جستجوی پیشرفته
بازدید
348
آخرین بروزرسانی: 1402/09/18
خلاصه پرسش
مماشات و برخورد نرم با خداناباوران در گفت‌وگوهای علمی، باعث تشویق آنها در ایجاد و نشر شبهات جدید نمی‌شود؟!
پرسش
سلام؛ در پاسخ به خداناباوران بدون ‌جهت نباید مماشات کرد، به ‌طوری ‌که مخاطب حتی احتمال ضعیفی بدهد که خدا وجود ندارد، زیرا این روش به نشر شبهات منجر شده، اعتقاد خداباوران را ضعیف و خداناباوران را در اعتقاد باطل خود تقویت می‌‌کند. روشن است شک به هر چیز، زمانی محقق می‌‌شود که دلایل وجود و عدم وجود، یا تائید یا عدم تائید آن چیز، تقریباً با هم مساوی باشند، در حالی‌ که خداناباوران و ندانم‌‌گرایان به‌ صراحت اذعان دارند که هیچ دلیلی بر عدم وجود خدا ندارند؛ بلکه برخی از آنها مانند هاوکینز، وجود احتمالی خدا را می‌پذیرند، اما در مقابل، خداباوران نه ‌تنها دلایل خردمندانه؛ بلکه شواهد بی ‌شمار قابل درک با حواس پنج‌گانه‌ای در اثبات وجود طراح هوشمند جهان (خدا) ارائه می‌‌دهند که جای هیچ انکار، شبهه‌ و ابهامی را برای هر انسانی که صادقانه به دنبال حقیقت و رفع شبهه باشد باقی نمی ‌گذارد. بنابر این، شبهه‌های مرتبط با وجود خدا تماما غیر علمی بوده و پیامبران الهی نیز مردم را با این واقعیت آشنا کرد‌ه‌اند: «قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...»؛ رسولان آنها گفتند: «آیا در خدا شکّ است؟! خدایى که آسمان ها و زمین را آفریده ... ».
پاسخ اجمالی

در گفت‌وگوهای علمی با خداناباوران نکاتی را باید مورد توجه قرار داد:

  1. تمام گروه‌های خداناباور یکسان نیستند؛ یعنی برخی از آنها به دلیل ضعف اطلاعات علمی، نسبت به وجود خدای متعال دچار شک و تردید می‌شوند. این‌گونه افراد اگر به شبهات و پرسش‌هایشان پاسخ داده شود، چه بسا ایمان بیاورند.
  2. با آن‌که در برخی تعاریف، گفته‌اند «شک» آن است که دو طرف احتمال آن، کاملا برابر باشد؛ اما استفاده از واژه «شک» در متون اسلامی، لزوما به معنای برابر بودن دو طرف احتمال نیست؛ بلکه این واژه در معنای وسیع آن به کار گرفته شده و گاهی تنها به معنای نداشتن یقین در مورد یک طرف و وجود احتمالی هرچند ضعیف در طرف مقابل می‌باشد.
  3. منظور آیه شریفه: «... أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...»، نفی وجود تکوینی شک نسبت به خداوند نیست؛ بلکه مقصود آیه آن است که با وجود این همه دلایل و نشانه‌ها بر وجود خداوند، و در صورت بررسی صادقانه و بی‌طرفانه، دیگر جای شکی باقی نمی‌ماند و دیگر نباید کسی در وجود خداوند تردید کند، و گرنه در عمل می‌بینیم که عده زیادی در طول تاریخ و در زمان حاضر در وجود خداوند شک دارند؛ حتی امروزه برخی از خداناباوران به گمان خود دلایلی بر نبود خداوند اقامه می‌کنند که در این پایگاه بعضی از آنها مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.[1]
  4. یکی از روش‌های بحث و مجادله آن است که در گفت‌وگو با طرف مقابل، ابتدا به او روی خوش نشان داده و استدلال از جایی آغاز شود که مورد قبول او باشد. پیامبران الهی نیز با همین روش به نشر معارف دینی از جمله، اثبات توحید می‌پرداختند، چنا‌ن‌که به تصریح قرآن کریم، حضرت ابراهیم(ع) در گفت‌وگو با مخاطبانی که خدای واحد را قبول نداشتند، از همین روش بهره جستند:

«فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأى‏ کَوْکَباً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلینَ».

«فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنی‏ رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ».

«فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَری‏ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ»؛[2]

هنگامی که شب او را فراگرفت، ستاره‌‏اى دید. گفت: این پروردگار من است! چون ناپدید شد، گفت: ناپدیدشوندگان را دوست ندارم! آن‌گاه ماه را دید که طلوع می‌‏کند. گفت: این پروردگار من است! و بعد ناپدیدشدن ماه، گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، از گمراهان خواهم بود! سپس هنگام طلوع خورشید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است! و هنگام غروب خورشید بود که حقیقت را افشا کرد و فرمود: اى قوم من! من از هر آنچه شریک خدایش می‌پندارید بیزارم!

در همین راستا، خداوند به موسی(ع) و هارون(ع) توصیه می‌کند که در برخورد با فرعون، نرمی و ملاطفت در سخن را از یاد نبرند:

«اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى. فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى»؛[3]

به سوى فرعون روانه شوید که طغیان کرده است. با او به نرمى سخن گویید، شاید اندرز گیرد یا بترسد.

در روایتی نیز می‌خوانیم که جماعتی بر گرد امام رضا(ع) جمع بودند که یکی از منکران خداوند وارد جمع آنها شد. امام(ع) رو به او نموده و فرمود: اگر اعتقاد شما [در ارتباط با انکار خدا و قیامت] صحیح باشد - که البته صحیح هم نیست! - آیا سرانجام، ما و شما سرنوشت یکسانی نخواهیم داشت؟! آیا ما از این بابت ‌که نماز خواندیم، روزه گرفتیم، زکات دادیم و اقرار به خدا کردیم ضرری کرده‌ایم؟!

آن مرد خداناباور ساکت شد و پاسخی نداد.

سپس امام(ع) به او فرمود: اکنون اگر اعتقاد ما صحیح باشد – که صحیح است! – آیا سرنوشت شومی در انتظار شما نیست که ما دچار آن سرنوشت نخواهیم شد؟! (پس لازم است بیشتر تحقیق نموده و بی‌دلیل به انکار خدا نپردازید).[4]

  1. این‌که نباید از ابتدا با قطعیت سخن گفت؛ بلکه باید شک طرف مقابل را پذیرفت. در این روش، کمترین اثرش آن است که او نیز به لجبازی روی نمی‌آورد و به صورت قطعی منکر وجود خدا نمی‌شود؛ بلکه این احتمال را می‌دهد که شاید عقیده‌اش نادرست بوده و نیاز به تحقیق بیشتری داشته باشد.

[1]. ر. ک: برهان‌های خداناباوران.

[2]. انعام، 76-78.

[3]. طه، 43- 44.

[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 78، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها