جستجوی پیشرفته
بازدید
11351
آخرین بروزرسانی: 1393/06/18
خلاصه پرسش
حدیث لوح، در چه منابع روایی آمده است؟
پرسش
آیا حدیث لوح با سند صحیح در منابع شیعه آمده است؟ با بررسی سندی.
پاسخ اجمالی
منابع روایی شیعه، حدیثی نقل کرده‌اند که چون سخن از لوحی در آن وجود داشت؛ بدان حدیث لوح می‌گویند. مرحوم کلینی، سند این روایت را این‌گونه ذکر می‌کند: 
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى (بزرگ اصحاب شیعه در زمان خود بوده و ثقه است[1]) از  مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ (ثقه است[2]) از عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ(ثقه است[3]) از حَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ (ثقه است[4]) و عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ (ثقه است[5]) و هر دوی آنها از صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ (برخی او را ثقه دانسته‌اند؛[6] برخی در مورد او تردید کرده‌اند[7] و تنها ابن غضائری او را تضعیف کرده[8] که البته دیگران خود ابن غضائری را تضعیف کرده‌اند) از بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ (او را ضعیف دانسته‌اند[9]) از عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ (او را ضعیف دانسته‌اند[10]) از أَبِی بَصِیرٍ(ثقه است[11]) از امام صادق(ع).[12]
البته در برخی منابع دیگر سلسله سند دیگری برای این روایت ذکر شده که البته در عموم آنها به این دو راوی: «بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ از عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِم‏» ختم می‌شود[13] که نظر اهل رجال در مورد آنان گذشت.
در هر صورت تعداد منابعی که این روایت را نقل کرده‌اند، بسیار بوده و می‌توان روایت را از این جهت مشهور دانست.
متن روایت یاد شده از این قرار است:
امام صادق(ع) می‌فرماید: پدرم به جابر بن عبد اللَّه انصارى فرمود: «من با تو کارى دارم، چه زمانی می‌توانم، تو را تنها ببینم و از تو سؤال کنم؟»
جابر گفت: هر وقت شما بخواهى!
پس روزى با او در خلوت نشستند و به او فرمود:« درباره لوحى که آن‌را در دست مادرم فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) دیده‌اى و آنچه مادرم به تو فرمود که در آن لوح نوشته بود، به من خبر ده».
جابر گفت: خدا را گواه می‌گیرم که من در زمان حیات رسول خدا(ص) خدمت مادرت فاطمه(س) رفتم و به او در مورد ولادت حسین(ع) تبریک گفتم، در دستش لوح سبزى دیدم که گمان کردم از زمرّد است و مکتوبى سفید در آن دیدم که چون رنگ خورشید (درخشان) بود.
به ایشان عرض کردم: دختر پیامبر! پدر و مادرم قربانت، این لوح چیست؟
فرمود: «لوحى است که خدا آن‌را به رسولش(ص) اهدا فرموده، اسم پدرم، شوهرم، دو پسرم و اسم اوصیاء از فرزندانم در آن نوشته است و پدرم آن‌را به عنوان مژدگانى به من عطا فرموده است».
جابر گوید: سپس مادرت فاطمه(س) آن‌را به من داد. من آن‌را خواندم و رونویسى کردم.
پدرم (امام باقر) به او گفتند: «اى جابر! آن‌را بر من عرضه می‌دارى؟»
گفت: آرى.
آن‌گاه پدرم همراه جابر به منزل او رفت، جابر ورق صحیفه‌اى بیرون آورد. پدرم فرمود: «اى جابر، تو در نوشته‌ات نگاه کن تا من برایت بخوانم»
جابر در نسخه خود نگریست و پدرم قرائت کردند، حتى حرفى با حرفى اختلاف نداشت.
آن‌گاه جابر گفت: خدا را گواه می‌گیرم که این‌گونه در آن لوح نوشته دیدم:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. این نامه از جانب خداوند عزیز حکیم است براى محمد پیغمبر او، و نور و سفیر و دربان (واسطه میان خالق و مخلوق) و دلیل او، که روح الامین (جبرئیل) از نزد پروردگار جهان بر او نازل شود. اى محمد! اسماء مرا بزرگ شمار و نعمت‌هاى مرا سپاس گزار و الطاف مرا انکار مدار. همانا منم خدایى که جز من شایسته پرستشى نیست، منم شکننده جباران و کمک کننده به مظلومان و جزا دهنده روز رستاخیز،  همانا منم خدایى که جز من شایسته پرستشى نیست، هر کس جز فضل مرا امیدوار باشد [با این‌که خود را مستحق ثواب من داند] و از غیر عدالت من بترسد، [با این‌که کیفر مرا ستم انگارد] او را عذابى کنم که هیچ‌یک از جهانیان را نکرده باشم، پس تنها مرا پرستش کن و تنها بر من توکل نما. من هیچ پیامبرى را مبعوث نساختم که دورانش کامل شود و مدتش تمام گردد، جز این‌که براى او وصى و جانشینى مقرر کردم. و من تو را بر پیامبران برترى دادم و وصى تو را بر اوصیاء دیگر، و ترا به دو شیرزاده و دو نوه‌ات حسن و حسین گرامى داشتم، و حسن را بعد از سپرى شدن روزگار پدرش، کانون علم خود قرار دادم و حسین را خزانه‌دار وحى خود ساختم و او را به شهادت گرامى داشتم و پایان کارش را به سعادت رسانیدم، او برترین شهداست و مقامش از همه آنها عالی‌تر است. کلمه تامه (معارف و حجج) خود را همراه او و حجت رساى خود را نزد او قرار دادم، به سبب عترت او پاداش و کیفر دهم. نخستین عترت او علی، سرور عابدان و زینت اولیاء گذشته من است. و پسر او که مانند جد محمود خود محمد است، او شکافنده علم من و کانون حکمت من است و جعفر است که شکّ ‏کنندگان درباره او هلاک می‌شوند، هر کس او را نپذیرد مرا نپذیرفته، سخن و وعده پابرجاى من است که: مقام جعفر را گرامى‏ دارم و او را نسبت به پیروان و یاران و دوستانش مسرور سازم. پس از او موسى است که در زمان او آشوبى سخت و گیج‌کننده فرا گیرد؛ زیرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد و حجت من پنهان نشود و همانا اولیاء من با جامى سرشار سیر آب شوند. هر کس یکى از آنها را انکار کند، نعمت مرا انکار کرده و آنکس یک آیه از کتاب مرا تغییر دهد، بر من دروغ بسته است. پس از گذشتن دوران بنده و دوست و برگزیده‌ام موسى، واى بر دروغ‌بندان و منکرین على و دوست و یاور من و کسى که بارهاى سنگین نبوت را به دوش او گذارم و به وسیله انجام دادن آنها امتحانش کنم او را مردى پلید و گردنکش می‌کشد و در شهرى که بنده صالح (ذو القرنین[14]) آن‌را ساخته است، نزدیک بدترین مخلوقم به خاک سپرده می‌شود، فرمان و وعده من ثابت شده که: او را به وجود پسرش و جانشین و وارث علمش محمد مسرور سازم، او کانون علم من و محل راز من و حجت من بر خلقم می‌باشد، هر بنده‌اى به او ایمان آورد، بهشت را جایگاهش سازم و شفاعت او را نسبت به هفتاد تن از خاندانش که همگى سزاوار دوزخ باشند بپذیرم و عاقبت کار پسرش على را که دوست و یاور من و گواه در میان مخلوق من و امین وحى من است به سعادت رسانم. از او به‌وجود آورم دعوت‌کننده به‌سوى راهم و خزانه‌دار علمم حسن را و این رشته را به وجود پسر او «م ح م د» که رحمت براى جهانیان است کامل کنم، او کمال موسى و رونق عیسى و صبر ایوب دارد. در زمان (غیبت) او دوستانم خوار گردند و (ستمگران) سرهاى آنها را براى یک دیگر هدیه فرستند، چنان‌که سرهاى ترک و دیلم (کفار) را به هدیه فرستند، ایشان را بکشند و بسوزانند و آنها ترسان و بیمناک و هراسان باشند، زمین از خونشان رنگین گردد و ناله و واویلا در میان زنانشان بلند شود، آنها دوستان حقیقى منند. به‌وسیله آنها هر آشوب سخت و تاریک را بزدایم و از برکت آنها شبهات و مصیبات و زنجیرها را بردارم، درودها و رحمت پروردگارشان بر آنها باد، و تنها ایشانند، هدایت‏شدگان.
