جستجوی پیشرفته
بازدید
8240
آخرین بروزرسانی: 1395/09/03
خلاصه پرسش
این‌که گفته می‌شود امامان «سرّ الله» بودند، معنایش چیست؟
پرسش
این‌که امامان دارای سرّ الله هستند، معنای سرّ امامان(ع) چیست؟
پاسخ اجمالی
این معنا در برخی از روایات آمده است؛ از جمله:
امام باقر(ع) می‌فرماید: «سرّى را خداوند، پنهانی به جبرئیل گفت و جبرئیل نیز پنهانى به محمّد(ص)، و محمد(ص) نیز پوشیده به على(ع)، و على(ع) نیز به هر کس که خدا خواسته است و هر یک همچنان به دیگرى سپردند، آن‌گاه شما بر سر هر کوى و برزن از آن سخن می‌گویید».[1]
2. امام صادق(ع) می‌فرماید: «در نزد ما سرّى از خدا است و علمى از علم خدا که تاب آن‌را ندارد فرشته مقرّب و نه نبى مرسل و نه مؤمنى که خدا قلبش را براى ایمان آزموده است. به خدا سوگند! که خدا آن‌را به احدى جز ما تکلیف نفرموده و عبادت با آن‌را از هیچ‌کس جز ما نخواسته است.
همچنین نزد ما سِرّیست از سرّ خدا و علمى است از علم خدا که ما را به تبلیغش مأمور فرموده و ما آن‌را از جانب خداى عزّ و جلّ تبلیغ کردیم و برایش محلى و اهلى و پذیرنده‌ای نیافتیم تا آن‌که خدا براى پذیرش آن مردمانی را بیافریند.
از همان طینت و نورى که محمد و آل و ذرّیّه او را آفرید، و آنها را از فضل و رحمت خود چنان بسازد که محمد و ذریّه او را ساخته‏، پس چون ما آنچه را از جانب خدا به تبلیغش مأمور بودیم، تبلیغ کردیم آنها پذیرفتند و تحمل کردند و یاد ما به آنها رسید پس دل‌هاى ایشان به شناسایى و به حدیث ما متوجه گشت، اگر آنها از آن طینت و نور خلق نمی‌شدند، این چنین نبودند، نه به خدا آن‌را تحمل نمی‌کردند».
سپس فرمود: «همانا خدا مردمى را براى دوزخ و آتش آفرید (یعنى دانست که سرکشى و نافرمانى کنند و به دوزخ و آتش می‌روند) و به ما دستور داد که به آنها تبلیغ کنیم و ما هم تبلیغ کردیم ولى آنها چهره درهم کشیدند و دلشان نفرت پیدا کرد و آن‌را به ما برگردانیدند و تحمل نکردند و تکذیب نمودند و گفتند: جادوگر است، دروغ‌گوست، خدا هم بر دلشان مهر نهاد و آن‌را از یادشان برد، سپس خدا زبانشان را به قسمتى از بیان حق گویا ساخت که به زبان می‌گویند و به دل باور ندارند (مانند سخنانى که گاهى بعضى از کفّار و فسّاق به نفع خداپرستان و علیه خود گویند) تا همان سخن، برای دوستان و فرمانبران خدا دفاعى باشد و اگر چنین نبود، کسى در روى زمین خدا را عبادت نمی‌کرد، و ما مأمور شدیم که از آنها دست برداریم و حقایق را پوشیده و پنهان داریم، شما هم [اى گروه شیعه!] از آن‌که خدا به دست برداشتن از او امر فرموده، پنهان دارید و از آن‌که به کتمان و پوشیدگى از او دستور داده پوشیده دارید».
راوى گوید: سپس امام دست به دعا برداشت و گریه کرد و فرمود: «بار خدایا! ایشان (شیعیان) مردمى اندک و ناچیزند، پس زندگى ما را زندگى آنها و مرگ ما را مرگ آنها قرار ده (آنها را با ما در ایمان و عمل صالح و پاداش اخروى شریک گردان) و دشمن خود را بر ایشان مسلّط مکن که ما را به آنها مصیبت زده کنى؛ زیرا اگر ما را به آنها مصیبت زده کنى، هرگز در روى زمین پرستش نشوى».[2]
توضیح روایات:
بعضی از اسرار و علوم خداوند، پیش ائمه اطهار(ع) است و اسراری که برای آن بزرگواران ظاهر می‌شود، بر دو قسم است؛ قسمی که مختص به ائمه است و قسمی که اختصاص به آنها ندارد، بلکه آنها مأمور به تبلیغ به خلق هستند.[3]
«سرّ»، نوعى دانشِ الهى است که نمی‌توان آن‌را براى همگان، بازگو کرد. چنان‌که در روایات فراوانى، امامان(ع)، رازدار خداوند معرّفى شده‌اند؛ امام علی(ع) در این‌باره می‌فرماید: «من، امین بر راز خدایم».[4] پس چیستى راز، همواره پوشیده است؛ زیرا اگر آشکار شود، دیگر راز نخواهد بود؛ امّا آثارِ سرّ الهى را در متون روایى می‌توان یافت. یکى از ویژگی‌ها و آثار اسرار الهى، کارگشا بودن آنهاست. آنان که به بعضی از اسرار و رازهای الهی آگاه‌اند، به علوم مختلف، دست می‌یابند و به سوى کمالِ انسانیت، گام بر می‌دارند. سرّ، مانند کلیدى است که علوم بسیارى را می‌گشاید. امام علی(ع) فرموده است:
«پیامبر خدا، هزار حدیث به گوش من گفت که براى هر حدیثى، هزار در و براى هر درى، هزار کلید است».[5]
«همانا در درون سینه من، دانش فراوانى است که پیامبر خدا آن‌را به من آموخته است. اگر براى آن، نگاهبانانى بیابم که به درستى، آن‌را پاس دارند و آن‌را همان‌گونه که از من شنیده‌اند، روایت کنند. بخشى از آن‌را در نزد آنان به امانت خواهم سپرد که با [استفاده از] آن، دانش بسیارى بیاموزند. به راستى که آن دانش، کلید هر درى است و هر درى، [راه‏] هزار در را می‌گشاید».[6]
یکی دیگر از آثار شناخت اسرار خداوند این است که، خشنودى در برابر تقدیرهاى خداوند را به ارمغان می‌آورد؛ زیرا مقدّرات خداوند، از اسرار الهى است،[7] و کسى که حقیقت آن‌را دریابد، در برابر آنچه براى او حتمى شده است، ایستادگى نخواهد کرد و خواست خداوند را بر خواهش خود، مقدّم می‌دارد.[8]
 

[1]. ابن أبی‌زینب نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص 37، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏1، ص 402، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. سروی مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الاصول و الروضة)، ج ‏7، ص 9، تهران، ‌المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.
[4]. «أنَا المُؤتَمَنُ عَلى‏ سِرِّ الله»؛ شیخ صدوق، الامالی، ص 35، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.
[5]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، ج 1، ص 306، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[6]. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، ج ‏1، ص 305.
[7]. شیخ صدوق، محمد بن علی‏، التوحید، ص 383، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[8]. ر. ک: همان، ص 371؛ لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص 467، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش؛ «معنای مقام‌های تفویض، تسلیم، توکل و رضا»، سؤال 34560.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها