جستجوی پیشرفته
بازدید
7884
آخرین بروزرسانی: 1397/02/05
خلاصه پرسش
اگر جریان قلم و دوات، آنچه پیامبر(ص) تصمیم به نگارش آن داشت، بر اساس دستور الهی بود؛ چرا در نوشتن آن پا فشاری نکرد؟ و اگر تصمیمی شخصی بود، پس مخالفت عمر موضوع چندان مهمی نبود؟!
پرسش
اگر جریان قلم و دوات صحیح باشد؟ بر اساس آیه «و ما ینطق عن الهوی...»، آیا پیامبر(ص) می‌خواست دستور الهی و وحی را بیان کند؟ اگر چنین بود که با منع مخالفان، فرمانی از فرامین الهی بر زمین ماند! و پیامبر پافشاری نکرد! و اگر غیر آن بود که مسئله مهمی نبود، پس مخالفت عمر نباید مسئله‌ای ایجاد کند!
پاسخ اجمالی
در ارتباط با آنچه در پرسش آمده، باید گفت:
1. معتبرترین منابع حدیثی اهل سنت، با سندی که نزد خودشان  صحیح ارزیابی می‌شود، چنین نقل کرده‌اند: «هنگامى که رسول خدا(ص) در آستانه رحلت از دنیا قرار گرفت و اطراف حضرت، گروهی از جمله عمر بن خطاب در خانه آن‌حضرت حاضر شده بودند، فرمود: "قلم و کاغذى بیاورید تا چیزی براى شما بنویسم که به برکت آن، هرگز گمراه نشوید". عمر گفت: بیمارى بر پیامبر(ص) غلبه کرده(هذیان می‌گوید) و ما قرآن را داریم و براى ما کافى است. در میان حاضران غوغا و اختلاف افتاد؛ بعضى می‌گفتند: بیاورید تا حضرت بنویسد و هرگز گمراه نشوید. و بعضى سخن عمر را می‌گفتند، هنگامى که سر و صدا و غوغا در حضور آن‌حضرت و اختلاف زیاد شد، فرمودند: "برخیزید و از نزد من بروید" ... ابن عباس بعد از این قضیه بارها می‌گفت: مصیبت و تمام مصیبت این است که نگذاشتند پیامبر چیزی را که می‌خواست برای آنها بنویسد تا اختلاف نکنند و گمراه نشوند...».[1]
بنابراین، یک فرد آگاه به تاریخ اسلامی از هر مکتبی که باشد نمی‌تواند این ماجرا را انکار کند.
2. خصوصیاتی که در این روایت آمده است، به عنوان نقطه ضعف در زندگی خلیفه دوم محسوب می‌شود؛ زیرا اوّلاً: همچنان‌که در متن حدیث آمده ‌است عده‌ای از صحابه در همان‌جا بلادرنگ به مخالفت با او برخاستند و سخن وی را مصداق اهانت به پیامبر(ص) و مخالفت با دستور خداوند مبنی بر اطاعت از پیامبر(ص) ارزیابی کردند.
ثانیاً: این حرکت خلیفه دوم و حمایت بعضی از مسلمانان از وی، برای رسول خدا بسیار سخت و گران بود و مطابق روایات دو نوع عکس العمل از آن‌حضرت نقل شده است:
الف) فرمود: «قُومُوا عَنّی، وَ لا یَنْبَغی عِنْدی التَّنازُع»؛[2] از نزد من برخیزید (و دور شوید) که در محضر من نزاع و کشمکش سزاوار نیست».
این روایت مشخص می‌نماید که رسول خدا(ص) تا چه اندازه از اختلاف و سخنان جسارت‌آمیز آنان ناراحت شده است.
ب) هنگامی که نزاع و کشمکش پیش آمد و حرف‌های زشتی به آن‌حضرت زده شد، فرمود: «ذرونی (دَعُونِی)، فَالَّذی أَنَا فِیهِ خَیْرٌ مِمَّا تَدْعُوننی إِلَیْه»؛[3] مرا به حال خودم واگذارید؛ چرا که این حالتی که من در آن هستم، بهتر از چیزی است که مرا بدان فرا می‌خوانید.
در هر دو صورت؛ عکس العمل رسول خدا(ص) نشان می‌دهد که ایشان این رفتار را به نوعی زیر سؤال بردن اصل نبوّت می‌داند؛ زیرا اتهام به هذیان و یاوه‌گویی نسبت به کسی که قرآن درباره ایشان فرموده است: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»؛[4](سخنان او از روی هوا و هوس نیست)، در تنافی با قرآن و اصل نبوّت است؛ به همین دلیل، آن‌حضرت این اهانت بزرگ به ساحت مقدس نبوت را برنتافته و آنان را از پیش خود راندند.
ثالثاً: غالب اندیشمندان اهل سنت این روایت را به معانی خلاف ظاهر توجیه و تفسیر کرده‌اند؛ یعنی در نظر آنان معنای ظاهری روایت بیان کننده رفتار نامناسب خلیفه دوم با پیامبر(ص)است؛ از این‌رو، نیاز به توجیه و تفسیر دارد.[5]
3. هر چند پیامبر(ص) از روی هوای نفس سخن نمی‌گفت، اما ممکن بود تحت شرایطی از گفتن سخن حق و انجام بایدها خودداری کند، مانند آنچه در آیه شریفه آمده است: «افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هرکس چنین کند، هیچ رابطه‌اى با خدا ندارد، مگر این‌که از آنها بپرهیزید [و به خاطر هدف‌هاى مهم‌ترى تقیّه کنید]. خداوند شما را از [نافرمانى] خود، بر حذر می‌دارد و بازگشت [شما] به سوى خدا است».[6]
نتیجه این‌که پیامبر(ص) وظیفه امت خود را در تمام زمینه‌ها بیان کرده بودند. از جمله در زمینه امامت و جانشین بعد از خود بارها و بارها امام علی(ع) را معرّفی کرده بودند؛ در لحظات آخر عمر نیز می‌خواستند با مکتوب نمودن آن در حضور اصحاب مهر تأییدی بر آن بزنند و امت را برای همیشه از خطر انحراف و گمراهی بیمه کنند، اما به جهتی می‌دیدند که عده‌ای در حضور ایشان به خاطر ریاست خود ممکن است اصل نبوّت را زیر سؤال ببرند ادامه کار و پافشاری بر نوشتن را به مصلحت ندانستند. بنابراین، این داستان نه دلیلی بر کوتاهی پیامبر(ص) در انجام رسالت است و نه منافی با قرآن است که درباره ایشان فرموده است: «ما ینطق عن الهوی».
 

[1]. أبو عبدالله بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، «باب کتابة العلم»، ص 41، ح 114، «باب مرض النبی(ص) و وفاته»، ص 1087، ح 4432، و «باب قول المریض: قوموا عنی»، ص 1438، ح 5669، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1423ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، کتاب الهبات، «بَابُ تَرْکِ الْوَصِیَّةِ لِمَنْ لَیْسَ لَهُ شَیْءٌ یُوصِی فِیهِ»، ج 3، ص 1259، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا؛ شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، «مُسْنَدُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ، عَنِ النَّبِیِّ(ص)»، ج 5، ص 222، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[2]. صحیح البخاری، ص 41، ح 114.
[3]. همان، ص 1087، ح 4431؛ مسند أحمد بن حنبل، ج 3، ص 408.
[4]. نجم، 3.
[5]. ر.ک: نووی، یحیى بن شرف، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ج 11، ص 91 – 93، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1392ق.
[6]. آل عمران، 28.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    797054 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    759109 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می‌کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می‌کند؟
    683247 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه‌های دینی ما مسئله‌ای شناخته شده است، چنان‌که در آیات و روایات آمده است:«بریده باد هر دو دست ابولهب»؛ «از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می‌رود». و... .منتها همان‌گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    660368 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    649618 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    602141 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580447 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    568810 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565359 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564663 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...