جستجوی پیشرفته
بازدید
14000
آخرین بروزرسانی: 1393/11/03
خلاصه پرسش
از نگاه قرآن و حدیث؛ یک نیروی کارآمد انسانی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
پرسش
در رابطه با نیروی انسانی کارآمد در قرآن و روایات چه مطالبی موجود است؟
پاسخ اجمالی
در منابع اسلامی معیارها و ویژگی‌هایی درباره نیروی کارآمد انسانی و موفقیت در مسئولیّت‌ها و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بیان شده است؛ مانند: توان مدیریت، تخصص و آگاهی، امانت‌داری، پرهیز از تنبلى و تن‌پرورى‏، قبول کار و مسئولیّت در حدّ توان، استفاده بهینه از منابع تولید، وجدان کاری و ... .
 
پاسخ تفصیلی
در صحنه کار و تلاش در امور اجتماعی و سیاسی؛ نیروی کارآمد و موفق انسانی نقش بسزائی را کنار ابزار و امکانات ایفا می‌کند. در قرآن و روایات معیارها و ویژگی‌هایی درباره نیروی کارآمد انسانی بیان شده است، که در این‌جا به برخی از آنها اشاره می‌شود:
1. مدیریت، تخصص و آگاهی کنار امانت‌داری
در قرآن می‌خوانیم که یوسف به حاکم مصر گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین [مصر] قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم».[1]
ایشان می‌دانست یکی از ریشه‌های مهم نابسامانی‌ در آن جامعه مملوّ از ظلم و ستم در مسائل اقتصادیش نهفته است، اکنون که آنها به حکم اجبار به سراغ او آمده‏اند، چه بهتر که نبض اقتصاد کشور مصر را در دست گیرد و به یارى مستضعفان بشتابد، از تبعیض‌ها تا آن‌جا که قدرت دارد بکاهد، حق مظلومان را از ظالمان بگیرد، و به وضع بی‌سر و سامان آن کشور پهناور سامان بخشد.[2]
تعبیر یوسف نبی(ع) که می‌فرماید: «إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ» دلیل بر اهمیت مدیریت در کنار امانت است، و نشان می‌دهد که پاکى و امانت به تنهایى براى پذیرش یک پست حساس اجتماعى کافى نیست، بلکه علاوه بر آن آگاهى و تخصص و مدیریت نیز لازم است، چرا که «علیم» را در کنار «حفیظ» قرار داده است.[3]
2. پرهیز از تنبلى و تن‌پرورى‏
یکی از عوامل مهم در کار و تلاش؛ پرهیز از تنبلى و تن‌پرورى و سستی در انجام وظیفه است که دوری از این رذیلت اخلاقی؛ تا حدودی کارآمدی نیروی انسانی را در مسئولیت‌های اجتماعی افزایش می‌دهد. 
قرآن، دو عنصر را عامل مهم و مؤثّر در پیشرفت جامعه بشری می‌شناسد: یکى طبیعت(زمین، آب و درخت) و دیگرى نیروى انسانى اعم از فکرى و فیزیکى[4]. پس بهره‌گیرى از مواهب طبیعى جُز با تلاش و ایجاد هماهنگى میان طبیعت و نیروى انسانى امکان‌پذیر نیست؛ بشر باید با استفاده از فرصتهای خدادادی به کسب معاش بپردازد، از تنبلی و تن‌پروری دور باشد، در استخراج و بهره‌گیرى از پدیده‌هاى عالم، بطور مستقیم سهیم باشد، و سنگینى معاش خود را به دوش دیگران نیفکند. پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «کُلُوا مِنْ کَدِّ ایْدیکُمْ»؛[5] یعنی: از حاصل دسترنج خود بخورید.
در احادیث؛ کم‌کارى، تنبلى و سستى در انجام وظیفه به شدّت نکوهش شده است: امام باقر(ع): «تنبلى، به دین و دنیاى انسان، ضرر می‌زند».[6] «من دوست ندارم که مرد در کار دنیا سست و تنبل باشد؛ کسى که در کار دنیا تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل‌تر است».[7]
امام صادق(ع): «سستى و تنبلى، دشمن کار است».[8]
3. قبول کار و مسئولیّت تنها در حدّ توان‏
در امور اجتماعى و سیاسى، توان کارى، تجربه و تخصّص افراد، یک اصل مهم تلقّى می‌شود؛ و در کارآمدی و موفقیت کارها، مدیریّت‌ها و مسئولیت‌ها تأثیر دارد. هر کس باید تنها در حدّ توان فکرى و جسمى خود، کارى را بر عهده گیرد تا بتواند آن‌را بدرستى و کامل انجام دهد و نیاز به تکرار و انجام مجدّد نیفتد، وقت و سرمایه به هدر نرود؛ رسول خدا(ص) می‌فرماید: «ابن مسعود! هر گاه کارى را انجام می‌دهى با علم و اندیشه انجام ده، مبادا عملى را بدون تدبیر و آگاهى انجام دهى که خداوند فرموده است: همانند آن زن [سبک مغز] نباشید که پشم‌هاى تابیده خود را، پس از استحکام، وامی‌تابید![9]».[10]
اگر کسى مسئولیتى را بپذیرد که شایستگى و قدرت لازم را ندارد، تیر به تاریکى انداخته و دست به خیانت زده است، مانند کسى که از پشت بام به خانه‌اى وارد شده باشد که ورودش مشکل و بیرون رفتنش مشکل‌تر خواهد بود؛ امام باقر(ع) در تفسیر آیه 189 بقره می‌فرماید: «[این‌که خدا در قرآن فرموده است‏]: "وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ابْوابِها"؛ مقصود این است که کارها را از راه درست و مجراى صحیح خود انجام دهید».[11]
در منطق دین، کشاورز، مهندس، مدیر و کارگرى که به جهت نداشتن ‏آمادگی‌هاى لازم، نتواند کارش را به خوبى انجام دهد، خیانت‌کار خوانده شده است؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: «اگر شخص خیانت‌پیشه‌ای را امین در کارهای خود بدانم یا شخص [ناتوان و غیر متخصّصى‏] که ضایع کننده است، در عمل به یک نتیجه خواهم رسید»؛[12] یعنى شخصى که به عمد، در کارى خیانت می‌کند با کسى که بدون داشتن علم و آگاهى کافى، در کارى دخالت می‌کند یکسان است، چرا که وى سبب رکود کار، ضایع شدن مواد و امکانات تولید و حقوق دیگران می‌گردد. نیروها و سرمایه‌هاى موجود در غیر موردش به کار می‌رود، و پیشرفتى حاصل نمی‌شود؛ پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «هر کس کارى را بدون علم و آگاهى انجام دهد خرابکاری او بیش از اصلاحاتش خواهد بود».[13]
گفتنی است؛ از نظر «اخلاق اقتصادى» افرادى که خود را، در کارى توانمند و براى مسئولیتى شایسته می‌بینند موظّفند برجستگی‌ها و توانایی‌هاى خود را یادآور شوند و مسئولیت‌هاى پیشنهادى را بپذیرند.[14]
4. رها نگذاردن منابع تولید و استفاده بهینه از آنها در مسئولیت‌های اقتصادی
خداوند منابع تولیدى و موادّ اوّلیّه تأمین زندگى چون: آب، خاک، دام، معادن و ... را در زمین قرار داده و آن‌را براى بشر گسترده است،[15] و از طرفى به انسان‌ها قدرت فکرى و علمى داده تا بتوانند آن‌را تسخیر کنند و از آنها خواسته که زمین را آباد سازند تا به معاش و آسایش برسند.[16] با وجود این شرایط کسى که منابع عظیم تولید در اختیار دارد نباید آنها را به حال خود رها کند، بلکه باید با تدبیر و تلاش و به کمک تجهیزات روزآمد، آن‌را در قالب فعالیتهای کشاورزی و صنعتی به کار گیرد.
امام صادق(ع) می‌فرماید: «هیچ چیز برای انسان بی‌فایده‌تر از ثروت راکد نیست». [راوى می‌گوید] گفتم با آن مال چه کند؟ فرمود: «آن‌را در باغ و بُستان و خانه به کار اندازد».[17]
جامعه بشرى براى خود شخصیّتى واحد دارد که مالک همه اموال روى زمین است و خداوند زندگى این شخصیّت واحد را به وسیله این اموال تأمین می‌کند. پس بر این شخصیّت لازم است که آن‌را در معرض رشد و ترقى قرار دهد و با کسب و تجارت آن‌را به جریان اندازد تا به همه مردم کفاف دهد. بدین منظور باید در ارتزاق از آن حدّ اعتدال و میانه روى را پیش گیرد و آن‌را از ضایع شدن و فساد حفظ کند.[18]
5. وجدان کارى‏
دست پر قدرت آفرینش، گوهر گرانبها و صادقى را در درون آدمى تعبیه کرده که از آن به «وجدان» و «نفس لوّامه» تعبیر می‌شود. «وجدان»، آدمى را پس از انجام کار، مورد بازخواست قرار می‌دهد تا سره را از ناسره بازشناسد، بر کارهاى نیکو بیفزاید و از زشتی‌ها دست شوید و منظور از «وجدان کارى»، در کوتاه‌ترین و زیباترین کلام، خوب و دقیق و کامل انجام‌دادن بهینه کار است.[19]
6. انضباط داشتن
لزوم نظم و ترتیب در کارها به حدّى روشن و بدیهى است که باید گفت شرط لازم زندگى است و بدون آن، کسی نمی‌تواند نیروی انسانی کارآمدی برای مسئولیت‌ها و فعالیت‌های اجتماعی باشد؛ زیرا در محیط کار جمعى، اگر نظم و قانون حاکم نباشد، هرج و مرج پیش خواهد آمد و در مدت کوتاهى، روحیه و کارآیى افراد کاهش خواهد یافت.
7. اهمیت و معیارهای اصلی گزینش کارگزاران شایسته
امام علی(ع) درباره اهمیت و برخی ویژگی‌ها و معیارهای اصلی کارگزاران شایسته و نیروی کارآمد انسانی، به مالک اشتر  سفارشاتی می‌فرماید که خلاصه آن چنین است:
«1. هریک از تهی دستان را بر زمامدار، حقّى است به اندازه‌اى که زندگی‌اش را سامان دهد و زمامدار، چنان‌که باید، از عهده آنچه خداوند بر او واجب کرده، برنیاید، جز با کوشش و یارى جُستن از خداوند و آماده کردن خویش بر همراهى حق و پایدارى در انجام دادن آنچه بر او آسان باشد یا دشوار.
2. از میان لشکریانت، آن‌را که از نظر تو براى خدا و پیامبر و امام خود، خیرخواه‌تر است، به فرماندهى برگزین؛ کسى که دامنش پاک‌تر و بُردباری‌اش بیشتر است؛ از میان آنان که دیر به خشم آیند، و به پذیرش پوزش، تن‌دهند و بر ناتوانان رحمت آورند، و در برابر قوى‌دستان، سر فرود نیاورند، و از آن کسان که درشتى، آنان را بر نمی‌انگیزد و ناتوانى، آنان را بر جاى نمی‌نشانَد.
3. به آنان که صاحب فتوّت و بزرگ منشی‌اند و از خاندانى پارسایند و از سابقه‌اى نیکو برخوردارند، نزدیک شو ... پس در کارهاى آنان، چنان بیندیش که پدر و مادر، نسبت به فرزندان خویش می‌نگرند.
4. در کار کارگزاران خویش بیندیش و آنان را پس از آزمون، به کار گمار و به میل خود و بدون مشورت، آنان را به کار مگیر که این [خودسرى و خودرأیى]، شاخه‌هاى ستم و خیانت را گِرد آورد. چنین افرادى را از میان کسانى که تجربه و حیا دارند و از خاندان‌هاى شایسته که در مسلمانى قدمتى بیشتر دارند، جستجو کن؛ زیرا که آنان، داراى خُلق و خویى گرامی‌ترند و آبرویشان، محفوظ‌تر و طمعشان، کمتر و عاقبت نگریشان، فزون‌تر است.
5. در گزینش آنان، تنها به خواست و اطمینان و خوش گمانى خود، اعتماد مکن؛ چرا که شخصیت‌ها براى جلب نظر زمام‌داران، به آراستن ظاهر و خوش خدمتى می‌پردازند؛ ولى در پسِ آن، از خیرخواهى و امانتدارى نشانى نیست.
6. بر کسى اعتماد کن که نیکوترین اثر را در میان همکاران داشته و به امانتدارى، از همه شناخته شده‌تر است که این، نشانه خیرخواهى تو براى [دینِ] خدا و کسانى است که کار آنها را بر عهده گرفته‌اى.
7. بر سرِ هریک از کارهایت رئیسى بگمار که بزرگىِ کار، او را ناتوان نسازد و بسیاری‌اش، وى را پریشان نکند».[20]
8. «براى سرپرستى کارها؛ پرواپیشگان، اهل دانش و اهل سیاست را برگزین».[21]
 

[1]. یوسف، 55.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏10، ص 5، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. همان، ص 10.
[4] . ملک، 15.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏63، ص 314، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 300، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏5، ص 85، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. همان.
[9]. «همانند آن زن [سبک مغز] نباشید که پشم‌هاى تابیده خود را، پس از استحکام، وامی‌تابید!»؛ نحل، 92.
[10]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 458، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[11]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج ‏1، ص 86، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[12]. الکافی، ج ‏5، ص 301.
[13]. همان، ج ‏1، ص 44.
[14]. الهامى نیا، على اصغر، اخلاق اقتصادى، ص 26، قم، مرکز تحقیقات اسلامى‏.
[15]. رحمن، 10.
[16]. هود، 61.
[17]. الکافی، ج ‏5، ص 91.
[18]. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 170، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[20]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، نامه 53، ص 432 – 433، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها