جستجوی پیشرفته
بازدید
2702
آخرین بروزرسانی: 1401/09/30
خلاصه پرسش
«ضمیر شأن» چیست و در متون عربی چگونه ترجمه می‌شود؟ آیا معادل فارسی نیز دارد؟
پرسش
سلام؛ چند سؤال درباره ضمیر شأن: 1. آیا ضمیر شأن در فارسی معادل دارد؟ آیا ترجمه ضمیر شأن به فارسی به (شأن چنین است) صحیح است، با توجه به این‌که در ادبیات فارسی تعبیری این چنین (شان چنین است) نداریم. 2. آیا می‌توان ضمیر شأن را مبتدا قرار دارد، در مثل «قل هو الله احد» با این‌که تعریف مبتدا بر آن صدق نمی‌کند؛ زیرا مبتدا یعنی اسم معرفه‌ای که درباره آن خبری داده می‌شود، در حالی که ضمیر شأن چیزی شبیه ادات تنبیه است و معنای خاصی ندارد که بتوان خبر را به آن نسبت داد؛ زیرا در مانند «قل هو الله احد»، احد به الله نسبت داده می‌شود، نه الله احد به هو.
پاسخ اجمالی
  1. در زبان عربی نوعی ضمیر وجود دارد که به آن «ضمیر شأن»، یا «ضمیر قصه» گفته می‌شود. همچنین به نام‌های دیگری؛ مانند «ضمیر امر»، «ضمیر حدیث» و «ضمیر محمول»[1] نیز شناخته می‌شود.

 این نوع از ضمیر معمولا در ابتدای یک جمله خبری و به صورت ضمیر غائب قرار می‌گیرد؛ اما به دلیل این‌که غالبا مرجعی ندارد تا معنای آن روشن شود، بلکه تنها توسط جمله بعد از خود تفسیر می‌شود، نمی‌توان آن‌را ضمیر غائب به معنای مصطلح آن دانست.

استفاده از ضمیر شأن با هدف بزرگ نشان‌دادن یک موضوع و تأکید بر اهمیت آن، انجام می‌پذیرد؛ زیرا اگر مطلبی در ابتدا به صورت مبهم ذکر شده و سپس به تفسیر و توضیح آن پرداخته شود، بیشتر مورد توجه مخاطب قرار می‌گیرد؛ از این‌رو، جمله‌ای که پس از ضمیر شأن یا قصه قرار می‌گیرد، باید حاوی مضمونی قابل توجه و مهم باشد. این ضمیر اگر مذکر باشد به آن «ضمیر شأن» و اگر آن مؤنث باشد به آن «ضمیر قصه» گفته می‌شود.

  1. جمله‌ای که بعد از ضمیر شأن واقع می‌شود، می‌تواند جمله‌ای اسمیه باشد، مانند «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»، و یا جمله‌ای فعلیه مانند «إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ».

در همین راستا جمله بعد ضمیر شأن اگر با نواسخ آغاز شود، باز هم ممکن است جمله‌ای اسمیه باشد(در حروف مشبه بالفعل) و یا جمله‌ای فعلیه(در افعال ناقصه).[2]

  1. از جمله احکام ضمیر شأن و قصه این است که این ضمیرها معطوف قرار نمی‌گیرند؛ توسط ادات تأکید مورد تأکید قرار نمی‌گیرند؛ بدل از آنها نمی‌آید؛ و خبرشان بر آنها مقدم نمی‌شود.[3]
  2. ضمیر شأن هم به صورت متصل و هم منفصل و حتی به صورت ضمیر مستتر می‌آید، و اگر عامل آن معنوی باشد(مبتدا باشد) به صورت منفصل می‌آید؛ اما اگر عامل آن لفظی باشد و صلاحیت مستتر شدن را داشته باشد، به صورت مستتر می‌آید، مانند: «کان زید قائم». در غیر این صورت، به صورت بارز خواهد آمد، مانند: «انّه زید قائم».[4]
  3. در جایی که ممکن باشد ضمیر شأن به مرجعی که در کلام ذکر نشده، برگردد، می‌توان آن‌را به عنوان مبتدا گرفته و جمله بعد از آن‌را خبر برای آن مبتدا قرار داد. به عنوان مثال در جمله «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»،[5] واژه «هو» می‌تواند مبتدا باشد و جمله «الله احد» خبر آن باشد[6] که خود خبر نیز یک جمله اسمیه و متشکل از مبتدا و خبر است.
  4. در زبان فارسی معادل تک‌کلمه‌ای برای این ضمیر وجود ندارد؛ از همین‌رو در این زبان اگر بخواهیم همان کارکرد ضمیر شأن در عربی - یعنی جلب توجب مخاطب از راه مبهم‌گویی اولیه - را داشته باشیم، می‌توانیم از عباراتی مانند «جریان از این قرار است»، «واقعیت این است»، «ماجرا این بود که» و .... استفاده کنیم، و این‌که در برخی ترجمه‌ها می‌بینیم که ضمیر شأن را به «شأن چنین است» ترجمه کرده‌اند نیز در همین راستا بوده است که البته می‌توان از ترجمه‌های به‌روزتری نیز بهره گرفت و یا اساسا آن‌را ترجمه نکرد؛ زیرا با حذف آن از ترجمه، مشکل چندانی پیش نمی‌آید و تنها از مؤکد بودن کلام کاسته می‌شود.

[1]. کوفی‌ها به دلیل این‌که برای این ضمیر مرجعی قائل نیستند، چنین نامی بر آن نهاده‌اند.

[2]. مدنی، علیخان بن احمد، الحدائق الندیه فی شرح الفوائد الصمدیه، تحقیق، سجادی، ابوالفضل، ص 468-469، قم،‌ ذوی القربی، چاپ اول.

[3]. ناظر الجیش، محمد بن یوسف، شرح التسهیل المسمی تمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، ج ‏1، ص 557، مصر، دار السلام، چاپ اول.

[4]. جامی، عبدالرحمن بن احمد، شرح ملا جامی علی متن الکافیه فی النحو، تحقیق، مصطفی، احمد، ج ‏2، ص 46-47، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول.

[5]. اخلاص، 1.

[6]. درویش، محیی الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 10، ص 616، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، 1415ق.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها