جستجوی پیشرفته
بازدید
59189
آخرین بروزرسانی: 1400/05/05
خلاصه پرسش
فلسفه‌ی توسل به اهل‌بیت(ع) چیست؟ آیا توسل نوعی "پارتی بازی" محسوب نمی‌شود؟
پرسش
آیا متوسل شدن به ائمه‌ی اطهار(ع) برای رفع حاجت و مانند آن، به اصطلاح عامیانه نوعی «پارتی بازی» محسوب نمی‌شود؟ و اصولا چرا باید به آنها متوسل شد؟
پاسخ اجمالی

توسل در لغت؛ یعنی تقرب به چیزی به وسیله‌ی عملی.

آنچه را در توسل به اولیای خدا باید در نظر داشت، این است که توسل برای تقرب به خداوند است و توسل به اولیای الهی هیچ منافاتی با صحبت کردن با خدا بدون واسطه ندارد؛ یعنی انسان از دو راه می‌تواند با پروردگار و خالق خود ارتباط برقرار کند: یکی با واسطه قرار دادن اولیای خداوند، و دیگر بدون واسطه.

بی‌گمان، تقرب به خداوند به وسیله‌ی اولیایش که مورد محبت او هستند، چه بسا آسان‌تر باشد و باعث شود انسان راحت‌تر به بارگاه قرب الهی برسد.

در نتیجه از آن‌جا که خداوند برای ارتباط بندگان با خود، توصیه‌ی به اختیار نمودن وسیله و واسطه نموده است، این امر یعنی توسل، سوء استفاده از واسطه و یا به کارگیری رابطه به جای ضابطه و پارتی بازی محسوب نمی‌شود، بلکه توسل، راه و طریق ویژه‌ای است که در اختیار همگان قرار دارد و همه می‌توانند از آن استفاده کنند؛ و به همین دلیل که همگانی است دیگر "پارتی بازی" نیست.

پاسخ تفصیلی

"توسل" در لغت به معنای تقرب به چیزی به وسیله‌ی عملی است.[1] "وسیله"، آن واسطه‌ای است که انسان با آن خود را به چیزی با میل و رغبت می‌رساند.[2]

بی‌گمان آدمی برای تحصیل کمالات مادی و معنوی، به غیر خود؛ یعنی، خارج از محدوده‌ی وجودی خویش، نیازمند است؛ زیرا عالم هستی بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسک به سبب‌ها و وسایل برای رسیدن به کمالات مادی و معنوی، لازمه‌ی این نظام است.

توسل به اولیای الهی و امامان معصوم(‏ع) که همان انسان‌های کامل هستند، یکی از امور مسلمی است که در آیات قرآن و احادیث آمده است.

قرآن در این زمینه خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: "و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم می‌کردند (و فرمان هاى خدا را زیر پا می‌‏گذاردند)، به نزد تو می‌‏آمدند و از خدا طلب آمرزش می‌‏کردند و پیامبر هم براى آنها استغفار می‌‏کرد، خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌‏یافتند".[3]

در آیه‌ی دیگر می‌فرماید: "اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌‏اى براى تقرب به او بجویید، و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید".[4]

در روایاتی که از ائمه(ع) رسیده است، آنان خود را وسیله (وسیله‌ای برای تقرب به خداوند) معرفی کرده‌اند.[5]

بنابر این، نقش توسل در دنیا مانند شفاعت در قیامت غیرقابل انکار است. به وسیله‌ی توسل است که انسان به خداوند نزدیک شده و حوایج مادی و معنوی خود را طلب می‌کند.

بر همین اساس قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوی و قرب به درگاه الهی، امر به توسل به اسباب تقرب کرده و می‌فرماید: "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ...".[6] در روایات پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نیز بر لزوم توسل به اولیای الهی هنگام دعا، تأکید شده است.

در بعضی از دعاها صفات خداوند یا ذات او، وسیله‌ای برای رسیدن به قرب پروردگار معرفی شده است. مانند دعای روز مباهله که می‌فرماید: «خداوندا از تو می‌خواهم به همه‌ی جلالت، خداوندا از تو می‌خواهم به زیباترین جمالت ...».[7]

از مجموع آنچه بیان شد چنین نتیجه گرفته می شود:

گفتنی است که ارتباط با خداوند از دو راه امکان‌پذیر است: 1. ارتباط بی‌واسطه با خدا، 2. توسل به ائمه‌ی اطهار(ع). آنچه حائز اهمیت است آن‌که هر دو راه هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند و انسان از هر دو راه می‌تواند به مقصدش(استجابت دعا) برسد.

به علاوه با توجه به آن‌که خداوند برای ارتباط بندگان با حضرتش، توصیه‌ی به اختیار نمودن وسیله و واسطه نموده است، این امر یعنی توسل، سوء استفاده از واسطه و یا به کارگیری رابطه به جای ضابطه و به تعبیر شما پارتی بازی محسوب نمی‌شود، بلکه توسل، خود یک راه و طریق ویژه‌ای است که در اختیار همگان قرار دارد و همه می‌توانند از آن استفاده کنند؛ و به همین دلیل که همگانی است دیگر "پارتی بازی" نیست؛ زیرا "پارتی بازی" امتیاز ویژه‌ای است که بدون ضابطه و تنها از روی رابطه در اختیار گروهی خاص قرار می‌گیرد و دیگران از آن محروم‌اند؛ اما توسل شرایط و ضوابطی دارد که همه‌ی مردم می‌توانند این شرایط را در خود ایجاد کرده و از آن استفاده نمایند، و از این طریق به سهولت با خدا ارتباط برقرار نموده و با کیفیتی مطلوب‌تر به نتیجه برسند.

بدیهی است توسل به ائمه(ع) به معنای آن نیست که انسان هیچ‌گاه با خداوند صحبت نکند و او را مستقیماً مورد خطاب قرار ندهد، بلکه صحبت کردن با خداوند در هر زمان، مکان و بدون واسطه ممکن و مقدورر است،[8] بلکه بدین معنا است که برای استجابت دعا و حاجت‌های خود از کسی مدد می‌جوییم که از نظر شایستگی و قرب به خداوند نسبت به ما در مرتبه‌ی خیلی بالاتری قرار دارد؛ لذا اگر او از خداوند برای ما چیزی بخواهد احتمال پذیرش خیلی بیشتر است.

بنابراین، همچنان‌که اصل دعا از اسباب و وسیله‌های فیض است و می‌توان حاجت را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسل به اولیای الهی در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است.

علاوه بر این‌که استفاده از این‌راه در مواردی آسان‌تر است و انسان را زودتر به مقصد می‌رساند.[9] آیا بنده‌ای که به اعمال و کارهای خود نگاه کرده و خود را در درگاه خداوند آن‌چنان خجل و شرمنده می‌بیند که به خود اجازه نمی‌دهد که از خداوند در خواست مستقیمی داشته باشد و چون برای بیان کردن درخواستش حیا می‌کند، کسانی را که در پیش‌گاه پروردگار ارزش و آبرویی دارند(اولیا خداوند)، واسطه قرار می‌دهد و از طریق آنان خواسته‌ها و نیازمندی‌های خود را مطرح می‌کند، بهترین راه را برنگزیده است؟!

و از این جهت است که در دعای توسل، بعد از ذکر نام ائمه(ع) و توسل به آنها حوایج دنیا و آخرت برده شده و شخص آنها وسیله‌ی رسیدن به قرب الهی و برآوردن حاجات قرار می‌گیرند.[10]، [11]

اعتقاد به توسل در میان امت اسلامی، بلکه امت‌های پیشین، امری کاملاً رایج و متداول بود. قرآن به نقل از برادران یوسف می‌فرماید:

گفتند: "ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بودیم". گفت: "به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می‌خواهم، که او همانا آمرزنده‌ی مهربان است".[12]

آیه‌ی یاد شده به وضوح دلالت بر این‌ دارد که فرزندان یعقوب(ع) به پدرشان متوسل شدند و او را وسیله‌ی آمرزش خود قرار دادند، یعقوب نیز نه تنها به توسل آنان اعتراض نکرد، بلکه به آنها وعده داد برای آنها استغفار کند.

احمد بن حنبل به نقل از عثمان بن حنیف نوشته است:

مرد نابینایی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت دهد. پیامبر فرمود: اگر می‌خواهی دعا کنم، و اگر مایل هستی به تأخیر می‌اندازم، و این بهتر است. مرد نابینا عرض کرد: دعا بفرمایید. پیامبر(ص) به او دستور دادند تا وضو بگیرد و در وضوی خود دقت نماید و دو رکعت نماز بخواند و این چنین دعا کند: «... اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة یا محمد إنی توجهت بک الی ربی فی حاجتی هذه، فتقضی لی اللهم شفعه فیّ»؛[13]

پروردگارا، من از تو درخواست می‌کنم و به وسیله‌ی محمد، پیامبر رحمت به تو روی می‌آورم. ای محمد من در مورد نیازم به وسیله‌ی تو به پروردگار خویش متوجه می‌شوم تا حاجتم را برآورده فرمایید. خدایا! او را شفیع من گردان.

چنان‌که می‌بینید رسول خدا(ص) در روایت صحیح فوق نه تنها فرد یاد شده را از توسل منع نمی‌کنند، بلکه شیوه‌ی صحیح توسل را به او آموزش داده، و به او یاد می‌دهد که چگونه متوسل شود تا به نتیجه‌ی مطلوب دست یابد. از روایت فوق استفاده می‌شود، توسل به پیامبر گرامی(ص) به منظور برآورده شدن حاجت، امری جایز است.

محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد:

"ان عمر بن الخطاب رضی الله عنه کان إذا قحطوا استقی بالعباس بن عبدالمطلب فقال: اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا قسقینا وانا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا، قال فیسقون"؛[14]

هرگاه قحطی رخ می‌داد، عمر بن خطاب به وسیله‌ی عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر(ص) طلب باران می‌کرد و می‌گفت: خدایا! در زمان حیات پیامبر به او متوسل می‌شدیم و باران رحمت خود را بر ما نازل می‌فرمودی، اکنون به عموی پیامبر به سوی تو متوسل می‌شویم تا ما را سیرآب کنی. و سیرآب می‌شدند.

محمد بن ادریس شافعی پیشوای مذهب شافعی نیز اعتقاد خود را به توسل ابراز داشته و می‌گوید:

آل النبی ذریعتی                                 و همو الیه وسیلتی

أرجوا بهم أعطی غداً                         بیدی الیمین صحیفتی؛[15]

خاندان پیامبر وسیله‌ی من به سوی خدا هستند، و امیدوارم که به خاطر آنان، نامه‌ی اعمالم به دست راست من داده شود.

ابوعلی خلالی از بزرگان حنبلی گفته است: "ما همنی أمر فقصدت قبر موسی‌ بن جعفر(ع) فتوسلت به الا سهل الله تعالی الی ما احب"؛[16]

هرگاه برای من مشکلی پیش می‌آمد به زیارت قبر موسی بن جعفر(ع) رفته و به آن‌حضرت توسل می‌جستم، خداوند بلافاصله مشکلاتم را برطرف می‌کرد و حاجتم را برآورده می‌ساخت.

دانشمندان شیعه‌ی امامیه نیز معتقدند توسل به پیامبر(ص) و امامان اهل‌بیت(ع)، برای برآورده شدن نیازها و رفع گرفتاری‌ها، پس از درگذشت آن بزرگوران، مانند زمان حیات‌شان، جایز است.[17]

بدینسان، سیره‌ی مسلمانان در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) و پس از درگذشت آن‌حضرت، بر این بود که به پیامبر و به اولیای خداوند، توسل می‌جسته و طلب شفاعت می‌کردند؛ و نمونه‌های فراوانی از این توسل‌ها را می‌توان در آثار معتبر امت اسلامی مشاهده کرد، که نمونه‌هایی از آن ذکر شد.[18]


.[1] جوهری، صحاح اللغه، ماده "و س ل".

.[2] طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 328، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

[3]. "وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً" نساء، 64.

[4]. "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ". مائده،  35 .

[5]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، 75، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 294، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 333 – 334.

[6]. «ای مؤمنان پروای الهی داشته باشید و به سوی او وسیله تحصیل کنید»، مائده، 35.

[7]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 760، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.

[8]. ادعیه و دعاهایی هم که از ائمه (ع) به ما رسیده راه بهتر صحبت کردن و بهتر خواندن خداوند را نشان می دهد و هرگز به این معنا نیست که انسان به جز اینها نمی تواند با خدواند صحبت کند.

.[9] و این به آن جهت است که اهل بیت در نزد خدا آبرو دارند و مورد محبت الاهی اند و توسل به ائمه(ع)؛ یعنی توسل به محبت آن بزرگواران. در زیارت عاشورا آمده است « من تقرب می جویم به خداوند به وسیله ی محبت شما » و طبیعی است که اگر انسانی محبت کسی را در دل داشته باشد که مورد محبت الاهی است دوست دارد که از طریق او به درگاه الاهی برود. علاوه بر این که واسطه قرار دادن چنین اشخاصی موجبات بیشتر استجابت دعا و حاجت را فراهم می‌کند .

.[10] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 99، ص 248، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[11]. اقتباس از سؤال «توسل و ارتباط بدون واسطه با خداوند»، 542.

[12]. یوسف، 97 -98.

[13]. شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف، ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 28، ص 478، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 1، ص 458، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.

[14]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 2، ص 27؛ ج 5، ص 20، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422قء.

[15]. ابن حجر هیثمی، احمد بن محمد بن علی، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، محقق، عبد الرحمن بن عبد الله الترکی، کامل محمد الخراط، ج 2، ص 524، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1417ق؛ نسائی، أبو عبد الرحمن أحمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق، شلبی، حسن عبد المنعم، ج 9، ص 244، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.

[16]. خطیب بغدادی، ابو بکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 1، ص 132 – 133، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1417ق.

[17]. قزوینی، سید محمد حسن، البراهین الجلیة فی دفع تشکیکات الوهابیه، ص 30.

[18]. برای آگاهی بیشتر، نک: نمایه «نقش واسطه‌ها در تقرب به خدا»، 286.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها