
لطفا صبرکنید
					
										بازدید
13194
				
									13194
			
						آخرین بروزرسانی:
						1395/01/04			
			
					
						
						کد سایت
						fa68025			
						
						کد بایگانی
						83416			
						
						نمایه
						میزان بینیازی جستن از دیگران			
					
					
						
						طبقه بندی موضوعی
						درایه الحدیث|روایات و دعاهای برجای مانده			
					
				
					
						اصطلاحات
						غنی ، بینیازی، مال و ثروت			
		
						
					
						گروه بندی اصطلاحات
						سرفصلهای قرآنی			
		
							   
		- اشتراک گذاری
 
خلاصه پرسش
            «اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ» بینیازی خود را از هرکسی اعلام کنی، مانند او خواهی شد.
مراد از این سخن امام علی(ع) چیست؟
        
		
        پرسش
        این حدیث را توضیح دهید: «استغن عمن شیت تکن نظیرا له».
         پاسخ اجمالی
            
	امام على(ع) در این روایت سه نکته درباره مناجات، سه نکته درباره حکمت، و سه نکته دیگر درباره ادب فرمودند. در اینجا - به تناسب پرسش- تنها به توضیح نکته مرتبط با ادب میپردازیم:
«امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ وَ احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ»؛[1] «بر هرکس که میخواهى، نعمت ده تا امیر او باشى و به هرکس که میخواهى، اظهار نیاز کن تا اسیر او گردى و به هرکس که میخواهى، بینیازى نشان ده، تا همانند او باشى».
این روایت؛ هم در مورد کمک به دیگران و پاسخ به نیازهای آنان بوده و هم به بینیازی از دیگران، که مایه آزادگی روحی و معنوی انسان میباشد؛ سفارش میکند؛ یعنی در روابط اجتماعى باید کوشید ارتباط اجتماعى خود با دیگران را براساس کمک متقابل قرار داد، نه یک جانبه.
برای فهم جمله «اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ»؛ با توجه به دو جمله قبل از آن میتوان گفت:
1. اگر انسان، نیازمندی خود را به فردی اعلام نکرده و از او طلب یاری نکند، به دلیل آنکه نه او از رازش آگاه است و نه کمکی به او کرده تا منتی بر سرش بگذارد، در برخوردهای اجتماعی میتواند با او مانند فردی همسان با خودش رفتار کند.
2. بىنیازى جستن از دیگران موجب میشود که انسان هم مانند او باشد و تملّق و چاپلوسى او نکند - هر که میخواهد باشد- ولى هنگامى که حاجت و نیاز خود نزد کسى ببرد - هر که باشد- خود را اسیر و برده او کرده است.[2]
3. ناگفته نماند: هرچند ابراز نیازمندی زیاد پیش دیگران خوب نیست، ولی این به معنای قطع رابطه با دیگران نیست؛ زیرا درخواست از مردم در صورت نیاز ضروری، درست و لازمه زندگی اجتماعی است وگرنه باید خیلی از احکام مالی اسلام؛ مانند انفاق و قرض دادن به دیگران، تعطیل میشد. لذا این روایت ناظر به آن نیست. اما اگر اصرار بر درخواست و تقاضای کمک، همراه با سماجت و پافشاری باشد مورد تأیید نیست و اسارت و بردگی است.[3]
«امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ وَ احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ»؛[1] «بر هرکس که میخواهى، نعمت ده تا امیر او باشى و به هرکس که میخواهى، اظهار نیاز کن تا اسیر او گردى و به هرکس که میخواهى، بینیازى نشان ده، تا همانند او باشى».
این روایت؛ هم در مورد کمک به دیگران و پاسخ به نیازهای آنان بوده و هم به بینیازی از دیگران، که مایه آزادگی روحی و معنوی انسان میباشد؛ سفارش میکند؛ یعنی در روابط اجتماعى باید کوشید ارتباط اجتماعى خود با دیگران را براساس کمک متقابل قرار داد، نه یک جانبه.
برای فهم جمله «اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ»؛ با توجه به دو جمله قبل از آن میتوان گفت:
1. اگر انسان، نیازمندی خود را به فردی اعلام نکرده و از او طلب یاری نکند، به دلیل آنکه نه او از رازش آگاه است و نه کمکی به او کرده تا منتی بر سرش بگذارد، در برخوردهای اجتماعی میتواند با او مانند فردی همسان با خودش رفتار کند.
2. بىنیازى جستن از دیگران موجب میشود که انسان هم مانند او باشد و تملّق و چاپلوسى او نکند - هر که میخواهد باشد- ولى هنگامى که حاجت و نیاز خود نزد کسى ببرد - هر که باشد- خود را اسیر و برده او کرده است.[2]
3. ناگفته نماند: هرچند ابراز نیازمندی زیاد پیش دیگران خوب نیست، ولی این به معنای قطع رابطه با دیگران نیست؛ زیرا درخواست از مردم در صورت نیاز ضروری، درست و لازمه زندگی اجتماعی است وگرنه باید خیلی از احکام مالی اسلام؛ مانند انفاق و قرض دادن به دیگران، تعطیل میشد. لذا این روایت ناظر به آن نیست. اما اگر اصرار بر درخواست و تقاضای کمک، همراه با سماجت و پافشاری باشد مورد تأیید نیست و اسارت و بردگی است.[3]
		[1]. شیخ صدوق، الخصال، محقق: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 420، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
	
		[2]. تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه: رسولی محلاتى، سیدهاشم، ج 2، ص 259 (پاورقی)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1378ش؛ نیز ر. ک: خوانسارى، جمال الدین محمد، شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 184، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1366ش.
	
نظرات
		