جستجوی پیشرفته
بازدید
3010
آخرین بروزرسانی: 1401/10/01
خلاصه پرسش
رنگ‌‌کردن مو و ریش از چه زمانی آغاز شد؟ آیا پیامبران خضاب میکردند، یا عبدالمطلب برای اولین بار آن را از سیف بن ذی یزن آموخت؟!
پرسش
تاریخ خضاب‌کردن ریش به کی برمیگردد؟ آیا پیامبران خضاب میکردند؟ در کتاب حیاة القلوب آمده است اولین بار پادشاهی یمنی به نام سیف خضاب کرد که باعث تعجب حضرت عبدالمطلب شد. اگر سنت پیامبران بود چرا عبدالمطلب از آن خبر نداشت؟
پاسخ اجمالی

کلمه‌ی «خضاب» از ریشه‌ی «خ-ض-ب» به معنای تغییر رنگ است[1] که در گذشته معمولا با رنگ‌هایی طبیعی؛ مانند «حنا» و «کتم»[2] (گیاهى که رنگ سیاه را با آن می‌ساختند)[3] صورت می‌گرفت. خضاب‌کردن با رنگ‌های گوناگونی؛ مانند سیاه(مشکی)،[4] سرخ(قرمز)،[5] زرد،[6] و ... انجام می‌شد، و اگر رنگ‌کردن با استفاده از موادی غیر از حنا بود، به آن «صبغ» نیز می‌گفتند.[7]

طبیعی است که هر فردی مجاز است با سلیقه خود و بر اساس عرف جامعه‌ای که در آن زندگی‌ می‌کند – اگر عرفی نامشروع نباشد – خود را بیاراید و در همین راستا می‌تواند موهای خود را نیز به رنگ دلخواه درآورد.[8]

از سوی دیگر، با توجه به تأکید تعالیم دینی بر زیبایی که آراستن مو و ریش نیز بخشی از آن است،[9] پیامبران الهی نیز خود را می‌آراستند.

اما اینکه رنگ‌کردن مو از چه زمانی پدیدار شد و اولین فردی که مو و ریشش را رنگ کرده که بود؟ دلیلی قطعی برای مشخص‌نمودن فردی خاص در این زمینه نداریم. البته برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که استفاده از انواعی از مواد رنگی برای اولین بار توسط افرادی شناخته‌شده صورت پذیرفت. به عنوان نمونه در روایتی از رسول خدا(ص) می‌خوانیم اولین کسی که با استفاده از مواد رنگی حناء و کتم خضاب کرد، حضرت ابراهیم(ع) بود.[10]

این گزارش بدان معنا نیست که پیامبران قبل از ایشان و نیز عموم مردمی که قبل از حضرتشان می‌زیستند موی خود را خضاب نمی‌کردند،[11] چرا که احتمال دارد آنان با گیاهان دیگری به رنگ‌کردن موهای خود می‌پرداختند.

آنچه در برخی از منابع گزارش شده است که سیف بن ذی یزن اولین فردی بود که خضاب کرد نیز در صورت پذیرش باید در همین راستا تحلیل شود که او نوع خاصی از رنگ را مورد استفاده قرار می‌داد:

سیف بن ذی یزن از پادشاهان یمن بود که بر مکه چیره شد. وی هنگام ورود به مکه مو‌های سفید بسیاری در صورت داشت که مدتی بعد آنها را رنگ کرد. عبدالمطلب از او پرسید: دیشب موهای سفیدی در میان ریش‌هایت دیدم که اکنون نمی‌بینم! سیف در پاسخ گفت: چون من خضاب می‌کنم.[12]

در توجیه این امر باید گفت؛ شاید نوع خاصی از خضاب کردن و یا انجام آن در زمان جنگ بود که عبدالمطلب را بر آن داشت تا این پرسش را مطرح کند؛ چرا که بر اساس گزارش‌های دیگر نخستین فردی که در مکه با وسمه (نوع خاصی از رنگ) خود را خضاب کرد عبدالمطّلب بود. او هرگاه به یمن مى‏رفت، در خانه یکی از بزرگان قبیله حمیر منزل مى‏کرد. روزی او به عبدالمطّلب گفت: آیا ممکن است این سپیدى موهایت را با رنگ‌کردنش تغییر دهى تا جوانتر به نظر برسی؟ عبدالمطلب نیز با حنا خضاب بست و وسمه هم کشید.[13]

همچنین روایات بسیاری نشانگر آن است که پیامبر اسلام(ص) نیز موهای خود را رنگ می‌کرد:

  1. محمّد بن مسلم از امام باقر(ع) در مورد خضاب پرسید؟ حضرتشان فرمود: «رسول خدا(ص) مویش را رنگ میکرد».[14]
  2. بر اساس گزارشی، ام ‌سلمه موهای خضاب‌شده پیامبر(ص) را نزد خود نگهمی‌داشت.[15]
  3. ابو رمثه رسول خدا(ص) را چنین توصیف می‌کند: «حضرتشان داراى زلف‌ بود که آثارى از رنگ حنا در آن دیده مى‏شد».[16]

البته سعد بن ابی وقاص گزارشی مبنی بر مشاهده‌کردن پیامبر(ص) بدون خضاب نقل می‌کند[17] که می‌توان احتمال داد مربوط به زمانی خاص بود و یا مرتبط با زمانی بود که هنوز موهای سفید زیادی در سر و صورتشان پدیدار نشده بود، مانند گزارش دیگری از انس مبنی بر اینکه «پیامبر(ص) آن قدر موى سفید نداشت که محتاج به خضاب باشد، و می‌شد موهاى سفید ایشان را شمارش نمود»‏.[18]


[1]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 1، ص 465، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.‌

[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 357، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[3]. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 10، ص 90، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول، 1421ق.

[4]. لسان العرب، ج ‏1، ص  357.

[5]. ابن سیده، علی بن اسماعیل‏، المحکم و المحیط الأعظم‏، ج 5، ص 45، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق.

[6]. همان.

[7]. تاج العروس من جواهر القاموس، ج‏ 1، ص 465.

[8]. «خضاب کردن در اسلام»، 112978.

[9]. «اهمیت آراستن ظاهر در اسلام»، 94183.

[10]. صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 1، ص 309، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 1، ص 115، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.

[11]. مستند قاعده «اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند»، 108652.

[12]. علامه مجلسی‏، حیاة القلوب‏، ج 3، ص 94 – 95، قم، سرور، چاپ ششم، 1384ش.

[13]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 1، ص 70، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.

[14]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج  1، ص 122، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.

[15]. مقریزی، تقی الدین‏، امتاع الاسماع بما للنبی(ص) من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 7، ص 65، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.

[16]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 1، ص 337، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.

[17]. همان، ص321.

[18]. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، تحقیق، قلعجی، عبد المعطی، ج 1، ص 230، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها