جستجوی پیشرفته
بازدید
4929
آخرین بروزرسانی: 1398/04/02
خلاصه پرسش
چرا در متون اسلامی برای نشان دادن جهت چپ و راست از حرف جر «مِن» و برای اشاره به چهار جهت دیگر از حرف جر «عَن» استفاده می‌شود؟
پرسش
سلام علیکم؛ در دعای «بسم الله، و بالله، و فی سبیل الله، و بالله، و من الله، و الی الله، و علی ملة رسول الله(ص)، أللهم انی اسلمت نفسی الیک، و فوضت أمری الیک، و وجهت وجهی الیک، و الجأت ظهری الیک، اللهم احفظنی بحفظ الایمان من بین یدی، و من خلفی، و عن یمینی، و عن شمالی، و من فوقی، و من تحتی، فادفع عنی بحولک و قوتک»، چرا برای خلفی؛ «فوقی» و «تحتی» بر سر آن «من» آورده، ولی برای یمینی و شمالی «عن» آورده است؟
پاسخ اجمالی
زبان عربی؛ مانند زبانهای دیگر، دارای قواعد و قوانینی است که برخی از آنها در رشتههای مختلف ادبیات؛ نظیر صرف، نحو و بلاغت جمعآوری شده است. اما بیشتر آنچه که در این کتب آمده، قواعدی کلی است که معمولاً کاربرد عمومی داشته و رعایت میشود. ولی در کنار این نوع قوانین، قواعد جزئی دیگری وجود دارد که تحت یک قانون کلی قرار نمیگیرد و شناخت آن متوقف بر سماع است؛ یعنی باید از یک عرب فصیح آنرا بشنود و تعلیم ببیند.
با ذکر این مقدمه باید گفت؛ جهات سته در زبان عربی عبارتاند از (تحت، فوق، یمین، یسار، خلف و أمام یا همان «بین الید») که برای اشاره به جهات «فوق»، «تحت»، «امام»، «خلف»(بالا، پایین، روبرو و پشت) از حرف جر «مِن» و برای اشاره به جهات «یمین» و «شمائل» یا همان «یسار»(راست و چپ)، از حرف جر «عن» بهره گرفته میشود. اینگونه استعمال در درجه بالای فصاحت قرار دارد؛ از اینرو در قرآن کریم نیز این مسئله به خوبی رعایت شده است. آیات زیر بیانگر این معنا است:
«یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمینِ وَ الشَّمائِل»،[1] «إِنَّکُمْ کُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْیَمینِ»،[2] «عَنِ الْیَمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعیدٌ»،[3] «عَنِ الْیَمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزین»،[4] «جَنَّتانِ عَنْ یَمینٍ وَ شِمالٍ»،[5] «یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمیمُ»،[6] «إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ»،[7] «فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ»،[8] «لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ»،[9] «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ»،[10] «وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا».[11] و ... .
البته همانگونه که اشاره شد، چنین تفکیکی تنها نشانگر رعایت درجه بالای فصاحت است. و اینگونه نیست که اگر در سخن و یا روایتی این تفکیک رعایت نشده باشد، آن کلام سخنی فصیح نخواهد بود، علاوه بر این ممکن است برخی جابهجاییها به جهت «تفنن در عبارت» باشد که خود از نظر فصاحت نکتهای قابل توجه است که شیوه سخنگفتن همواره بر یک منوال نبوده و با برخی تغییرات متنی، توجه مخاطب بیشتر به خود جلب شود.
 

[1]. نحل، 48.
[2]. صافات، 28.
[3]. ق، 17.
[4]. معارج، 37.
[5]. سبأ، 15.
[6]. حج، 19.
[7]. احزاب، 10.
[8]. نحل، 26.
[9]. زمر، 16.
[10]. اعراف، 17.
[11]. یس، 9.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها