جستجوی پیشرفته
بازدید
8556
آخرین بروزرسانی: 1400/01/30
خلاصه پرسش
اهل‌بیت امام حسین(ع) بعد از روز عاشورا چند مرتبه مورد بی‌احترامی قرار گرفتند و کتک خوردند؟
پرسش
حضرت زینب(س) بعد از روز عاشورا چند مرتبه مورد بی‌‌احترامی قرار گرفت و کتک خورد؟
پاسخ اجمالی

توهین و بی‌احترامی نسبت به اسرا و بازماندگان کاروان امام حسین(ع) از سوی یزیدیان امری مسلم است و در منابع معتبر و یا قابل استناد ثبت شده است.[1] برخورد ناجوان‌مردانه با کاروان اسرای کربلا، در طول سفر و در منازل مختلف متفاوت بود؛[2] مانند سوارکردن بر شتران بی‌جهاز، آتش زدن خیمه‌‌ها، غارت اموال،[3] تحقیر در مجلس ابن زیاد و یزید و ... که همه‌ی آنها نشان از بی‌احترمی به اهل‌بیت(ع) و خانواده‌های شهدای کربلا است. اما در مورد ضرب و شتم اسرا، به ویژه شخصیت‌هایی؛ مانند امام سجاد و حضرت زینب(ع) در منابع معتبر اولیه مطلبی دیده نمی‌شود. البته در کتاب‌های متأخر در رابطه با کتک خوردن آن‌حضرات(ع) مطالبی را بدون سند نقل کرده‌اند؛ مانند:

  1. فاطمه‌ی صغرا گفت وقتی سپاهیان یزید به خیمه‌گاه ما حمله کردند، من از ترس این‌که مبادا آنها نزد من بیاید، از طرف راست و چپ خود را به عمه‏ام(ام کلثوم) می‌رساندم. من در همین حال بودم که ناگاه دیدم آنها به سمت من آمدند. من از آنها فرار کردم؛ اما کعب نیزه آنها در میان کتف من قرار گرفته و من به صورت بر روی زمین افتادم و گوشم پاره شد و گوشواره و مقنعه مرا غارت کردند و خون‌‌ها همچنان به صورت و سر من فرو می‌ریخت و آفتاب سرم را می‌گداخت. سپس آنها به سوی خیمه‌‏ها برگشتند و من همچنان غش کرده بودم. ناگاه دیدم عمه‌‏ام(زینب یا ام کلثوم) نزد من آمد و در حالی که گریه می‌کرد گفت برخیز تا برویم. من نمی‌دانم بر سر دختران و برادر تو چه آمده است. من برخاستم و گفتم: ای عمه! آیا پارچه‌‏ای هست که من سر خود را از نظر بینندگان به وسیله‌ی آن بپوشانم؟ فرمود: دختر جان! عمه‌‏ات مثل تو است! من نگاه کردم و سر او را نیز باز دیدم، پشت او به وسیله ضربه سیاه شده بود.[4]
  2. وقتی حضرت زینب(س) به پیکر امام حسین(ع) در قتلگاه رسید، در مقام درد دل به آن‌حضرت(ع) گفت:

«یَابْنَ اُمِّی لَقَدْ کَلَلْتُ عَنِ الْمُدَافِعَةِ لِهَؤُلاَءِ النِّسَاءِ و الاَطْفَالِ وَ هَذَا مَتْنِی قَدْ اُسْوِدَ مِنَ الضَّرْبِ»؛[5]

‌ای پسر مادرم! از دفاع و نگهداری این کودکان و بانوان در برابر دشمن درمانده شده‌‌ام و این بدن من است که بر اثر ضربه‌ی دشمن سیاه شده است.

  1. برخی از شعرای معاصر نیز این‌گونه سروده‌اند:

وَتَرَی الْیَتَامی وَ الْمُتُونُ تَسَوَّدَتْ                    ببسِیَاطِهِمْ اَلَما وَ لاَ مِنْ رَاحِمٍ»؛

و نظاره می‌کرد یتیمان [آل محمد(ص)] را که پهلوهایشان بر اثر تازیانه، کبود و دردمند گشته و رحم کننده‌‌ای وجود ندارد.

«فَاِذَا بَکَتْ ضُرِبَتْ و َتُشْتَمُ اِنْ شَکَتْ                          مِنْ ضَارِبٍ تَشْکُوا لَهْوَانَ وَ شَاتِمٍ؛

«آن‌گاه که گریه می‌کردند، تازیانه می‌خوردند و هنگام شکایت از ضارب دشنام می‌شنیدند».[6]

  1. در مجلسی که عبیدالله برای اسیران کربلا تشکیل داده بود، تهدید و بی‌احترامی زیادی نسبت به آن‌حضرات شده بود.

 هنگامی که اسیران را به مجلس پسر زیاد وارد کردند، زینب(س) در حالی‌که کهنه‌‏ترین لباس‌‏ها بر تن او بود، به صورت ناشناس در یک طرف مجلس قرار گرفت و کنیزان اطرافش را احاطه کردند.

عبیدالله پرسید: این زنی که از برابر ما گذشت و در گوشه‌ای نشست و کنیزان گرد او جمع شدند، کیست؟ زینب(س) پاسخ او را نداد. پسر زیاد بار دیگر همان پرسش را تکرار کرد. یکى از کنیزان، حضرتشان را معرفى کرد و گفت: ایشان یادگار حضرت زهرا(س) دختر رسول خدا(ص) است. عبیدالله با شنیدن این سخن، رو به زینب(س) کرد و گفت: ستایش خدا را که شما را رسوا کرد و از دم تیغ گذراند و دروغ شما را آشکار نمود!

زینب(س) در این‌جا طاقت نیاورد و در پاسخ فرمود:

 «...‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَکرَمَنَا بِنَبِیهِ مُحَمَّدٍ ص وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِیراً وَ إِنَّمَا یفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ یکذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَیرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ»؛

ستایش خدا را که ما را به برکت پیامبرش محمد(ص) گرامى داشت و از پلیدى پاک و پاکیزه نمود. همانا انسان فاسق رسوا می‌شود و انسان فاجر دروغ می‌‌گوید و چنین ویژگی‌هایی برازنده ما نیست و ستایش خدا را سزد.

پسر زیاد در ادامه پرسید: ارزیابی تو از رفتار خداوند با خاندانت چیست؟!

زینب(س) فرمود:

«کتَبَ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَیجْمَعُ اللَّهُ بَینَک وَ بَینَهُمْ فَتُحَاجُّونَ إِلَیهِ وَ تَخْتَصِمُونَ عِنْدَهُ»؛ 

خداى متعال کشته‌شدن را سرنوشتشان قرار داد و آنان روانه آرامگاه‌های خود شدند و به زودى خداوند تو را با آنان روبرو خواهد کرد و شما و آن شهیدان پرونده خود را نزد خدا برده و دلایل خود بر علیه یکدیگر را مطرح خواهید ساخت.

شنیدن این سخنان بر خلاف انتظار پسر زیاد بود و او گمان نمی‌کرد که در چنان محفلى با این‌گونه سخنان روبرو شود، از این‌رو غضبناک و آتش خشمش شعله‌‏ور شد. عمرو بن حریث به شفاعت برخاست و اظهار داشت: اى پسر زیاد! زنی این سخنان را بر زبان آورده و زن را نباید در برابر گفته‌‏هایش نکوهش کرده و در صدد تنبیه او برآمد!

با این وجود پسر زیاد با زبان زهرآگینش گفت: خداوند با کشتن حسین طغیان‌گر و خاندان نافرمانت دلم را خنک کرد!

زینب(س) با شنیدن این گفته فریادی کشید و گریه به او مجال نداد. سپس فرمود:

«... لَعَمْرِی لَقَدْ قَتَلْتَ کهْلِی وَ أَبَدْتَ‏ أَهْلِی وَ قَطَعْتَ فَرْعِی وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِی فَإِنْ یشْفِک هَذَا فَقَدِ اشْتَفَیتَ»؛

به جان خودم سوگند! بزرگ مرا شهید کردى و خاندانم را منقرض کردی و شاخه‌ی مرا جدا کرده و ریشه‌ام را از بن برانداختى و اگر چنین رفتاری دلت را خنک می‌کند، پس (حق با تو است و) دلت خنک شده است!

پسر زیاد (که برای بار دیگر با سخنان درشت و قهرمانانه و در عین حال اندوه‌‏آوری روبرو شد، لحن سخنش را عوض کرد و) گفت: این زن سخن‌‌پردازی است که بسیار بر سجع و قافیه مسلط بوده و پدر او هم شاعر قافیه‌پرداز بسیار مسلّطی بود!

زینب(س) در پاسخ فرمود:

 «مَا لِلْمَرْأَةِ وَ السَّجَاعَةَ إِنَّ لِی عَنِ السَّجَاعَةِ لَشُغُلًا وَ لَکنَّ صَدْرِی نَفَثَ بِمَا قُلْتُ»؛ زن را با قافیه‌پردازی چکار؟! من مأموریت دیگرى داشته و فرصت قافیه‌پردازی را ندارم و آنچه گفتم سوز دلی بود که از سینه‌ام برآمد.[7]

علاوه بر تهدیدی که توسط ابن زیاد صورت گرفت و حضرت زینب(س) وی را تهدید نمود، برخی از نویسندگان معاصر معتقد هستند که عبیدالله قصد داشت خشم و غضب خود را با تازیانه زدن به آن‌حضرت(س) فرو بنشاند که عمرو بن حریث مانع وی شد.[8]


[1]. اصل آزار و اذیت اسرا و بازماندگان کربلا»، 83271؛ شهادت امام حسین(ع) و غارت اموال خیمه‌ها و زیور آلات و لباس رویین زنان»، 47599.

[2]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 142، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش؛ شیخ مفید، الامالی، ص 321، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

[3]. ر. ک: شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 112 – 113، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ ابومخنف کوفی، وقعة الطف‏، ص 256، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی‏، أنساب الأشراف‏، ج 3، ص 204- 205، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ج 4، ص 112، قم، علامه، 1379ق؛‏ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان،‏ ص 76، قم، مدرسة الإمام المهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ سوم، 1406ق.

[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 61، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ جزائری، نعمت الله، ریاض الابرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج 1، ص 233، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، چاپ اول، 1427ق.

[5]. لبیب بیضون‏، موسوعة کربلاء، ج 2، ص 258، بیروت، مؤسسة الاعلمی‏، چاپ اول، 1427ق؛ القزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری علیها السلام من المهد الی اللحد، قزوینی، سید مصطفی، ج 1، ص 266، بی‌جا، دار الغدیر، بی‌تا.

[6]. زینب الکبری علیها السلام من المهد الی اللحد، ج 1، ص 677.

[7]. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 115؛ ر. ک: «خطبه‌ی حضرت زینب(س) در مجلس عبیدالله بن زیاد»، 118334.

[8]. شبّر، جواد، ادب الطف أو شعراء الحسین (علیه السلام‏)، ج 1، ص 246، بیروت، دار المرتضی‏، چاپ اول، 1409ق.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    793397 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    757138 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    680935 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    659345 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    648885 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    600828 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580189 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565023 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564300 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    559870 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود