جستجوی پیشرفته
بازدید
7102
آخرین بروزرسانی: 1396/01/21
خلاصه پرسش
«تمیم بن أوس داری» از صحابیانی است که متهم به جعل حدیث می‌باشد. نظر شما در مورد او چیست؟
پرسش
تمیم بن أوس داری که بود؟ نظر شیعه در مورد تمیم بن أوس داری چیست؟
پاسخ اجمالی
تمیم بن اوس بن خارجه معروف به تمیم داری، راهبی نصرانى از منطقه فلسطین بود که در آخرین سال‌های زندگی پیامبر اسلام(ص) به مدینه آمد و مسلمان شد. و بعدها با کسب مجوز از خلیفه دوم به قصه‌گویی و داستان‌سرایی برای مسلمانان پرداخت و پس از قتل خلیفه سوم به سرزمین اصلی خود برگشت.
اندیشمندان شیعی بدون آن‌که تمام روایات او را نفی کنند، برخی نقل‌های او را داستان‌هایی جعلی دانسته و بدان اعتمادی ندارند.
 
پاسخ تفصیلی
زندگی «تمیم داری» به عنوان یکی از صحابیان پیامبر اسلام(ص) در کتب تاریخی و رجالی مورد بررسی قرار گرفته است. نام کامل او «تمیم بن اوس بن خارجه» و کنیه‌اش «ابورقیه» می‌باشد. وی اهل فلسطین و از عابدان و راهبان مسیحی آن دیار بود که در سال نهم هجری به مدینه آمده و مسلمان شد.[1] او به آموزه‌های تورات و انجیل نیز آشنا بوده و پس از قتل عثمان، رهسپار شام شد و در بیت المقدس سکنا گزید.[2]
تمیم بدون واسطه از پیامبر(ص) حدیث نقل می‌کرد و کسانی؛ مانند ابن عمر، ابن عباس، ابوهریره، انس بن مالک، زرارة بن اوفی، روح بن زنباع، عبدالله بن موهب به واسطه او از پیامبر(ص) حدیث نقل می‌کردند.[3] گفته‌اند: نخستین کسی که در مساجد چراغ روشن کرد، تمیم داری بود.[4]
او در سال 40 ق درگذشت،‌[5] اما روایتی وجود دارد که فوت او را در همان زمان پیامبر(ص) می‌داند:
تمیم داری و ابن بیدی و ابن ابی ماریه، در یکی از سفرها با هم بودند. آن دو نفر، مسیحی و تمیم مسلمان بود. در این سفر، تمیم خورجینی داشت که محتوای آن‌را کالا و ظروف منقوش به طلا و یک گردنبند تشکیل می‌داد. وی می‌خواست آنها را در بازارهای عرب بفروشد، ولی به بیماری شدیدی مبتلا شد و چون مرگش فرا رسید، اشیای همراه خود را به ابن بیدی و ابن ابی ماریه سپرد ... اما آن دو پس از بازگشت به مدینه وجود این اشیاء را پیش خود انکار کردند؛ از این‌رو فرزند تمیم، آنها را نزد رسول خدا(ص) برد ... .[6]
البته این روایت مرفوع بوده و در برابر گزارش‌های بسیار دیگری که او بعد از رحلت پیامبر(ص) نقل شده تاب مقاومت ندارد؛ لذا یا باید این روایت مرفوع را نپذیرفت و یا آن‌که تمیم داری موجود در این روایت را فردی غیر از تمیم داری معروف دانست.
به هر حال، تمیم در عصر جاهلیت و پیش از پذیرش اسلام، علاوه بر این‌که راهب بود، به تجارت نیز می‌پرداخت.[7]
در برخی روایات اهل‌سنت نقل شده است، پیامبر(ص) داستان جسّاسه و دجال را از او شنید و سپس بر منبرش برای مردم نقل کرد.[8]
هنگامی که تمیم اسلام آورد از پیامبر(ص) درخواست کرد که، دو روستا از روستاهای بیت لحم[9] را به او ببخشد که مورد موافقت حضرتشان قرار گرفته و سند مکتوبی نیز به او داد که بعدها تمیم آن سند را نزد عمر آورد. عمر گفت: من شاهد نوشتن این نامه بوده‌ام و آن‌را تأیید کرد.[10]
اهل‌سنت درباره تمیم بسیار مبالغه کرده و مناقب فراوانی برای او نقل کرده‌اند:
1. وی در یک رکعت از نمازش، تمام قرآن را می‌خواند![11]
2. از شب تا صبح به نماز مشغول بود.[12]
3. مجرمی به نام معاویة بن حرمل توبه کرده و سه روز در مسجد اقامت گزید، ولی کسی او را پناه نداد. معاویه می‌گوید: نزد عمر رفتم و گفتم: پیش از آن‌که مرا دستگیر کنید، خود پشیمان شده و توبه کرده‌ام. گفت: تو کیستی؟ گفتم: معاویة بن حرمل. گفت: نزد بهترین مؤمنان برو و در منزل او باش! تمیم داری عادت داشت که بعد از نماز به چپ و راست اشاره می‌کرد و دو نفر را با خود به خانه‌اش می‌برد و از آنان پذیرایی می‌کرد؛ از این‌رو، من در کنار او نماز گزاردم. او مرا به خانه‌اش برد و همان‌جا بودم.
شبی نزدش بودم، ناگهان آتشی از منطقه حره برخاست. عمر نزد تمیم آمد و گفت: برخیز و جلوی این آتش را بگیر! تمیم گفت: مگر من چه کسی هستم؟! چه چیزی هستم؟! عمر دست از اصرارش برنداشت و تمیم آماده شد تا با عمر برود. من نیز به دنبالشان رفتم. وقتی به محل آتش رسیدند، تمیم آتش را با دستانش عقب می‌راند تا این‌که آتش وارد دره‌ای شد ... تمیم پس از آن، از دره خارج شد، در حالی‌که آتش به او آسیبی نرسانده بود.[13]
اما اندیشمندان شیعی نظر مثبتی درباره تمیم نداشته و او را از جاعلان حدیث می‌دانند.[14] و در تحلیلی گفته‌ شد: این راهب نصرانى تازه مسلمان شده، از فرهنگ تورات و انجیل تحریف شده سیراب بود، و آن قدر تحت تربیت اسلام و پیامبر نبود که بتواند تغییر فرهنگ دهد.[15]
قصه‌گویی و داستان سرایی تمیم داری
داستان‌سرایی در میان اعراب قبل از اسلام رواج داشت. آنان درباره نبردهای مختلف، عشق و عاشقی، سحر و کهانت، اخبار جنیان، شجاعت قبایل و افتخارات قبیله‌ای و قومی خویش شعر می‌سرودند و داستان سرایی و نقالی می‌کردند.
اما قصه در بیان قرآنی، عبارت است از دنبال کردن یک حقیقت به همراه بیان نکات تربیتی، هدایت‌آفرین و مفید. بر این اساس، افسانه‌هایی که اثر تربیتی نداشته و تنها برای سرگرمی نقل می‌شد، از نظر قرآن لغو و لهو به شمار می‌آمد.
با این وجود حتی بعد از اسلام نیز داستان سرایی از شیوه قرآنی خارج شده و به صورت یک شغل درآمد. داستان‌سرایان از هر سوژه‌ای بهره جسته، برای آن افسانه‌ای می‌ساختند و از این راه کسب درآمد می‌کردند.
در همین راستا تمیم داری بنابر اجازه خلیفه دوم به قصه‌گویی پرداخت.[16] و حتی او را اولین داستان‌سرای بعد از اسلام  دانسته‌اند.[17]
 

[1]. ابن حجر عسقلانى، احمد بن على، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏1، ص 488، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1415ق؛ ابن اثیر، على بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ‏1، ص 256، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1409ق.
[2]. حسینى، محمد بن على‏، التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، ج ‏1، ص 203، قاهره، مکتبة الخانجی‏، چاپ اول، 1418ق؛ ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، تقریب التهذیب، ص 130، سوریه، دار الرشید، چاپ اول، 1406ق.
[3]. ابن عساکر، على بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج ‏11، ص 52، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق.
[4]. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج ‏2، ص 75، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1418ق؛ ابونعیم، احمد بن عبدالله، معرفة الصحابة، ج ‏1، ص 385، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1422ق.
[5]. التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، ج ‏1، ص 203؛ تقریب التهذیب، ص 130.
[6]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏7، ص 5 - 6، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. ر. ک: ترمذى، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج ‏5، ص 103، قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، 1419ق.
[8]. معرفة الصحابة، ج ‏1، ص 385؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ‏11، ص 52؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج ‏3، ص 611، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[9]. شهر بیت ‌لحم در 10 کیلومتری جنوب اورشلیم قرار گرفته است.
[10]. تاریخ ‏الإسلام، ج ‏3، ص 612.
[11]. ابن‏حبان، محمد بن حبان، تاریخ الصحابة الذین روی عنهم الأخبار، ص 50، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1408ق.
[12]. نووى، یحیى بن شرف، تهذیب الأسماء و اللغات، ص 101، دمشق، دار الرسالة العالمیة، چاپ اول، 1430ق؛ شعرانى، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الکبرى(المسمى لواقح الأنوار القدسیة فی مناقب العلماء و الصوفیة)، ج ‏1، ص 47، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیة، چاپ اول، 1426ق.
.[13] تاریخ ‏الإسلام، ج ‏3، ص 615.
[14]. ر. ک: عسکرى،‏ سید مرتضى، نقش ائمه در احیاى دین، ج ‏1، ص 476، تهران، مرکز فرهنگى انتشارات منیر، چاپ اول‏، 1382ش؛ سبحانى‏، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج ‏1، ص 91، قم،  مؤسسة النشر الإسلامی‏.
[15]. نقش ائمه در احیاى دین، ج ‏1، ص 470.
[16]. معرفة الصحابة، ج ‏1، ص 385؛ التذکرة بمعرفة رجال الکتب العشرة، ج ‏1، ص 203؛ الإصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏1، ص 488.
[17]. الإصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏1، ص 488؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ‏1، ص 256.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    793397 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    757138 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    680935 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    659345 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    648885 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    600828 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580189 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565023 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564300 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    559870 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود