دو دین، دین مستقلی را شکل داد) اما حق هیچ‌کدام از دو دین را ادا نکرد و از هر دو فاصله گرفت ...».[21]
حال با توجه به این گفتارها و نقل‌ها و اعتقاداتی که از او بیان شد، پیامبر دانستن مانی امری بعید بوده و نه تنها دلیلی بر آن یافت نمی‌شود، بلکه شواهد و قرائن برخلاف آن می‌باشد و باید بسیاری از اعتقادات او را در گمراهی دانست. البته شخصیت او، شخصیتی دانا و دارای دانش بود، به حدی که با بسیاری از اعتقادات ادیان دیگر آشنا بوده و توانسته بین مردم و اعتقادات رابطه‌ای منسجم ایجاد کند تا در نهایت دینش در بسیاری از نقاط جهان پخش شود و شاید همین شخصیت اهل دانش مانی بوده که امام صادق(ع) در عین رد عقائد مانی و زندیق خواندن مانی، او را فردی جست‌وجوگر توصیف می‌کند[22] و علامه مجلسی نیز در عین رد اعتقادات او، چنین او را موصوف می‌کند: «مانی حکیم».[23]
در نهایت، مانی بر اثر سخن چینی موبدان زرتشتی، توسط پادشاه زمان خود به زندان انداخته شد و بعد از چندی شکنجه در سن شصت سالگی به قتل رسید و در دروازه همان شهر(بابل) آویزان شد و تا عهد اسلامی بدان دروازه «باب مانی» گفته می‌شد.[24]

[1]. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص 827، شماره 23، آبان 1344 ش.
[2]. اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک. ص 87، شماره 249 – 250. خرداد- تیر 1387 ش.
[3]. جنبش‌های مانی و مزدک، ص 87.
[4]. آرتور كرستين سن، ترجمه: رشيد ياسمى، ايران در زمان ساسانيان، ص 264، دنياى كتاب، تهران، چاپ ششم، ‏1368 ش.
[5]. دین مانی، ص 828.
[6]. جنبش‌های مانی و مزدک، ص 87.
[7]. دین مانی، ص 828.
[8]. جنبش‌های مانی و مزدک، ص 87 – 88؛ راوندى، مرتضى، تاريخ اجتماعى ايران، ج ‏1، ص 707، انتشارات نگاه، تهران، چاپ دوم، ‏1382 ش.
[9]. دین مانی، ص 831.
[10]. ايران در زمان ساسانيان، ص 264.
[11]. صف، 6: «و [ياد كن‏] هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت: اى بنى‏اسرائيل! به يقين من فرستاده خدا به سوى شمايم، تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى‏كنم، و به پيامبرى كه بعد از من مى‏آيد و نامش «احمد» است، مژده مى‏دهم».
[12]. دین مانی، ص 835.
[13]. از آیین مانی چه می دانیم؟، ‌ص 171.
[14]. همان.
[15]. الكامل، ج 6، ص 105.
[16]. دین مانی، ص 835.
[17]. از آیین مانی چه می دانیم؟، ‌ص 171.
[18]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: جنبش‌های مانی و مزدک، 90.
[19]. مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق و مصحح: مظفر، کاظم‏، ص 176، داوری، قم، چاپ سوم، بی تا.
[20]. دین مانی، ص 832.
[21]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 2، ص 345، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، 1403ق.
[22]. بحار الانوار، ج 3، ص 211.
[23]. همان.
[24]. دينورى، ابو حنيفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، ص 47، تحقيق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدين شيال، قم، الرضى، 1368 ش.

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها