جستجوی پیشرفته
بازدید
19592
آخرین بروزرسانی: 1392/11/20
خلاصه پرسش
تفسیر آیه ۲۳و ۲۴ سوره کهف، از نظر علامه طباطبائی چیست؟
پرسش
تفسیر آیه: «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ‏ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً* إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ»، از نظر علامه طباطبائی چیست؟
پاسخ اجمالی
علامه طباطبائی در تفسیر آیه 23و 24 سوره کهف؛ یعنی این‌که باید کار فردا را به مشیت خدا (ان‌شاء اللَّه) مشروط کرد می‌گوید؛  چه این‌که خطاب آیه شریفه را منحصر به رسول خدا(ص) بدانیم و چه این‌‌که بگوییم خطاب به آن‌حضرت و دیگران است، این آیه در بیان امرى است که آدمى آن‌را کار خود مى‌‏داند، و به طرف مقابل خود وعده مى‌‏دهد که در آینده این کار را مى‌‏کنم.
قرآن کریم در تعلیم الهى خود تمامى آنچه که در عالم هستى وجود دارد – اعم از ذوات و آثار و افعال آنها- را مملوک خداوند به تنهایى مى‌‌‏داند که مى‌‌‏تواند در مملوک خود هر نوع تصرفى نموده و هر حکمى را جعل کند. کسى نیست که حکم او را تعقیب کند، و غیر خدا هیچ‌کس هیچ چیز را مالک نیست، مگر آنچه را که خداوند تملیکش کرده، و او را بر آن توانا نموده باشد. علاوه بر این بعد از تملیک هم باز خود او مالک و قادر بر آن است. به بیان دیگر، تملیک خدا مانند تملیک ما نسبت به یکدیگر نیست که وقتى چیزى به کسى تملیک کنیم دیگر خودمان مالک نیستیم. آیات قرآنى که بر این حقیقت دلالت کند، بسیار زیاد است که نیازی به بیان آنها نیست.
بنابر این، تمامى چیزهایی که در عالم وجود دارد که داراى افعال و آثارى هستند و ما آنها را سبب و فاعل و علت آن افعال و آثار مى‌‏نامیم، هیچ‌یک مستقل در سببیت خود نیستند، و هیچ‌کدام در فعل و اثر خود بى‌نیاز از خدا نیستند، هیچ عمل و اثرى از آنها سر نمى‏‌زند، مگر آن‌که خدا بخواهد؛ زیرا او است که آن‌را قادر بر آن کار کرده و در عین حال سلب قدرت از خود ننموده، تا آن فاعل بر خلاف اراده خدا اراده‌‏اى کند.
به عبارت دیگر، هر سببى از اسباب عالم هستى، سبب از پیش خود نیست و سببیتش به اقتضای ذاتش نبوده، بلکه خداى تعالى او را قادر بر فعل و اثرش کرده و هر جا که فعل و اثرى از خود نشان دهد، مى‌‏فهمیم که خدا خلاف آن‌را اراده نکرده است.
به بیان روشن‌تر، خداى تعالى راه رسیدن به اثر را برایش آسان و هموار کرده و اثر، خود را به اذن خدا بروز مى‌‏دهد. اذن خدا همان قدرت خدا است، اذن خدا همان رفع موانع نمودن خدا است.
آیاتی که دلالت بر این مطلب کند فراوان است؛ مانند: «ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ».[1] «وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ».[2]
پس انسان عارف به مقام پروردگار خود و کسى که خود را تسلیم پروردگار خویش ساخته، نباید هیچ وقت خود را سبب مستقل در امرى و کارى بداند، و خود را در آن کار بی‌نیاز از خدا تصور کند. انسان باید بداند که اگر مالک آن عمل و قادر بر آن است، خداى تعالى تملیکش نموده، و او را بر آن کار قادر ساخته، و ایمان داشته باشد که: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعا»؛[3] نیروها همه از خدا است. ناگزیر هر وقت تصمیم مى‌‏گیرد که عملى را انجام دهد، باید عزمش توأم با توکل بر خدا باشد، آن‌گونه که خود فرمود: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ».[4]
انسان هر وقت به کسى وعده‌‌‏اى مى‌‏دهد و یا از کاری که در آینده می‌خواهد انجام دهد، باید به اذن خدا مقیدش کند، و یا به عدم مشیت خدا خلاف آن‌را؛ یعنی بگوید این کار را انجام می‌دهم اگر خدا غیر آن‌را نخواسته باشد. این معنا یعنى نهى از مستقل پنداشتن، معنایى است که از آیه شریفه به ذهن مى‏‌رسد، بویژه با سابقه ذهنى که از قرآن کریم در باره این حقیقت داریم وقتى مى‌‏شنویم: «و هرگز در مورد کارى نگو من فردا آن‌را انجام مى‌‏دهم، مگر این‌که خدا بخواهد. آن هم با در نظر گرفتن آیات قبل که وحدانیت خدا را در الوهیت و ربوبیت بیان مى‌‏کرد، همچنین آیات ما قبل این قصه را که آنچه در روى زمین است زینت داده خدا معرفى مى‏‌نمود، و مى‌‏فرمود: «خدا به زودى آنها را به صورت خاکى خشک و بى‌علف در مى‌‏آورد».[5] نیز با در نظر گرفتن این‌که یکى از چیزهایى که در روى زمین است، افعال آدمى است که خدا براى انسان زینتش داده و با آن آدمیان را امتحان مى‌‏کند که آیا خود را مالک آن افعال مى‌‏دانند یا خیر.
از همه اینها استفاده مى‌‏شود که منظور از جمله «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ‏ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً»، این نیست که شما کارهاى خودتان را به خود نسبت ندهید، و این کارها مال شما نیست، قطعاً منظور این نیست؛ چرا که ما مى‌‏بینیم بسیارى از موارد خدا کارهاى پیامبر و دیگران را به خود آنان نسبت داده، و اصلاً امر مى‌‏کند که کارهایى را به خودش نسبت دهد: «فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ»؛[6] پس بگو عمل من براى من و عمل شما براى شما است. یا آن‌جا که می‌فرماید: «لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ»؛[7] کارهاى ما براى خودمان و کارهاى شما براى خودتان است.
پس قرآن کریم اصل نسبت دادن افعال به فاعل را انکار نمى‌‏کند، آن چیزى را که انکار کرده؛ این است که کسى براى خود و یا براى کسى و یا چیزى ادعاى استقلال در عمل و بى‌‏نیازى از مشیت و اذن خدا کند. این است آن نکته‌‏اى که جمله استثنایى «إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ» در مقام بیان آن است.
از همین جا روشن مى‏‌شود که در جمله مذکور بایى به معناى ملابسه در تقدیر است، و استثنا هم استثنای مفرغ[8] است که مستثنا را از همه احوال و از همه زمان‌ها بیرون مى‌‏کند و تقدیرش این است که به هیچ چیز مگو - یعنى در باره هیچ چیز تصمیم نگیر- که من آن‌را فردا انجام مى‌‏دهم. این حرف را در هیچ حالى از احوال و در هیچ زمانى مزن، مگر در یک حال و یک زمان، و آن حال و زمانى است که کلام خود را معلق بر مشیت خدا کرده باشى. به این‌که گفته باشى: من این کار را فردا انجام مى‌‏دهم اگر خدا بخواهد که انجام دهم، یا اگر خدا نخواهد که انجام ندهم. به هرحال معناى «ان شاء اللَّه» مقید ساختن عمل خویش، به مشیت خدا است.[9]
 

[1]. تغابن، 11. «هیچ مصیبتى نمى‌‏رسد، مگر به اذن خدا».
[2]. یونس، 100. «هیچ کسى نمى‌‏تواند ایمان بیاورد، مگر به اذن خدا».
[3]. بقره، 165.
[4]. آل عمران، 159. «پس هر گاه تصمیمى گرفتى با توکل بر خدا انجام ده».
[5]. کهف، 8. «وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعیداً جُرُزا».
[6]. یونس، 41.
[7]. شورى، 15.
[8]. مستثنا مفرغ آن است که مستثنا منه در کلام ذکر نشود؛ مانند ماجائنی الا زید که در اینجا مستثنا منه که «احد» باشد در کلام ذکر نشده است؛ یعنی در اصل چنین بوده: ما جائنی احد الا زید که احد به عنوان مستثنا منه محذوف است و در کلام نیامد.
[9]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏13، ص 270- 271، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق؛ موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج ‏13، ص 375-378، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا علائم ظهور در روایات مطرح شده است یا علائم قیام؟
    8585 نشانه های ظهور 1387/12/14
    در روایات معتبر علائمی برای ظهور امام زمان (عج) بیان شده است.که با پدیدارشدن حتمی آن علائم آن حضرت ظهور کرده و قیام خود را به جهانیان اعلام می دارند. و به عبات دیگر می توان گفت منظور از ظهور همان قیام ان حضرت می ...
  • چرا مردان متأهل بدون اجازه همسر خود می‌توانند ازدواج موقت داشته باشند؟!
    185959 ازدواج موقت 1386/04/21
    غریزۀ جنسی یکی از نیرومندترین غرایز انسانی است که باید مانند دیگر غرایز طبیعی انسان به صورت درست بدان پاسخ داده شود؛ زیرا غرایز طبیعی را نمی‌توان از بین برد. اگر هم بتوانیم آنها را سرکوب کنیم، چنین اقدامی عاقلانه نیست، بلکه مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین، ...
  • کلمه «لطیف» به چه معنا است؟
    85727 تفسیر 1392/05/30
    کلمه «لطیف» از ماده «لطف» به معنای دوستی[1] و نرمی و ظرافت در شیء به کار می‌رود.[2] «لطیف»، از جمله صفات الهی است که در قرآن آمده، در مورد خداوند این واژه به معنای دوست داشتن بندگان، رساندن آنچه به ...
  • آیا سیره عقلا برای حجیت نیاز به امضای شارع دارد؟
    9647 مبانی فقهی و اصولی 1393/12/02
    برای دریافت تعریف سیره و بنای عقلاء ر.ک: «سیره مستمره، سیره متشرعه، بنای عقلا و عرف»، سؤال 43565. در سیره عقلا ممکن است با مواردی برخورد کنیم که ارتباط مستقیم با شریعت نداشته باشد، اما درباره سیره عقلائی که رابطه‌ای با شرع دارد، سؤالی مطرح می‌شود که ...
  • از نظر قرآن تفاوت ابلیس و شیطان چیست؟
    97693 تفسیر 1386/08/16
    بر اساس آیات قرآن کریم،‌ ابلیس یکی از جنیان بوده که بر اثر کثرت عبادت، جزء ملائک قرار گرفت اما بعد از خلقت آدم، چون دستور خداوند‌ را عصیان کرد و بر آدم سجده نکرد، از درگاه الاهی رانده شد. اما شیطان به هر موجود طغیانگر و مخالفی گویند خواه ...
  • واجبات نماز کدام است؟
    30321 واجبات نماز 1392/10/04
    نماز از مهم‌ترین عبادتها در اسلام محسوب می‌شود. این عبادت از اجزای متعددی تشکیل شده که برخی از آنها مستحب و برخی دیگر واجب است. برخی از این واجبات نیز به عنوان رکن نماز محسوب می‌شوند. واجبات نماز که تعدادشان به عدد یازده می‌رسد عبارتند از: 1. نیّت: ...
  • چه چیز هایی نماز را باطل می کند؟
    81918 Laws and Jurisprudence 1390/09/21
    دوازده چیز نماز را باطل مى‌کند که آنها را مبطلات نماز مى‌گویند. 1. از بین رفتن یکى از شروط در بین نماز. 2. بروز چیزهایى در بین نماز که وضو یا غسل را باطل مى‌کند. 3. روى هم گذاشتن دست‌ها در بین نماز. 4. گفتن «آمین» ...
  • آیا اگر خداوند ما را پس از مردن، دوباره به دنیا برمی‌گرداند، ما اصلاح می‌شدیم؟
    17963 قرآن 1386/04/14
    اولاً بازگشت دوباره به دنیا از روی میل و خواسته‌ی افراد، موجب می‌شود که نظام آفرینش و بعثت انبیای الهی عبث و بیهوده باشند. ثانیاً بر فرض محال که این افراد به دنیا برگردند، معلوم نیست اعمال خوبی انجام دهند؛ چون دنیا همان دنیا و آنها نیز دارای ...
  • لطفاً به مقاله «برهان نظم از منظر شهید مطهری» که شبهاتی در مورد عقلانی بودن برهان نظم از دیدگاه شهید مطهری را مطرح نموده است پاسخ دهید.
    23318 برهان نظم 1389/06/27
    خلاصه پاسخ به نقد هایی که بر عقلانی بودن برهان نظم وارد شده این است که : استاد مطهری با ارائه تقریری دقیق از برهان نظم بر دو نکته تاکید ورزیده اند:(الف) برهان نظم برهانی عقلی است نه تجربی (ب) برهان ...
  • در ارتباط با نص پیامبر اکرم(ص) بر امام علی(ع) و نیز نص هر امامی بر امام بعد از خود، روایاتی می‌خواستم؟
    13632 حدیث 1393/04/08
    همان طور که پیامبر گرامی اسلام(ص) از جانب خداوند مأمور و موظف شد که جانشین خود را به مردم معرفی کند، بر امامان بعد از ایشان نیز لازم بود که جانشینان خود را که حجت خدا بر روی زمین هستند به مردم معرفی کنند تا کسانی که حق‌‌طلب ...

پربازدیدترین ها