عبد الرحمن بن سالم گوید: ابو بصیر گفت: اگر در دوران عمرت جز این حدیث نشنیده باشى، ترا کفایت کند، پس آن را از نااهلش پنهان دار».
 

[1]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 353، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش؛ ابن داود حلى، کتاب الرجال، ص 340، انتشارات دانشگاه تهران‏، 1383ق.
[2]. رجال نجاشی، ص  354؛ علامه حلى‏، خلاصة الاقوال، ص 157، قم‏، دار الذخائر، 1411ق.
[3]. شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 294، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا.
[4]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن،‏ ص  61، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ کتاب الرجال، ص 109.
[5]. رجال نجاشی، ص 261؛‌ خلاصة الاقوال، ص 100.
[6]. اختیار معرفة الرجال، ص  566.
[7]. رجال نجاشی، ص  198.
[8]. غضائری، احمد بن حسین، کتاب الضعفاء، ج 1، ص 70، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1364ق.
[9]. فهرست أسماء مصنفی الشیعة، ص  109؛ خلاصة الاقوال، ص  207.
[10]. رجال ‏ابن‏ داود، ص  474؛ خلاصة الاقوال، ص  239.
[11]. رجال نجاشی، ص 441.
[12]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص: 527 – 528، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ 
[13]. ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 62 – 63، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، تهران، ج 1، ص 42 – 43، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 210 – 211، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، محقق، مصحح، تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، ص 143، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 308، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[14]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 2، ص 299، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، چاپ اول، 1406ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • واژه دنیا و آخرت چند بار در قرآن آمده است؟
    36304 تفسیر 1390/06/16
    با جست و جویی که پیرامون مشتقات واژه دنیا و آخرت در نرم افزارهای قرآنی انجام شد نتایج ذیل به دست آمد:واژه  الدنیا 115 بارواژه الادنی 1 بار که به معنای دنیا آمده است.واژه الآخرة 90 بارواژه بالآخرة 22 بارواژه للآخرة 3 بارواژه ...
  • قیامت یعنی چه؟
    55689 نشانه های برپایی قیامت 1386/11/04
    قیامت یعنی‌ برخاستن‌ انسان‌ از خاک‌ و حضور در عالم‌ پس‌ از مرگ‌. نام های قیامت عبارتند از: الواقعة، الراجفة، الطامة، الصاخة، الحاقة، یوم الفصل، یوم الندم، یوم النشور، یوم الحق، یوم المسألة، یوم الفراق، یوم الحساب، یوم الحکم، یوم العذاب، یوم المحاسبة و یوم التلاق و یوم ...
  • بر اساس آیه 32 سوره انعام، زندگی عاقلانه در دنیا چگونه است؟
    54967 تفسیر 1392/11/17
    زندگی عاقلانه در دنیا این است که انسان از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده، برای رسیدن به تکامل و سعادت دو جهان استفاده کند، نه آن‌که تمام همت و تلاش خویش را صرف دنیا کرده و از آخرت غافل بماند که در این صورت دچار خسران ...
  • آیا «حلم» با «صبر» تفاوت دارد؟!
    15455 فضایل اخلاقی 1395/10/13
    اگرچه از نظر برخی لغت‌شناسان و اندیشمندان، واژه‌های «حلم» و «صبر» تقریباً مترادف بوده و به یک معنا می‌باشند: «و الحَلِیمُ فی صفة الله عز و جل: معناه الصَّبور».[1]حلیم که یکی از صفات پروردگار است، معنایش صبور است. «وصف اللّه بالصبر انما هو بمعنى ...
  • آیا این سخن صحیح است که بگوییم: خدا در تمام مکان‌ها و زمان‌ها نیست؛ بلکه همراه با تمام مکان‌ها و زمان‌ها و همراه با تمام موجودات مکانی و زمانی است؟
    1954 حدیث 1401/02/17
    مکان و زمان مخلوق و معلول خدا هستند و از ویژگی‌های موجودات مادی به شمار می‌آیند.[1] از سوی دیگر، خداوند با همه‌ی موجودات از جمله با موجودات مادی که مکان و زمان دارند نیز هست. اما باید توجه داشت منظور از همراه بودن خداوند با ...
  • ابن قیم جوزی که بود؟ و دیدگاه علمای شیعی و سنی درباره او چه بود؟
    25081 شیعه آماج تهمتها 1392/04/09
    ابن قیم جوزی در روز هفتم رجب سال 691 هـ.ق دیده به جهان گشود. و پس از شصت سال زندگی در دنیا، در شب سیزده رجب سال 751 هـ.ق از دنیا رفت. با توجه به این‌که او بارزترین شاگرد ابن تیمیه بوده و حتی همراه او به زندان ...
  • آیا عقل عملی حجیت دارد؟
    17901 General Terms 1394/08/10
    درباره تعریف عقل نظری و عقل عملی نمایه «حکمت نظری و حکمت عملی»، سؤال 507 را مطالعه کنید. پیش از ورود به بحث از حجیت عقل عملی بیان چند مقدمه به طور خلاصه لازم به نظر می‌رسد: 1. بحث از حجیت عقل نظری و عقل عملی از ...
  • «فعل طبیعی» و «فعل اخلاقی» دارای چه معیارهایی هستند؟ چگونه می‌توان «افعال طبیعی» را به «افعال اخلاقی» تبدیل کرد؟
    13142 معیار شناسی (دین و اخلاق) 1396/11/26
    یکى از بحث‌هاى فلسفه اخلاق، تبیین «فعل اخلاقى» و «فعل طبیعى» و بیان تفاوت و ارتباط میان آنها است. فعل طبیعى‏ وقتى کسی گرسنه می‌شود، غذا می‌خورد، وقتى تشنه می‌شود، آب می‌آشامد، زمانى که خسته می‌شود، می‌خوابد و زمانى که خطرى متوجه او می‌شود، از خودش دفاع می‌کند. ...
  • سیاست و حکومت در نگاه امام علی(ع) چه جایگاهی دارد؟
    50690 رفتار امام علی ع 1393/04/29
    به گواهی تاریخ، ورود امام علی(ع) به عرصه سیاست و پذیرش حکومت به مفهوم ریاست طلبی و سلطه جویی نبود، بلکه حکومت از این جهت نزد آن‌حضرت بسیار ناچیز و پست بوده که از لنگه کفشی پاره، بی‌ارزش‌تر است؛ زیرا کفشی که نیاز حضرتش را برطرف نماید و ...
  • آیا در اروپا هم پیامبرانی مبعوث شدند، اگر شدند چه کسانی بودند؟
    79971 اسامی پیامبران 1387/04/09
    یکی از اصول قطعی قرآن، بعثت انبیا در میان امت ها برای ایفای نقش هدایت و رهبری جامعه است. قرآن کریم در آیات مختلفی می فرماید هر جا که مردمی زندگی می کرده اند از سوی خداوند پیامبرانی برای هدایت آنها ...

پربازدیدترین ها