لطفا صبرکنید
بازدید
13012
13012
آخرین بروزرسانی:
1397/04/12
کد سایت
fa89201
کد بایگانی
106302
نمایه
خلقت انسان از عجله و شتاب
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|کلام قدیم|انسان شناسی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیهای از قرآن، خلقت انسان را از «عَجَل» اعلام میکند؟ این واژه معنایش چیست؟!
پرسش
اینکه در سوره انبیاء آیه 37 میفرماید انسان از عجله آفریده شده به چه معنا است؟ در حالیکه در جاهای دیگر میفرماید از گل، نطفه و ... آفریده شده است!
پاسخ اجمالی
خدای متعال در قرآن کریم در آیات متعدد فرمود؛ ما انسان را از خاک، گل بدبو، نطفه و... آفریدیم، اما در یکی از آیاتش میفرماید: انسان از «عَجَل» آفریده شده است: «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُریکُمْ آیاتی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ».[1]
در اینکه منظور از «عَجَل» در این آیه چیست، مفسران چند احتمال را مطرح کردهاند:
1. برخی میگویند؛ این تعبیر کنایه از عجولبودن انسان است؛ یعنی انسان هر چه را دوست میدارد، با عجله به دنبالش میشتابد، تا آنجا که گویى او اصلاً از عجله آفریده شده، و غیر از عجله چیز دیگری نمیشناسد؛ نظیر اینکه میگویند: فلانى همهاش خیر است، و یا سراپا شر است، و یا فلانى از خیر خلق شده، و یا فلانى آب و گلش با شر خمیر شده است؛ لذا اینگونه تعبیر بلیغتر از آن است که بگوییم، فلانى چقدر عجول است. و این کلام در مقام تعجب آمده، و در صدد آن بوده تا نسبت به مشرکان بیاعتنایى کرده و بفرماید: اگر آنها عجله میکنند، ما عجلهاى نداریم؛ چون از دست ما نمیتوانند بگریزند.[2]
2. برخی گفتهاند؛ مقصود از آیه آن است که آدم(ع) با شتاب آفریده شده است، نه همه انسانها؛ زیرا او آخرین مخلوقى است که ظهر روز جمعه آخر سال، با سرعت و عجله پیش از آنکه خورشید غروب کند آفریده شد. یا اینکه او بر خلاف انسانهاى دیگر به سرعت آفریده شد، نه از نطفه و علقه و مضغه، بلکه خدا او را یک باره ایجاد کرد. و نیز گفته شده که این عجله در توصیف خود آدم(ع) است، زیرا زمانی که روح در بیشتر بدنش دمیده شد و قبل از پایان دمیدن روح، برخاست و به سوى درختهاى بهشت رفت![3]
3. عدهای با استدلال به شعری از شاعران عرب میگویند؛ واژه «عجل» در این آیه نیز به همان معنای خاک است که در آیات دیگر بدان اشاره شده و ربطی با عجله و شتاب ندارد:
و النبع ینبت بین الصخر ضاحیة و النخل تنبت بین الماء و العجل
چشمه از میان سنگها میجوشد و خرما از میان آب و خاک میروید.
بر اساس این معنا، خلقت انسان از عجله، تعبیر دیگر آیاتی است که میگوید انسان از خاک خلق شده است؛ مانند: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ طین»، «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ» و... .
4. گروهی معتقدند؛ انسان از عجله آفریده شد؛ یعنى آفرینش انسان در امرى است که نیازى به زمان ندارد. چنانکه میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛[4] چون بخواهد چیزى را بیافریند، فرمانش این است که میگوید: موجود شو، پس موجود میشود.[5]
گفتنی است؛ اگرچه مفسران در تفسیر کلمه «انسان» و «عجل» در این آیه نظریات گوناگونى دارند، ولى برداشتی که بیشتر به ذهن متبادر میشود آن است که منظور از انسان در اینجا نوع انسان است. و منظور از «عجل» نیز شتاب و شتابزدگى است، همانگونه که به عجول بودن نوع انسان در فراز دیگری از قرآن اشاره شده است: «وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا»؛[6] و در حقیقت تعبیر «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» نوعی کنایه است؛ یعنی انسان چنان عجول است که گویى از عجله آفریده شده است.
با توجه به آیاتی که میگوید انسان ذاتاً عجول است، این پرسش مطرح میشود که اگر انسان طبیعتاً عجول است، پس چرا پروردگار به دنبال اعلام این واقعیت، انسان را از عجله نهی میکند و میفرماید: «فَلا تَسْتَعْجِلُونِ»؟!
