جستجوی پیشرفته
بازدید
38682
آخرین بروزرسانی: 1404/08/07
خلاصه پرسش
منظور از حضور قلب در نماز چیست؟ آیا تفکر در امور دنیوی مرتبط به آخرت، با حضور قلب منافات دارد؟
پرسش
آیا منظور از حضور قلب در صرف توجه به خدا است، یا این‌که تفکر در امور دنیوی مرتبط به آخرت انسان؛ مانند فکر کردن در مورد نحوه کمک کردن به مردم، یا مادر و... از مصادیق عدم حضور قلب محسوب می‌شود؟
پاسخ اجمالی

 

مقصود از حضور قلب در نماز آن است که قلب را از غیر چیزى که به آن تکلم می‌کند خالى گرداند؛ یعنى دلش و فکرش مشغول به نماز باشد و حواسش متوجه به کلمات باشد و هر گاه دید فکرش جاى دیگر سیر می‌کند به نماز توجه کند.

آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است؛ اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن‌را تأکید می‌کند با حضور قلب منافات ندارد.

بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، راه‌های متعددی را بیان کرده‌اند؛ مانند: تحصیل معرفت والا به خدا و دنیا، عدم توجه به کارهاى پراکنده و مختلف، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادات، پرهیز از گناه، آشنایی به معنای نماز و فلسفۀ افعال و اذکار آن.

پاسخ تفصیلی

حضور قلب در نماز امر بسیار مهمی است که شخص باید با تلاش و زحمت به دنبال رسیدن به آن در نماز باشد. کسی که بیشتر ساعات عمر خود را در بیهوده‌کارى و لهو و لعب می‌گذراند نمی‌تواند در نماز حضور قلب پیدا کند؛ زیرا به هر آنچه انسان مشغول باشد، قوه مخیّله -که کارش صورت‌سازى است- در نماز همان عمل را در نظرش جلوه می‌دهد و هرچه بخواهد حواس خود را جمع کند، فورى موهومات و خیالات به سراغ او می‌آید و حواسش را متفرّق می‌گرداند؛ اما کسى که در همه وقت تمام اعمال و افکارش بر طبق عقل و شرع انجام شود و هدفش در همه‌ی کار تحصیل رضاى خدا باشد -زیرا اگر به دقّت بنگرى هر عملى که در آن رضاى خداى تعالى نباشد لغو و بیهوده‌کارى است.- چنین کسى به خوبى می‌تواند بنابر عادت، خود را از موهومات و خیالات فاسد حفظ کند و حضور قلب پیدا کند. آن وقت است که حالت خشوع و خضوع پیدا می‌کند. [1]

مقصود از حضور قلب در نماز، این است که هر آنچه با روح عبادت سازگار نیست،-اعم از افکار مربوط به دنیاى خود یا دیگران باشد- را از خود دور گرداند؛ اما افکاری که منافات با روح عبادت نداشته باشد ضرری به حضور قلب نمی‌زند.

البته این یک مسئله شخصی است و هر فردی به خوبی درک می‌کند چه افکاری حضور قلب او را از بین می‌برد و باید از آنها خودداری کند. این‌را هم می‌دانیم که که حضور قلب درجاتی دارد و انسانی که از درجات بالای حضور برخوردار است، مطلقا از غیر خدا چشم می‌پوشد.

در همین راستا، بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، اموری را بیان نموده‌اند که رعایت آنها می‌تواند مفید باشد. [2]

  1. به دست آوردن آن‌چنان معرفتى که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوى نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد؛ یعنی نمازگزار باید معرفتی به نسبت درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو برو می‌شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه‌ی کمالات، بلکه عین کمال است. و یکی از کمالات الهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الهی هدف‌مند است. و از افعال الهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است. و هدف آفرینش، رسیدن به کمال(تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح(صراط مستقیم) میسر نمی‌شود، و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است:

«وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صراط مُسْتَقیم». [3] یعنی اطاعت از همه دستورات و قانون الهی که مهم‌ترین و بارزترین آنها، در قالب عبادت تجلی می‌یابد.

اگر کسی فلسفۀ عبادت را نداند نصیبی از آن نمی‌برد و فلسفۀ عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.

  1. توجه به کارهاى پراکنده و مختلف، معمولا مانع تمرکز حواس است. و هر قدر انسان، توفیق پیدا کند که مشغله‌‏هاى مشوش و پراکنده را کم کند، به حضور قلب در عبادات خود کمک کرده است.
  2. انتخاب محل و مکان نماز و سایر عبادات نیز در این امر تأثیرگذار است، به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهایى که ذهن انسان را به خود مشغول می‌کند مکروه است. و همچنین در برابر درهای باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آئینه و عکس و مانند اینها، به همین دلیل معابد مسلمانان هر قدر ساده‌‏تر و خالى از زرق و برق و تشریفات باشد بهتر است؛ چرا که به حضور قلب کمک می‌کند.
  3. پرهیز از گناه نیز عامل مؤثرى است؛ زیرا گناه قلب را از خدا دور می‌کند و از حضور قلب می‌کاهد؛ لذا باید از کارهایی که باعث گناه می‌شود پرهیز کنیم تا عبادت در باطن ما اثر کند و موجب نشاط گردد؛ از این‌رو است که در احادیث وارد شده است، تا آن‌جا که برایتان امکان دارد از گناه فاصله بگیرید؛ زیرا ظلمت با گناه به باطن راه می‌یابد:

«اذا اذنب الرجل دخل فی قلبه نقطة سوداء». [4]

امام صادق‌(ع) از پدرش(امام باقر(ع)) نقل می‌کند: هیچ چیز براى قلب زیان‌بارتر از گناه نیست، چه آن‌که قلب با گناه می‌آمیزد و با آن گلاویز می‌‏شود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن‌را وارونه می‌‏سازد. [5]

یعنى قلب به حساب طبع اولى، ملکوتى و رو به خدا ست، ولى در اثر گناه چهره‌‏اش وارونه گشته، ناسوتى و شیطانی می‌شود.

امام صادق(ع) می‌فرماید: گناه انسان را از نماز شب محروم می‌کند.(لذّت مناجات با خدا را از او سلب می‌‏کند.) همانا تأثیر گناه از کارد برنده سریع‌‏تر است. [6] ، [7]

  1. آشنایی به معنای نماز و فلسفه‌ی افعال و اذکار آن، عامل مؤثر دیگرى است.
  2. انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آنچه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز کمک مؤثرى به این امر می‌کند.
  3. از همه‌ی اینها گذشته، این کار مانند هر کار دیگر نیاز به مراقبت و تمرین و استمرار و پیگیرى دارد، بسیار می‌‏شود که در آغاز انسان در تمام نماز یک لحظه کوتاه قدرت تمرکز فکر پیدا می‌‏کند؛ اما با ادامه این کار و پیگیرى و تداوم آن چنان قدرت نفس پیدا می‌کند که می‌تواند به هنگام نماز دریچه‌‏هاى فکر خود را بر غیر معبود، مطلقا ببندد.

[1]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 9، ص 8، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.

[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 205- 206، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[3]. یس، 61.

[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 271، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[5]. همان، ص 268. «کان أبی(ع) یقول: ما من شی‏ء أفسد للقلب من خطیئة، إنّ القلب لیواقع الخطیئة فما تزال به حتّى تغلب علیه فیصیّر أعلاه أسفله».

[6]. همان، 272. «إنّ الرّجل یذنب الذّنب فیحرم صلوة اللّیل و إنّ العمل السّیّئ أسرع فی صاحبه من السّکّین فی اللّحم».

[7]. استفاده از پاسخ 231 (سایت: 1858).

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها