جستجوی پیشرفته
بازدید
48128
آخرین بروزرسانی: 1401/12/02
خلاصه پرسش
تعالیم دینی چه راه‌هایی را برای از بین بردن ترس و وحشت پیشنهاد می‌کند؟
پرسش
نظر اسلام راجع به ترس و راه غلبه بر آن چیست؟
پاسخ اجمالی

«ترس» عاطفه‌ای است به صورت یک نیرو و محرک که آدمی را در مبارزه با مشکلات و رفع موانع حیات دچار آسیب کرده و توان تلاش را از انسان باز می‌ستاند. ترس با «فوبیا» و «اضطراب» متفاوت است. فوبیا ترس‌‌هایی هستند که به طور گسترده با خطرات واقعی آن موقعیت تناسب ندارند. به عبارت دیگر، اصلاً خطر جدی وجود ندارد. همچنین ترس پاسخی است به خطری آنی و آشکار درباره پدیده‌ای که مشهود و قابل رؤیت و تصور است، در صورتی که اضطراب پاسخی است به خطر احتمالی که ریشه آن معلوم نیست. یکی از انواع ترس، خوف از خداوند است که نه تنها نامطلوب نیست؛ بلکه در تعالیم دینی به آن سفارش شده است. ترس از خداوند به معنای ترس از کاستی‌ها و گناهان خویش است. در قرآن کریم آیات متعددی مبنی بر عدم ترس آمده است. و راه‌هایی را نیز به انسان‌ها یادآور شده است؛ مانند تسلیم در برابر خداوند و اخلاص در عمل، دوری از شیطان، ذکر خدا، ایمان و کارهای شایسته، هدایت، انفاق و استقامت در راه خدا.


 
پاسخ تفصیلی

«ترس» یکی از حالات روانی انسان است که از هنگام تولد تا لحظه مرگ همراه انسان بوده و باعث بروز رفتارهای خاصی در انسان می‌شود. این احساس ناخوشایند و البته طبیعی در واکنش به خطرات واقعی ایجاد می‌شود. به بیان دیگر، ترس واکنشی است هیجانی که بر اثر اختلال به وجود می‌آید و رفتار عادی آدمی را باز می‌ستاند. از نگاه دیگر می‌توان گفت؛ ترس عاطفه‌ای است به صورت یک نیرو و محرک که آدمی را در مبارزه با مشکلات و رفع موانع حیات دچار آسیب کرده و توان تلاش را از انسان باز می‌ستاند.[1]

ترس تا حدودی برای روند تکمیلی شخصیت انسان لازم است؛ و به همین جهت ترس‌ها را عمدتاً به دو نوع تقسیم می‌کنند که عبارت‌اند از: ترس مطلوب و ترس نامطلوب که در ادامه توضیح آن خواهد آمد.

تفاوت ترس با هراس(فوبیا)

هر چند علائم «فوبیا» مانند ترس است و معمولاً مردم به آن هم ترس می‌گویند؛ اما فوبیا ترس‌‌هایی هستند که به طور گسترده با خطرات واقعی آن موقعیت تناسب ندارند. به عبارت دیگر، اصلاً خطر جدی وجود ندارد، ولی واکنش‌ها به گونه‌ای است که گویی خطر واقعاً تهدید می‌کند. پس وقتی که می‌گوییم فوبیا و یا هراس منظور ما ترس نیست و با واژه مورد نظر ما تفاوت می‌کند.

تفاوت ترس و اضطراب

ترس پاسخی است به خطری آنی و آشکار درباره پدیده‌ای که مشهود و قابل رؤیت و تصور است، در صورتی که اضطراب پاسخی است به خطر احتمالی که ریشه آن ناپیدا و نامعلوم است. به عبارت دیگر، می‌توان گفت؛ در ترس علتی آشکار یا پنهان وجود دارد، ولی در اضطراب علت شناخته شده نیست. ترس معمولاً از علتی خارجی منشأ می‌گیرد، در حالی‌که اضطراب علتی شناخته شده ندارد.[2] به دیگر سخن، در ترس، فکر معمول، این است که مثلاً «سگ ممکن است مرا گاز بگیرد». در مقابل، در اختلالِ اضطرابِ فراگیر، فکر معمول، این است که «اتّفاق وحشتناکی ممکن است برای فرزندم بیفتد». بنابر این، ترس بر پایه واقعیّت، یا مبالغه «خطرِ واقعی» قرار دارد، حال آن‌که اضطراب بر اساس «خطر مبهم» استوار است.[3]

اسلام به عنوان یک دین الهی که برنامه زندگی برای انسان‌ها دارد، برای ترس نیز راه‌کارهای اساسی دارد هرچند نمی‌توان در این مقاله مختصر حق آن‌را ادا کرد؛ اما به بخشی از آنچه که در منابع اسلامی آمده است، اشاره می‌نماییم.

با مراجعه به منابع دینی و تحقیق درباره ترس، موضوع خشیت و ترس از خداوند بیش از همه برجسته می‌نماید. این در حالی است که روان‌شناسی مبتنی بر علوم تجربی کمتر به این مسئله توجه دارد. ترس از خداوند نه تنها نامطلوب نبوده، بلکه در دستورات دینی سفارش نیز شده است. ترس از خداوند به معنای ترس از کاستی‌ها و گناهان خویش است. از کوتاهی‌هایی است که درباره مسئولیت‌ها و تکالیفی که بر دوش ما بوده و انجام نداده و در اقامه آن کاهلی کرده‌ایم. به بیان دیگر، این‌جا ترس به معنای خشیت است نه هراس، و یا اضطراب. خشیت نیز با آگاهی توأم است و با احترام و تعظیم بسیار همراه است. قرآن می‌فرماید:

«إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء»؛[4]

حقیقت چنین است، از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او مى‌‏ترسند. این نوع ترس بدین معنا است که موجب اطاعت از خداوند می‌شود و انسان در مسیر کمال قرار می‌گیرد و هدایت می‌یابد. در حدیثی از امام صادق‌(ع) آمده است:

«مَنْ عَرَفَ اللَّهَ خَافَهُ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ حَثَّهُ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ عَلَى الْعَمَلِ بِطَاعَتِهِ وَ الْأَخْذِ بِتَأْدِیبِهِ‏»؛[5] هرکس خدای متعال را شناخت از او می‌هراسد، و هرکس از خداوند ترسید این واهمه او را به طاعت حق تعالی برانگیخته و خود را با آداب او تأدیب می‌نماید.

راه‌های مقابله با ترس از دیدگاه قرآن کریم

پس از این مقدمه حال به راه‌های مقابله با ترس از دیدگاه قرآن کریم می‌پردازیم. در قرآن کریم آیات متعددی مبنی بر عدم ترس آمده است. و راه‌هایی را نیز به انسان‌ها یادآور شده است که به چند مورد آن اشاره می‌کنیم.

  1. تسلیم در برابر خداوند و اخلاص در عمل: یکی از راه‌های مهم مقابله با ترس، تسلیم در برابر خداوند و اخلاص در عمل است. ترس معمولاً یا به دلیل از دست دادن چیزی و یا به جهت آسیب‌هایی است که احتمالاً انسان با آن مواجه می‌شود. اما یک مؤمن با تکیه بر خداوند و توکل بر او می‌داند که قوی‌ترین و برترین قدرت هستی از او مراقبت می‌کند. این مسئله زمانی حاصل می‌شود که او تمامی کارهایش برای خداوند باشد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

«بَلى‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون»؛[6] آرى کسى که در برابر خداوند تسلیم شود و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسى بر آنها است و نه غمگین خواهند شد.

  1. دوری از شیطان: شیطان همواره از این‌که انسان در آرامش باشد و خدا را یاد کند، واهمه دارد. این موجود با ایجاد ترس از مسائلی، مانند فقر، انسان را می‌ترساند و باعث می‌شود انسان دائماً در اضطراب باشد و آرامش از او گرفته شود. انسان می‌تواند با دور شدن از شیطان، توکل و امید را در خود افزایش دهد، ترس را از خود دور کند و به آرامش برسد:

«إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِین»؛[7] این فقط شیطان است که پیروان خود را (با سخنان و شایعات بى‌اساس) مى‌‏ترساند، از آنها نترسید و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید.

  1. ذکر خدا: ذکر خداوند به معنای ارتباط با پروردگار است. ذکر باعث می‌شود تا انسان همواره از شیطان دور شود و به یاد خالق خویش باشد. چنین عملی موجب آرامش قلبی می‌گردد و ترس را زایل می‌کند:

«وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلِین»؛[8] پروردگارت را در دل خود از روى تضرع و خوف و آهسته و آرام، صبح‌گاهان و شام‌گاهان یاد کن! و از غافلان مباش.

علاوه بر این ذکرهای خاصی هم در این زمینه وارد شده است.[9]

  1. ایمان و اعمال نیکو: ایمان به خدا گمشده امروز بشر است. به همین دلیل بشر امروزی همواره مضطرب است. ایمان به خدا و عمل صالح او را متصل به ذات بی‌انتها می‌نماید و دیگر دلیلی برای ترس نمی‌یابد؛ چرا که تکیه‌گاه او کسی است که قدرتی بی‌نهایت دارد:

«مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون»؛[10] هر گاه ایمان به خداوند یگانه و روز جزا بیاورند و عمل صالح انجام دهند نه ترسى بر آنها است و نه غمگین خواهند شد.

«تَرَى الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیر»؛[11] در آن روز ستمگران را مى‏‌بینى که از اعمالى که انجام داده‏اند سخت بیمناک‌اند؛ اما آنها را فرو مى‏‌گیرد؛ اما کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند در بهترین باغ‌هاى بهشت‌اند، و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنها فراهم است این فضل بزرگ است.

  1. هدایت: انسانی که هدایت یافته باشد و ضلالت و تاریکی را از خود رانده باشد در حقیقت به منبع نور دست یافته و افق پیش روی خود را می‌بیند. چنین فردی با تکیه به هدایتی که از سوی خداوند آمده است، ترس از دلش می‌رود و اطمینان و اعتماد به خداوند جایش را می‌گیرد. خداوند به هدایت شوندگان چنین می‌فرماید:

«إمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون»؛[12] هر گاه هدایتى از طرف من براى شما آمد کسانى که از آن پیروى کنند نه ترسى بر آنها است و نه غمگین مى‌‏شوند.

  1. انفاق: انفاق از جمله اعمال مهمی است که مورد توجه خداوند است. بخشش اموال در راه خداوند باعث می‌شود که فرد انفاق کننده از این‌که از اموال خود جدا می‌شود، نترسد و به دریای فضل، بخشش و رحمت الهی امیدوار باشد. او توکلش به خداوند است، خداوند نیز ترس را از دل توکل کنندگان می‌زداید:

«الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون»؛[13] کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌‏کنند، سپس به دنبال انفاقى که کرده‌‏اند، منت نمى‌‏گذارند و آزارى نمى‌‏رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسى دارند، و نه غمگین مى‌‏شوند.

  1. استقامت در راه خدا: کسانی که مردد هستند، ترس در دلشان قرار می‌گیرد؛ اما مؤمنانی که در راه خداوند استقامت می‌کنند، بر مشکلات و مصائب چیره می‌شوند و به اهداف خویش نایل می‌گردند و ترس را از خود دور می‌نمایند:

«إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون»؛[14] کسانى که گفتند پروردگار ما اللَّه است، سپس استقامت به خرج دادند نه ترسى براى آنها است و نه غمى دارند.


[1]. قائمی، علی، ترس و اضطراب در کودکان، ص 15، تهران، امیری، 1368ش.

[2]. همان.

[3]. دیوید روزِنْمان، مارتین سلیگمن، روان شناسی نابهنجاری، آسیب شناسی روانی، مترجم، سیّد محمدی، یحیی، ج 1، ص 301 و 307، تهران، نشر ساوالان، 1380ش.

[4]. فاطر، 28.

[5]. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏11، ص 228، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، 1408ق.

[6]. بقره، 112.

[7]. آل عمران، 175.

[8]. اعراف، 205.

[9]. ر. ک: «دعا برای ایمنی از ترس در تنهایی»؛ «پناه بردن از چهار چیز به چهار آیه قرآن».

[10] . مائده، 69.

[11]. شوری، 22.

[12]. بقره، 38.

[13]. بقره، 262.

[14]. احقاف، 13.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها