جستجوی پیشرفته
بازدید
19777
آخرین بروزرسانی: 1393/02/29
خلاصه پرسش
آیا حقیقت دارد که پیامبر در مسئله‌ای «إن شاء الله» نگفت و به همین جهت چهل روز وحی از ایشان قطع گردید؟
پرسش
روایت انقطاع وحی به پیامبر اکرم(ص) به سبب نگفتن إن شاء الله توسط ایشان تا چه اندازه معتبر است و آیا در صورت اعتبار با عصمت آن‌حضرت منافاتی ندارد؟
پاسخ اجمالی
در ابتدا لازم است به این نکات توجه کنیم:
1. بنابر عقیده شیعیان؛ پیامبران و ائمه اطهار(ع) از مقام عصمت برخوردار هستند و هیچ‌گونه گناهی اعم از صغیره و کبیره، از آنان سر نمی‌زند.[1]
2. مصادیقی از ترک اولی برای پیامبران در قرآن و روایات، نقل شده است. و این ترک اولی، ضرری به عصمت آنها نمی‌زند.[2]
حال با توجه به این دو نکته به بحث انقطاع وحی از پیامبر(ص) می‌پردازیم:
در منابع تاریخی و روایی، دو مورد قطع شدن وحی بر پیامبر گرامی اسلام، ذکر شده است که یکی از آنها به لحاظ سندی و محتوایی صحیح و قابل استناد می‌باشد و مورد دیگر قابل پذیرش نبوده و نمی‌توان به آن استناد کرد. این دو روایت از این قرار هستند:
1. روایتی که در ذیل آیات «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ‏ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً * إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیتَ وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً»[3] نقل شده است. در این روایت از امام صادق(ع) نقل شده: «براى بنده در قَسَم، چهل روز مهلت است که انجام آن‌را معلّق و مشروط به خواست خداوند کند (یعنى بگوید اگر خداوند مشیّتش تعلّق گرفت) زیرا گروهی از یهود نزد رسول خدا(ص) آمدند و از امور مختلفى سؤال کردند، رسول خدا به آنها فرمود: فردا صبح بیائید تا پاسخ شما را بگویم، و "إن شاء اللَّه" نگفت و این سبب شد که چهل روز به آن‌حضرت وحى نشود و جبرئیل نیامد، و سپس آمد و این آیات را آورد».[4]  در برخی منابع این جواب پیامبر را در مقابل قریش دانسته‌اند.[5]
علما، سند این روایت را قابل اعتماد و حدیث را صحیح دانسته‌اند[6] که موجب اعتماد به روایت می‌شود. در سند این روایت حَمَّاد بن عیسى وجود دارد که کتاب‌های رجالی، او را ثقه دانسته‌اند‏.[7] همچنین عبداللَّه بن مَیْمُون‏ که روایت را از امام صادق(ع) نقل کرده است نیز توثیق شده و می‌توان به نقل او اعتماد کرد.[8] علاوه بر اینها، این روایت به لحاظ محتوایی نیز اشکالی نداشته و قابل استناد است. در مجموع، این روایت تنها ترک اولی را به پیامبر استناد داده است؛ زیرا گفتن ان‌شاء الله واجب نبوده و مستحب است.
2. روایتی که خدمتکار رسول خدا(ص) نقل کرده است: «توله سگى وارد خانه پیامبر شد و زیر تخت آن‌حضرت رفت و همان‌جا ماند و سرانجام در همان‌جا مُرد. پس از این جریان، چهار روز بر پیامبر اکرم(ص) سپرى گشت که وحى بر آن‌حضرت نازل نمی‏شد. نبى اکرم(ص) فرمود: اى خوله! چه حادثه‏اى در خانه رسول خدا روى داده است که جبرئیل نزد من نمى‏آید. خوله مى‏گوید: من با خود گفتم: چه خوب و بجا است که من خانه را سر و سامان داده و آن‌را پاکیزه نمایم. جارو را زیر تخت کشاندم که در نتیجه، آن توله سگ را بیرون آوردم. به دنبال نظافت خانه دیدم رسول خدا(ص) در حالی‌که چانه و محاسنش مى‏لرزید وارد شد -و معمولاً وقتى که بر پیامبر وحى نازل مى‏گردید، رعشه و لرزش، اندامش را فرا مى‏گرفت- خداوند متعال از پى نظافت خانه، "وَ الضُّحى‏ ..." تا "... فَتَرْضى‏" را نازل کرد».[9]
این روایت با این‌که حتی ترک اولی را نیز به پیامبر نسبت نمی‌دهد به لحاظ سندی اشکالات جدی دارد و سند قابل اعتمادی برای آن وجود ندارد؛ لذا نمی‌توان به آن اعتماد کرد. علاوه بر این محتوای روایت نیز اشکال دارد؛ اگر در خانه پیامبر سگ وجود داشته و در آنجا وحی نازل نمی‌شده، در مکان‌های دیگر که مانعی وجود نداشته، چرا وحی نازل نمی‌شده است. علاوه بر این نزول سوره «و الضحی» بر این داستان مرتبط نیست و موارد دیگر که در این مختصر مجالی برای بیان آنها نیست.[10]
 

[3]. کهف، 23 – 24: «و هرگز درباره چیزى مگو که: من فردا آن‌را انجام می‌دهم، مگر این‌که [بگویى: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان‌شاءاللَّه را] از یاد بردى، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزى که از این به صواب و مصلحت نزدیک‌تر باشد، راهنمایى کند».
[4]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 362 – 363، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ اشعری قمی، احمد بن محمد بن عیسی، النوادر، ص 55، قم، مدرسة الإمام المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ اول، 1408ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 324، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[5]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 2، ص 34، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[6]. مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 8، ص 17، قم، ‌مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق؛ ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 3، ص 445، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق.
[7]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 142، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش؛ ‌شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 156، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا.
[8]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن،‏ ص 246، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[9]. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص 482، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1383ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 21، ص 93، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • جایگاه حاکم اسلامی از دیدگاه شیعه و اهل سنت کلامی است یا فقهی؟
    8406 دلائل ولایت فقیه 1395/04/21
    پرسش‌ مطرح شده به اندازه‌ای کلی است که جواب دادن به آن مستلزم نگارش کتاب و یا مقاله‌ای طولانی است که تهیه چنین پاسخی در حال حاضر برای ما مقدور نیست. اما به صورت مختصر تبیین جایگاه حاکم اسلامی در اسلام نیازمند توجه به دو مقدمه است. یکی ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8110 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • اختیار انسان چگونه است؟
    13290 جبر یا اختیار و عدالت پروردگار 1387/09/07
    استناد وجود افعال اختیاری انسان به خدا منافاتی با استناد آنها به خود وی ندارد، زیرا این استنادها در طول یکدیگرند و تزاحمی با هم ندارند. به بیانی دیگر، استناد فعل به فاعل انسانی در ...
  • اگر کسی بخواهد به مقدار چهار فرسخ سفر کند، ولی قصد بازگشت نداشته باشد، حکم نمازش چیست؟
    4754 مسافت 1399/07/30
    کسی که قصد سفر به مکانی را دارد که مسافت رفت و برگشت به آن‌جا جمعا بیش از هشت فرسخ است؛ چنانچه قصد کند که تا قبل از ده روز از آن مکان بازگردد، نمازش شکسته است، در غیر این صورت، نمازش کامل است.بر این اساس، ...
  • راه های پرورش و استقلال عقل و فکر چیست؟
    21494 عقل، علم، حکمت 1388/04/06
    عقل، قوه ای در نفس انسان است که بدان حسن و قبح و کمال و نقصان و خیر و شر تمییز و تشخیص داده می شود. در مکتب حیات بخش اسلام، عقل دارای جایگاه رفیع و بلندی است. بعضی از را ه های پرورش عقل و فکر و کسب ...
  • چگونه می توان به بخشیده شدن گناه علم پیدا کرد؟
    64575 توبه 1389/04/15
    توبه واقعی دارای شرایطی است که اگر رعایت شود مورد قبول خدای مهربان قرار می گیرد این شرایط عبارتند از:1-فرد گناه کار گناه را از روی جهالت و نادانی انجام داده باشد؛ 2- عدم آگاهی از مرگ؛ 3- ترک گناه؛ 4- ندامت؛ 5- تصمیم جدی بر ترک گناه و ...
  • اگر فردی در رساندن مالی به صاحبش تأخیر کند و آن مال تلف شود، آیا وی ضامن است؟
    3037 ضمان 1398/11/07
    با آن‌که فرد امین در صورت نگهداری عرفی و قابل قبول امانت،‌ در ارتباط با بروز خسارات وارده به آن مسئول نیست، اما در فرض سؤال، اگر در نگهداری و رساندن کارت‌ها به صاحبانشان کوتاهی صورت گرفته، فرد ضامن است و باید جبران نماید.ضمائم:پاسخ ...
  • شخصیت ابودرداء چگونه بود؟ نظر اهل بیت درباره او چه بود؟ روایات منقول از او چه حکمی را دارد؟
    23594 تاريخ بزرگان 1390/12/23
    «عویمر بن مالک» از نوادگان خزرج‏ که بیشتر به کنیه خود (ابو درداء) خوانده می شده، از صحابه پیامبر اکرم (ص) بوده است. او به عنوان یکی از افراد قبیله خزرج در مدینه زندگی می کرد و بعد از گذشت چند ماه از حضور رسول اکرم (ص) ...
  • آیا در شب عید فطر، فطریه مهمان، به عهده صاحب‌خانه است؟
    126660 زکات فطره 1392/06/20
    مراجع تقلید می‌گویند، در شب عید فطر، شخصی که نان‌خور صاحب‌خانه است، فطریه‌اش بر عهده صاحب‌خانه می‌باشد. اما درباره‌ی اینکه نان‌خور به چه کسی گفته می‌شود بین فقها اختلاف نظر است. اکثر فقها می‌گویند شخص میهمان با یک شب، نانخور، محسوب نمی‌شود، اما برخی از مراجع
  • آیا شهدا به معراج می روند؟
    8778 اسراء و معراج 1391/05/07
    واژه شناسان «معراج» را به صعود و بالا رفتن معنا کرده اند.[1] بنابر معنای لغوی این کلمه، هر سیر و صعودی را می توان معراج دانست؛ عوامل مختلفی نیز می توانند در این معراج دخیل باشند؛ عبادات از جمله مهم ترین و مؤثرترین ...

پربازدیدترین ها