جستجوی پیشرفته
بازدید
32839
آخرین بروزرسانی: 1400/06/15
خلاصه پرسش
استجابت دعای گناه‌کاران دلیل بر چیست؟
پرسش
من گناهان زیادی را مرتکب شده‌ام، و از آن‌جا که خداوند انسان‌های گناه‌کار را دوست ندارد. پس چرا من هر حاجت خوبی را دارم برآورده می‌شود و کلیه‌ی حاجات من که کمی مشکل دارد و یا بعداً مرا به دره‌های گناه می‌کشد برآورده نمی‌شود. آیا این نشان می‌دهد خداوند من را بخشیده است یا خیر؟
پاسخ اجمالی

اگر کسی مرتکب گناهی شود اولین قدم برای آمرزش گناه پشیمانی از گناه و توبه به درگاه پروردگار متعال است. خداوند متعال نیز در قرآن مجید بندگان را به سوی توبه راهنمایی می‌کند تا مورد رحمت و مغفرت پروردگار متعال قرار گیرند.

بنابراین هیچ‌کس بدون ندامت و توبه‌ی واقعی نباید امید آمرزش گناهان خود را داشته باشد.

اما این‌که با وجود ارتکاب گناه، خداوند باز هم دعای او را مستجاب می‌کند ممکن است به دلایل زیر باشد:

  1. همه‌ی گناهان مانع استجابت دعا نمی‌شوند، بلکه گناهان خاصی مانع استجابت دعا می‌شود.
  2. بنده گناه‌کار عمل یا اعمال خیری انجام داده است که خداوند استجابت دعا در بعضی موارد را پاداش آن کار خیر او قرار داده است؛ زیرا خداوند هیچ‌کار خیری را بدون پاداش نمی‌گذارد.
  3. پدر، مادر و یا یکی از اولیای الهی در حق او دعای خیری انجام داده‌اند که نتیجه‌ی آن عنایت پروردگار به این بنده‌ی گناه‌کار است و خواسته‌های او برآورده می‌شود.
  4. لذت عبادت و بندگی واقعی بالاترین لذت‌ها است. گاهی اوقات گناه آن‌قدر بزرگ است که بنده را از رحمت الهی دور می‌کند و خداوند از این‌راه، یعنی محروم کردن این گناه‌کار از این لذت بزرگ او را تنبیه می‌کند و چه بسا خداوند با ادامه‌ی لطف و بخشش خود قصد دارد بنده‌ی گناه‌کار را تنبیه کند.

بنابراین مستجات شدن بعضی از دعاهای گناه‌کاران دلیل بر آمرزش گناهان آنان نیست.

پاسخ تفصیلی

از آیات متعدد قرآن کریم استفاده می‌شود که وسائل آمرزش و بخشودگى گناه متعدد است که در این نوشتار به طور خلاصه به آنها اشاره می‌کنیم:

  1. توبه و بازگشت به سوى خدا که توأم با پشیمانى از گناهان گذشته و تصمیم بر دوری از گناه در آینده و جبران عملى اعمال بد، به وسیله‌ی اعمال نیک باشد. آیاتى که بر این معنا دلالت دارد فراوان است؛ اما ما به جهت اختصار تنها به یک آیه اشاره می‌کنیم:

«هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ»؛[1] او است که توبه را از بندگان خود می‌پذیرد و گناهان را می‌بخشد.

حقیقت «توبه» ندامت و پشیمانى از گناه است که لازمه‌ی آن تصمیم جدی بر ترک گناه در آینده است، و جبران کارهایى که قابل جبران است. گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنا است. به این ترتیب ارکان توبه را می‌‏توان در پنج چیز خلاصه کرد:

ترک گناه، ندامت و پشیمانی، تصمیم بر ترک در آینده، جبران گذشته، و استغفار.[2]

  1. کارهاى نیک فوق العاده‌‏اى که سبب آمرزش اعمال زشت می‌گردد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»؛[3] کارهاى نیک آثار پاره‌‏اى از گناهان را از بین می‌برد.
  2. پرهیز از گناهان «کبیره» که موجب بخشش گناهان «صغیره» می‌گردد: «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً»؛[4] اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى می‌‏شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می‌‏پوشانیم و شما را در جایگاه خوبى وارد می‌کنیم.[5]
  3. تحمل گرفتاری‌ها و مصائب دنیا بار گناهان مؤمنان را سبک می‌کند و سختی‌های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی‌‌هایش را می‌‌زداید.[6]
  4. شفاعت: حقیقت شفاعت ضمیمه شدن موجودى قوی‌تر، به موجود ضعیف‌تر براى کمک به او است. این کمک ممکن است براى افزایش نقاط قوت و یا پیرایش نقاط ضعف باشد.[7]

مفهوم شفاعت از نظر اسلام و آیات قرآن[8] معنایی است که بر محور دگرگونى و تغییر و تحول در شفاعت شونده دور می‌‏زند؛ یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم می‌آورد تا از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله‌ی ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد.

ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیت و وسیله‌ی اصلاح افراد گناه‌کار و آلوده، و موجب بیدارى و آگاهى آنان است.[9]

بر حسب روایات فراوان «مقام محمود» که در قرآن کریم به رسول اکرم(ص) وعده داده شد، همین مقام شفاعت است. همچنین آیه‌ی شریفه‌ی: «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى»؛[10] (و همانا پروردگارت (آن‌قدر) به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی)، اشاره به آمرزش الهی است که به واسطه‌ی شفاعت آن‌حضرت شامل حال کسانی که استحقاق دارند می‌شود.

بنابراین، بزرگ‌ترین و نهایی‌ترین امید مؤمنان گنه‌کار، شفاعت است و این شفاعت مورد نظر اسلام با شرایط خاص آن یکی از راه‌های تربیت افراد و ایجاد امید به جبران کاستی‌ها برای پاک شدن از گناهان و حرکت و تعالی به سوی ارزش‌ها است.

  1. عفو الهى:[11] عفو الهی شامل افرادى می‌شود که شایستگى آن‌را دارند. آنان مؤمنانى هستند که از نظر عمل کوتاهى یا آلودگى داشتند. اینان اگر مشمول عفو الهى شوند و شایسته‌ی آن باشند به گروه بهشتى می‌‏پیوندند، و اگر مشمول عفو الهى نشوند به دوزخ می‌‏روند؛ اما مأوى و جایگاه‌شان آن‌جا نخواهد بود و تا ابد در آن باقی نخواهند ماند.[12]

گفتنی است که عفو الهى مشروط به مشیت او است و به این ترتیب یک مسئله‌ی عمومى و بدون قید و شرط نیست، و مشیت و اراده  او تنها در مورد افرادى است که شایستگى خود را عملا به نوعى اثبات کرده‌‏اند.

بنابراین، خداوند متعال که آفریننده‌ی انسان است و به تمام ویژگی‌های او آگاهی دارد، پاک شدن از همه‌ی گناهان -هر چند گناهان بزرگ باشند- را ممکن دانسته و همگان را به سوی رسیدن به آن دعوت فرموده و وعده‌ی آمرزش و عفو داده است، تا جایی که ناامیدی از عفو و بخشش الهی را بالاترین گناه شمرده است. همه‌ی پیامبران الهی برای رساندن مردم به دریای بی‌کران رحمت الهی مبعوث شده‌اند تا جایی که پیامبر گرامی اسلام(ص)، پیامبر رحمت خوانده شده است.

نکته‌ای که باز در پایان بر آن تأکید می‌کنیم این است که اگر شخص مؤمن، ایمان خود را تا هنگام مرگ حفظ کند و مرتکب گناهانی نشود که سلب توفیق و سوء عاقبت و سرانجام شک و تردید، یا انکار و جحود را به بار می‌آورد، و در یک جمله «اگر با ایمان از دنیا برود» به عذاب ابدی، مبتلا نخواهد شد. گناهان کوچکش به واسطه‌ی دوری از گناهان بزرگ، بخشوده می‌شود و گناهان بزرگش به وسیله توبه‌ی کامل و مقبول، آمرزیده خواهد شد، و اگر موفق به چنین توبه‌ای نشد تحمل گرفتاری‌ها و مصائب دنیا بار گناهانش را سبک می‌کند و سختی‌های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی‌هایش را می‌زداید و اگر باز هم از آلودگی‌های گناهان پاک نشد به وسیله‌ی شفاعت - که تجلی بزرگ‌ترین و فراگیرترین رحمت الهی در اولیای خدا به ویژه رسول اکرم و اهل‌بیت(ع) است - از عذاب دوزخ نجات خواهد یافت، ولی در عین حال نباید از «مکر الهی» ایمن شوند و باید همیشه بیمناک باشند که مبادا کاری از آنها سر زده باشد یا سر بزند که موجب سوء عاقبت و سلب ایمان، در هنگام مرگ گردد و مبادا علاقه به امور دنیایی به حدی در دلشان رسوخ یابد که (العیاذبالله) با بغض خدای متعال از این جهان بروند.[13]، [14]

بنابراین، هیچ‌کس بدون ندامت و توبه‌ی واقعی نباید امید آمرزش گناهان خود را داشته باشد.

اما این‌که با وجود ارتکاب گناه، خداوند باز هم دعایی او را مستجاب می‌کند ممکن است به دلایل زیر باشد:

  1. همه‌ی گناهان مانع استجابت دعا نمی‌شوند، بلکه گناهان خاصی مانع استجابت دعا می‌شوند.[15]
  2. بنده گناه‌کار عمل یا اعمال خیری انجام داده است که خداوند استجابت دعا در بعضی موارد را پاداش آن کار خیر او قرار داده است؛ زیرا خداوند هیچ‌کار خیری را بدون پاداش نمی‌گذارد.[16]
  3. پدر، مادر، یا یکی از اولیاء الله در حق او دعای خیری انجام داد‌ه‌اند که نتیجه‌ی آن عنایت پروردگار به این بنده گناه‌کار است و خواسته‌های او برآورده می‌شود؛ زیرا دعای پدر و مادر در حق فرزند رد نمی‌شود.[17]
  4. اثر دیگر گناه این است که شخص گناه‌کار لذت مناجات را از دست می‌دهد و خداوند از این‌راه، یعنی محروم کردن گناه‌کار از این لذت بزرگ او را تنبیه می‌کند.[18]

شیخ صدوق از امام رضا(ع) نقل می‌کند شخصى پرسید: چرا خدا محجوب است؟ فرمودند: "او محجوب نیست، این‌که شما او را نمی‌بینید در اثر کثرت گناهان است که مانند پرده‌‏اى جلوى شهود فطرت را می‌گیرد و نمی‌‏گذارد انسان با چشم فطرت خداوند را مشاهده کند".[19]، [20]

بنابراین، دادن نعمت و برآورده شدن خواسته‌ها نمی‌تواند دلیل بر رضایت‌مندی خدا باشد و چه بسا جنبه‌ی استدراج داشته باشد که در متون دینی به آن اشاره شده است.[21]

به عبارت دیگر، در بعضی از موارد خداوند بندگان گناه‌کار خود را با دادن فرصت و نعمت‌های بیشتر تنبیه می‌کند. به این صورت که آنان مغرور شده و بیشتر در خطا و اشتباهات خود فرو می‌روند و بر عقوبت آنان افزوده خواهد شد. در قرآن مجید می‌خوانیم: «آنها که کافر شدند، تصور نکنند اگر به آنان مهلت می‌دهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت می‌‏دهیم فقط براى این‌که بر گناهان خود بیفزایند و براى آنها، عذاب خوارکننده‏‌اى (آماده شده) است!».[22]

 بنابراین، مستجات شدن بعضی از دعاهای گناه‌کاران دلیل بر آمرزش گناهان آنان نیست.


[1]. شورى، 25.

[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 290، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.

[3]. هود، 114.

[4]. نساء، 31.

[5]. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 477، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1379.

[6]. همان، ص481.

[7]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «مفهوم شفاعت در اسلام»، پاسخ 350؛ «شفاعت و رضاى الهى»، پاسخ 124.

[8]. سجده، 4؛ زمر، 44؛ بقره، 255؛ سبأ، 23و ... .

[9]. تفسیر نمونه، ج‏ 1، ص 233.

[10]. ضحی، 5.

[11]. شورى، 25.

[12]. تفسیر نمونه، ج ‏26، ص 111.

[13]. آموزش عقاید، مصباح یزدی، صص481و 482.

[14]. ر. ک: «راه‌های پاک شدن از گناه»، پاسخ 798.

[15]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 271، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق؛ ابن فهد حلی، احمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، محقق، مصحح، موحدی قمی، احمد، ص 214، دار الکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق: «عن مولانا زین العابدین علی بن الحسین (ع) فقال إن الذنوب التی تغیر النعم البغی على الناس و.....‏ و الذنوب التی ترد الدعاء سوء النیة و خبث السریرة و النفاق مع الإخوان و ترک التصدیق بالإجابة و تأخیر الصلوات المفروضة حتى تذهب أوقاتها».

[16]. کفعمى، ابراهیم بن على عاملى، المصباح للکفعمی( جنة الأمان الواقیة)، ص 765، قم، دار الرضی( زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق. «الباب الثانی الداعی هو قسمان الأول من یستجاب دعاؤه و هو الوالد لولده إذا بره و علیه إذا عقه و کذا الوالدة و المظلوم على ظالمه و لمن انتصر له منه و المؤمن المحتاج لأخیه إذا وصله و علیه إذا قطعه مع استغناء أخیه و حاجته إلى رفده و من لا یعتمد فی حوائجه على غیر الله سبحانه و الدعاء المتقدم قبل نزول البلاء و الإمام المقسط و المعمم بدعائه و من حسن ظنه بربه فی إجابته و من دعاه منقطعا إلیه کالغریق و المقسم على الله بمحمد و أهل بیته و من ابتدأ دعاه بالصلاة على محمد و آله و ختمه بها و من طیب کسبه و من طهر دینه بالتقوى و اجتنب الکبائر و لم یصر على الصغائر أو تاب من ذلک توبة نصوحا و الداعی بظهر الغیب»‏.

[17]. شیخ صدوق، الامالی، ص 265، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏5، ص 248، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق: «الصَّدُوقُ فِی فَضَائِلِ الْأَشْهُرِ الثَّلَاثَةِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ طَلْحَةَ النَّهْدِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَرْبَعَةٌ لَا تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ وَ تُفَتَّحُ لَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ تَصِیرُ إِلَى الْعَرْشِ دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ وَ الْمَظْلُومِ عَلَى مَنْ ظَلَمَهُ وَ الْمُعْتَمِرِ حَتَّى یَرْجِعَ وَ الصَّائِمِ حَتَّى یُفْطِرَ».

[18]. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 87 – 88، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1400ق: «قال الصادق ع:.. فإن الله تعالى إذا اطلع على قلب العبد و هو یکبر و فی قلبه عارض عن حقیقة تکبیره‏ فقال یا کذاب أ تخدعنی و عزتی و جلالی لأحرمنک حلاوة ذکری و لأحجبنک عن قربی و المسرة بمناجاتی».

[19]. شیخ صدوق، محمد بن علی‏، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم‏، ص 252، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق؛ جوادى آملى، عبداللَّه، فطرت در قرآن، ص 103، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، 1378ش.

[20]. ر. ک: «گناه و آثار آن»، پاسخ 204.

[21]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: تفسیر نمونه، ج ‏5، ص 239؛ ج‏ 7، ص 32.

[22]. آل عمران ،178. «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ».

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها