جستجوی پیشرفته
بازدید
18493
آخرین بروزرسانی: 1390/01/17
خلاصه پرسش
الف. منظور از «اجتماع مثلین» چیست؟ ب. به چه دلیل گفته شده که محال است؟
پرسش
الف. منظور از «اجتماع مثلین» چیست؟ ب. به چه دلیل گفته شده که محال است؟ ج. آیا این امتناع شرایطی هم دارد (توضیح: ظاهراً مرحوم محمّد تقی آملی در تعلیقات‏شان بر شرح منظومه سبزواری اشاره کرده‏اند که اجتماع مثلین همواره محال نیست، بلکه شرایطی دارد)؟
پاسخ اجمالی

از دیدگاه فلاسفه محال است که دو چیز به طور مطلق مثل هم باشند. از این قاعده با عنوان قاعده امتناع اجتماع مثلین یاد شده است.

از جمله مواردی که با اتکاء به این قاعده مسئله ای را اثبات می کنند، حضوری بودن علم نفس نسبت به خویشتن و عدم امکان علم حصولی نفس در مورد خویشتن است. در این باب گفته اند: نفس ناطقه هرگز از خویشتن غافل نیست و همواره به ذات خویش علم حضوری دارد؛ چون در غیر این صورت اطلاق کلمه حی بر آن صحیح نخواهد بود. بنابراین اگر فرض شود که نفس ناطقه، علاوه بر علم حضوری که همیشه واجد آن است، دارای علم حصولی نیز است؛ یعنی صورتی از ماهیت خویش را در ذات خود دارا باشد، لازم می آید که اجتماع مثلین در خارج تحقق یابد.

ولی برخی بر این روش استدلال اشکال کرده و معتقدند که در علم حصولی نفس نسبت به خویشتن دو چیز با هم به اتحاد نرسیده اند، بلکه یکی از آنها به وجود عینی محقق است و دیگری به وجود ظلی. بنابر این علم حصولی نفس نسبت به خود، مستلزم اجتماع مثلین نخواهد بود.

پاسخ تفصیلی

از دیدگاه فلاسفه محال است که دوچیز به طور مطلق مثل هم باشند. البته ممکن است دو چیز در ظاهر مثل هم باشند، اما نه به طور مطلق؛ مثلاً در دو زمان مختلف یا در دو مکان مختلف که همین اختلاف در مکان و زمان باعث می شود که این دو چیز به طور مطلق مثل هم نبوده، بلکه دو چیز متفاوت باشند؛ از همین روی گفته اند که اجتماع مثلین عقلاً محال است.

تاریخچه این قاعده را مى‏توان از جهت ارتباط با بحث اعاده معدوم هم زمان با آن و مربوط به شبهات معاد جسمانى دانست، ولى از جهت ارتباط با مباحث اصلى فلسفى؛ همچون تشخص، هویت، وحدت و جزئیّت وجود مى‏توان ریشه‏هاى آن را در فلسفه یونان جست و جو کرد. اما وضع این قاعده به صورت اصطلاح امروز توسط متکلّمان و فلاسفه اسلامى انجام شده است. فلاسفه به اتفاق و عموم متکلمان از جمله اشعرى قاعده مزبور را پذیرفته‏اند. تنها برخى از معتزله با آن مخالفت کرده‏اند.

این قاعده در موارد متعددى به کار رفته و در اثبات مسائلى از آن بهره گرفته اند، ولى کمتر براى آن فصل مستقلى در نظر گرفته شده است؛ زیرا از یک سو آن را بدیهى و واضح دانسته‌اند، و از سوى دیگر در ذیل مباحث مربوط به آن، استدلال هاى فراوانى به طور ضمنی در اثبات آن ارائه شده است؛ عمده این ادلّه در ضمن بحث اعاده معدوم بیان شده است. دلایلى که در اعاده معدوم مطرح شده و اختلاف زمانى در آن فرض نشده است، همگى در امتناع اجتماع مثلین نیز کاربرد دارند. دلایلى نیز که بر اساس اختلاف زمانى استوارند، با جایگزینى مکان، قابل تطبیق در این مقام هستند؛ زیرا امتداد مکانى نیز مثل امتداد زمانى مقوّم موجودات مکانى و از نشانه‌های تشخّص به شمار می‌رود. البته باید توجه داشت که در هر حال این نوع براهین قابل استفاده در خصوص موجودات زمانى و مکانى هستند. در حالی که تکرار ناپذیرى وجود مختص مادیات نیست، بلکه در مجردات نیز طبق مفاد آیه: " وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ "[1] صادق است. لذا درباره مجردات ناچاریم از براهین دیگرى استفاده کنیم.

اجتماع مثلین در علم نفس نسبت به خویشتن

امتناع اجتماع مثلین در اثبات مسائل مختلفی  مورد استناد قرار گرفته است. از جمله مواردی که با اتکاء به این قاعده  مسئله ای را اثبات می کنند حضوری بودن علم نفس نسبت به خویشتن و عدم امکان علم حصولی نفس در مورد خویشتن است. در این باب گفته اند: نفس ناطقه هرگز از خویشتن غافل نیست و همواره به ذات خویش علم حضوری دارد؛ چون در غیر این صورت اطلاق کلمه حی بر آن صحیح نخواهد بود. بنابراین اگر فرض شود که نفس ناطقه، علاوه بر علم حضوری که همیشه خود را واجد است، دارای علم حصولی نیز بوده است؛ یعنی صورتی از ماهیت خویش را در ذات خود دارا باشد، لازم می آید که اجتماع مثلین در خارج تحقق یابد.

این مسئله در کتاب «محاکمات» مطرح شده و صاحب محاکمات علم نفس ناطقه را به ذات خویش از طریق صورت حاصله را انکار کرده است و استدلال نموده که اگر صورتی از نفس ناطقه در خود نفس ناطقه موجود باشد، اجتماع مثلین لازم می آید، ولی میرزاجان در «حاشیه بر محاکمات» این روش استدلال را مردود دانسته و می گوید: "محال بودن اجتماع مثلین هنگامی صحیح است که دو ماهیت متماثل در محل سومی موجود شوند، در حالی که در مورد نفس ناطقه چنین نیست که دو ماهیت متماثل در محل سوم وجود پیدا کند، بلکه وجود یکی در دیگری است؛ یعنی وجود صورت نفس ناطقه در عین آن موجود است. وی سپس اضافه می کند که در مورد نفس ناطقه و صورت حاصله، اتحاد دو وجود لازم نمی آید، بلکه یکی از دو وجود، که عبارت باشد از خود نفس ناطقه، به «وجود عینی» موجود است، و دیگری که عبارت باشد از صورت حاصله، به «وجود ظلی» موجود است و در این صورت میان دو ماهیت متماثل، تمایز برقرار می شود و محذور اجتماع مثلین پیش نمی آید.[2]

دقت در اختلاف بین این دو نظر نشان می دهد که هیچ کدام از دو قائل تردیدی در محال بودن اجتماع مثلین ندارند و اختلاف بر سر این است که آیا علم حصولی نفس نسبت به خویشتن مستلزم اجتماع مثلین است یا نه. بنابر دیدگاه دوم در علم حصولی نفس دو چیز با هم به اتحاد نرسیده اند، بلکه یکی از دو وجود به وجود عینی محقق است و دیگری به وجود ظلی یعنی وجودِ یکی در دیگری محقق شده است. پس این دو به طور مطلق مثل هم نیستند تا اجتماع مثلین که محال است پیش آید و در نتیجه علم حصولی نفس به خویشتن هم از این باب محال باشد.

ضمن این که میرزا جان درحاشیه ای که بر محاکمات نوشته نسبت به وجه امتناع اجتماع مثلین نیز اشاره کرده و چنان که از عبارات وی بر می آید، وجه استحاله آن را رفع امتیاز دانسته است؛ یعنی هر گاه دو موجود از هر جهت به یکدیگر مانند باشند و در یک محل اجتماع نمایند، هیچ گونه امتیازی میان آنها نخواهد بود و در این صورت اطلاق کلمه دو، بر آنها صحیح نیست، پس اجتماع مثلین در محل واحد، به طوری که میان آنها هیچ نوع تفاوتی نباشد، محال است.دلیل دیگری که از عبارات میرزا جان در حاشیه «محاکمات» بر می آید؛ این است که اجتماع مثلین مستلزم موجود بودن دو وجود است به وجود واحد؛ و این امر عقلاً محال است؛ زیرا هر موجودی به یک وجود موجود است و موجود بودن دو موجود به یک وجود، امری نامعقول است، پس اجتماع دو موجود همانند، در یک محل، امکان پذیر نیست؛ زیرا معنای آن، موجود بودن دو موجود است یه یک وجود.[3]

امتناع اجتماع مثلین در اصول

گفتنی است که مسئله اجتماع مثلین؛ امتناع یا عدم امتناع آن در مباحث اصول فقه نیز مطرح است، بدین گونه که آیا قطع به حکم در موضوع حکم مماثل با آن حکم، اخذ مى‏شود یا نه؟ مثلاً اگر مولا بخواهد بگوید: "اذا قطعت بوجوب الصلاة، تجب علیک الصلاة" که «تجب علیک الصلاة» حکمى است مثل آن حکمى که قطع به آن در موضوع اخذ شده است؛ یعنى ما دو حکم داریم، اما حکم دوم مثلِ براى حکم اول است. آخوند خراسانی می گوید: همان طورى که اجتماع ضدین محال است، اجتماع مثلین هم محال است. اما برخی می گویند: در امور اعتباریه نباید مسئله مثلین یا مسئله ضدین مطرح شود. استحاله اجتماع ضدین یا اجتماع مثلین، در امور واقعیه و حقیقیه است؛ اما در امور اعتباریه، از این نظر اشکالى وجود ندارد.[4]



[1] الصافات، 164.

[2] میرزاجان، حاشیه بر کتاب محاکمات، ص 240، چاپ قدیم، به نقل از، ابراهیمی دینانی، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی.

[3] برای آگاهی بیشتر در باره این قاعده، ر. ک: ابراهیمی دینانی، غلامحسین، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج 1، ص 87- 89، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1365ش.

[4] آملی، محمدتقی، دررالفوائد، و هو تعلیقته علی شرح المنظومه السبزواری، ج2، ص353(تک جلدی)، بحث نفس ناطقه، مرکز نشر الکتاب، طهران چابخانه مصطفوی.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    797054 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    759109 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می‌کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می‌کند؟
    683247 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه‌های دینی ما مسئله‌ای شناخته شده است، چنان‌که در آیات و روایات آمده است:«بریده باد هر دو دست ابولهب»؛ «از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می‌رود». و... .منتها همان‌گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    660368 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    649618 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    602141 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580447 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    568810 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565359 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564663 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...