لطفا صبرکنید
13811
- اشتراک گذاری
شیعه امامان (جانشینان پیامبر (ص)) را معصوم (ع) می دانند بر همین اساس سخن آنان نیز مانند سخن پیامبر حجیت نفسی دارد و نیازی به استناد به پیامبر (ص) ندارد.
احادیثی که از امامان معصوم به ما رسیده به دو دسته تقسیم می شود.
یک دسته از روایات به صورت مستند بیان شده است؛ یعنی سلسله سندشان نیز ذکر شده است به این صورت که هر امامی از پدرش نقل می کند تا این که سند روایت به رسول الله ختم می شود بنابر این، این روایات از نظر سند در بالاترین رتبه اعتبار قرار دارد.
اما دسته دیگر از روایات که بدون سند بیان شده است. اینها نیز دو دسته اند یا این که با واسطه از پیامبر اسلام نقل می کنند اما سندش را ذکر نکردند از این رو این نوع احادیث نیز گرچه سلسله سندشان بیان نشده و در ظاهر مرسل هستند اما با توجه به این که معصومین از امنا و صادقین محسوب می شوند اگر حدیثی را پیامبر نفرموده باشد آنها آن را به عنوان حکم الاهی بیان نمی نمایند و یا به پیامبر نسبت نمی دهند.
به عنوان نمونه به این حدیث توجه نمایید: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص).
که در منابع شیعی هزاران و در کتب اربعه شیعه (کافی، من لا یخضره الفقیه، تهذیب و استبصار) صدها حدیث با این عنوان نقل شده است. و یا این که از کتاب جامعه، مصحف فاطمه، جفر و ... نقل نموده اند که در هر صورت مستند و برای همه مسلمانان حجت است.
بنابر این با توجه به مطالبی که بیان شد، احادیثی که از ائمه معصومین نقل می شود مستند و از اعتبار کافی برخوردار است و هیچ گونه تردیدی در آن راه ندارد.
با توجه به این که این بحث یکی از مباحث درون دینی است از این رو فقط از منظر شیعه به این پرسش پاسخ می دهیم.
از دیدگاه شیعه امامان معصوم (ع) هستند و از طرف خداوند توسط پیامبر (ص) به عنوان جانشین و خلیفه آن حضرت به مردم معرفی شدند. بر این اساس آنان حجت خداوند بر آفریدگانش هستند و سخنشان نیز مانند سخن پیامبر حجیت نفسی دارد و نیازی به اسناد ندارد؛ به عبارت دیگر شیعه بر این باور است همان طور که اگر پیامبر سخنی را بیان بفرماید نیازی به اسناد نیست و کسی از ایشان سندی نمی طلبد و تردیدی در حجیت سخن ایشان ندارد همین طور در سخن معصومین نیز نیازی به سند نیست و تردیدی در حجیت سخن ایشان وجود ندارد.
گفتنی است احادیثی که از امامان معصوم به ما رسیده به دو دسته تقسیم می شود:
- دسته ای از روایات به صورت مستند بیان شده است؛ یعنی سلسله سندشان نیز ذکر شده است به این صورت که هر امامی از پدرش نقل می کند تا این که سند روایت به رسول الله ختم می شود بنابر این نه تنها در این احادیث سندشان بیان شده و هیچ اشکال سندی در آنها یافت نمی شود بلکه از نظر سند در بالاترین رتبه اعتبار قرار دارد.
این دسته از روایات خود به دو صورت می باشند:
الف. یکی این که اسامی پدر و اجدادشان را یکی پس از دیگری بیان می کنند؛ مانند ... قال أبو الحسن الرضا (ع) سمعت أبی موسى بن جعفر یقول سمعت أبی جعفر بن محمد یقول سمعت أبی محمد بن علی یقول سمعت أبی علی بن الحسین یقول سمعت أبی الحسین بن علی یقول سمعت أبی أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب (ع) یقول سمعت رسول الله ص یقول سمعت جبرئیل یقول سمعت الله عز و جل یقول لا إله إلا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی فلما مرت الراحلة نادانا بشروطها و أنا من شروطه.[1] (زمخشری از یحیی بن حسین حسینی در کتاب ربیع الأبرار پیرامون إسناد صحیفة الرضا نقل می کند: اگر این اسناد به گوش دیوانه ای بخورد عاقل می شود.[2]
ب. دیگر این که راوی با عبارت "عن آبائه"(از پدرانش) با توجه به وضوح اسامی، آن را حذف نموده است). در مجموع کتب روایی شیعه حدود 6671حدیث از ائمه (ع) به صورت مستند با عبارت "عن آبائه" (از پدرانشان= عن رسول الله) نقل شده که از این تعداد 278 آن در کتب اربعه شیعه (60 حدیث در کافی، 46 تا در من لا یحضره الفقیه، 128 تا در تهذیب و 34 تا در استبصار) آمده است . به عنوان نمونه یک حدیث معنعن و مستند را در این جا بیان می کنیم: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ...[3].
بدیهی است اگر حدیثی با این نوع سند نقل شود از بهترین سند برخوردار است. بر این اساس از قسم اول به حدیث "سلسلة الذهب"[4] تعبیر شده است؛ زیرا اگر چه بر اساس آراء شیعه همه امامان حجت های خدا در روی زمین هستند و از نظر حجت فرقی بین اینها و پیامبر نیست، اما از نظر غیر شیعه اینان بهترین افراد و موثق ترین افراد هستند.[5]
- دسته دیگر از روایات که بدون سند بیان شده است.
این دسته از روایات نیز دو قسمند:
الف. این که با واسطه از پیامبر اسلام نقل می کنند اما سندش را ذکر نکردند. به عنوان نمونه به این حدیث توجه نمایید: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص).[6] در منابع شیعی هزاران و در کتب اربعه (کافی، من لا یخضره الفقیه، تهذیب و استبصار) صدها حدیث با این عنوان نقل شده است.
این نوع از احادیث نیز اگرچه سلسله سندشان بیان نشده و در ظاهر مرسل هستند اما با توجه به این که معصومین حتی از دید اهل سنت نیز از امنا و صادقین محسوب می شوند، باید پذیرفت که آنان حدیثی را که پیامبر نفرموده باشد به عنوان حکم الاهی بیان نمی نمایند و یا به پیامبر نسبت نمی دهند. امام صادق (ع) فرموده است: حدیث من، حدیث پدرم (امام باقر) و حدیث پدرم (امام باقر)، حدیث جدم (امام زین العابدین) و حدیث جدم (زین العابدین) حدیث (امام) حسین و حدیث حسین، حدیث (امام) حسن و حدیث حسن، حدیث امیر المؤمنین (ع) و حدیث امیر المؤمنین حدیث رسول الله (ص) و حدیث رسول الله، سخن خداوند عز و جل است.[7]
ب. این که از کتاب جامعه، مصحف فاطمه، جفر و ... نقل نموده اند که در هر صورت مستند و برای همه مسلمانان حجت است.[8]
بنابر این احادیثی که از ائمه معصومین نقل می شود مستند و از اعتبار کافی برخوردار است و هیچ گونه تردیدی در آن راه ندارد.
قابل ذکر است که این مسأله از دیر باز مورد سؤال بود و از طرف عده ای که برای سخنان امامان معصوم (ع) حجیت ذاتی قائل نبودند مورد اعتراض قرار می گرفت از این جهت راه حل هایی مورد استفاده قرار گرفت.
جابر بن یزید می گوید به امام باقر (ع) عرض کردم: هر گاه حدیثى برایم باز گفتى سندش را نیز بیان فرما. امام (ع) فرمود: پدرم از جدّم از رسول خدا (ص) از جبرئیل (ع) از خدا- عزّ و جلّ- براى من حدیث گفته است، و هر حدیثى که برایت گویم با این سند خواهد بود.[9]
در روایت دیگری آمده است: محمد ابن على (امام باقر) به احترام مجالست جابر با پیغمبر (ص) نزدش می رفت و می نشست و از خداى تبارک و تعالى براى آنها حدیث می کرد، اهل مدینه گفتند: ما جسورتر از این را ندیدهایم (زیرا با این کودکى از جانب خدا حدیث می گوید) چون دید چنین می گویند، از پیغمبر (ص) حدیث گفت، اهل مدینه گفتند: ما دروغگوتر از این مرد را هرگز ندیدهایم، از کسى به ما حدیث می کند که او را ندیده است، چون دید چنین می گویند از جابر بن عبد اللَّه حدیثشان گفت، آنگاه تصدیقش کردند، در صورتى که جابر خدمت او مىآمد و از او دانش مىآموخت.[10]
نتیجه:
سخنان امامان معصوم حجیت ذاتی دارد و سخن آنان سخن پیامبر و خداوند است خواه در ظاهر مستند باشد یا نباشد.
[1] صدوق، امالی صدوق، ص 235، ا.نتشارات کتاب خانه اسلامی، 1362 هـ ش.
[2] بحارالأنوار، ج 1، ص 30.
[3] کلینی، کافی، ج 1، ص 33، ح 7، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش..
[4] ثواب الاعمال-ترجمه غفارى، ص: 23، سلسلة الذّهب به مناسبت رجال سند آن که همه از معصومین می باشند و از احادیث قدسیّه محسوب مىشود چون گوینده کلام، ذات اقدس الهى است.
[5] مثلاً سید محمد رشید رضا با این که از متعصبین اهل سنت است در تفسیرش المنار هنگامی که می خواهد ازامام صادق (ع) روایت کند می گوید: روى عن جدنا الامام جعفر الصادق رضى اللَّه عنه (از جد ما امام صادق (ع) نقل شده) (محمد رشید رضا، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 9 ص 538، ناشر دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم.).
[6] کلینی، کافی، ج 3، ص 269، ح 8.
[7] کلینی، الکافی، ج 1، ص 53.
[8] نک: کلینی، کافی، ج 1، ص 239، ترجمه مصطفوى، ج1، ص 345.
[9] مفید، امالی، ص 42، چاپ کنگره شیخ مفید قم، 1413 هـ ق. با استفاده از ترجمه استادولى، متن، ص 54.
[10] کلینی، الکافی، ج 1، ص 469، با استفاده از اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج 2، ص 374.