در پاسخ به این پرسش گفتهاند؛ با توجه به اصل اختیار و آزادى اراده انسان و قابل تغییر بودن صفات و روحیات و ویژگیهاى اخلاقى، هیچگونه تضادى در کار نیست؛ چرا که با تربیت و تزکیه نفس میتوان این حالت را دگرگون ساخت.[7] به عبارت دیگر، اگرچه عجله مانند برخی از دیگر غرائز، در وجود انسان نهفته است و نمیتوان آنرا نابود کرد، اما باید به دنبال تعدیل و کنترل آن بود.
در اینکه منظور از «عَجَل» در این آیه چیست، مفسران چند احتمال را مطرح کردهاند:
1. برخی میگویند؛ این تعبیر کنایه از عجولبودن انسان است؛ یعنی انسان هر چه را دوست میدارد، با عجله به دنبالش میشتابد، تا آنجا که گویى او اصلاً از عجله آفریده شده، و غیر از عجله چیز دیگری نمیشناسد؛ نظیر اینکه میگویند: فلانى همهاش خیر است، و یا سراپا شر است، و یا فلانى از خیر خلق شده، و یا فلانى آب و گلش با شر خمیر شده است؛ لذا اینگونه تعبیر بلیغتر از آن است که بگوییم، فلانى چقدر عجول است. و این کلام در مقام تعجب آمده، و در صدد آن بوده تا نسبت به مشرکان بیاعتنایى کرده و بفرماید: اگر آنها عجله میکنند، ما عجلهاى نداریم؛ چون از دست ما نمیتوانند بگریزند.[2]
2. برخی گفتهاند؛ مقصود از آیه آن است که آدم(ع) با شتاب آفریده شده است، نه همه انسانها؛ زیرا او آخرین مخلوقى است که ظهر روز جمعه آخر سال، با سرعت و عجله پیش از آنکه خورشید غروب کند آفریده شد. یا اینکه او بر خلاف انسانهاى دیگر به سرعت آفریده شد، نه از نطفه و علقه و مضغه، بلکه خدا او را یک باره ایجاد کرد. و نیز گفته شده که این عجله در توصیف خود آدم(ع) است، زیرا زمانی که روح در بیشتر بدنش دمیده شد و قبل از پایان دمیدن روح، برخاست و به سوى درختهاى بهشت رفت![3]
3. عدهای با استدلال به شعری از شاعران عرب میگویند؛ واژه «عجل» در این آیه نیز به همان معنای خاک است که در آیات دیگر بدان اشاره شده و ربطی با عجله و شتاب ندارد:
و النبع ینبت بین الصخر ضاحیة و النخل تنبت بین الماء و العجل
چشمه از میان سنگها میجوشد و خرما از میان آب و خاک میروید.
بر اساس این معنا، خلقت انسان از عجله، تعبیر دیگر آیاتی است که میگوید انسان از خاک خلق شده است؛ مانند: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ طین»، «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ» و... .
4. گروهی معتقدند؛ انسان از عجله آفریده شد؛ یعنى آفرینش انسان در امرى است که نیازى به زمان ندارد. چنانکه میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛[4] چون بخواهد چیزى را بیافریند، فرمانش این است که میگوید: موجود شو، پس موجود میشود.[5]
گفتنی است؛ اگرچه مفسران در تفسیر کلمه «انسان» و «عجل» در این آیه نظریات گوناگونى دارند، ولى برداشتی که بیشتر به ذهن متبادر میشود آن است که منظور از انسان در اینجا نوع انسان است. و منظور از «عجل» نیز شتاب و شتابزدگى است، همانگونه که به عجول بودن نوع انسان در فراز دیگری از قرآن اشاره شده است: «وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا»؛[6] و در حقیقت تعبیر «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» نوعی کنایه است؛ یعنی انسان چنان عجول است که گویى از عجله آفریده شده است.
با توجه به آیاتی که میگوید انسان ذاتاً عجول است، این پرسش مطرح میشود که اگر انسان طبیعتاً عجول است، پس چرا پروردگار به دنبال اعلام این واقعیت، انسان را از عجله نهی میکند و میفرماید: «فَلا تَسْتَعْجِلُونِ»؟!
در پاسخ به این پرسش گفتهاند؛ با توجه به اصل اختیار و آزادى اراده انسان و قابل تغییر بودن صفات و روحیات و ویژگیهاى اخلاقى، هیچگونه تضادى در کار نیست؛ چرا که با تربیت و تزکیه نفس میتوان این حالت را دگرگون ساخت.[7] به عبارت دیگر، اگرچه عجله مانند برخی از دیگر غرائز، در وجود انسان نهفته است و نمیتوان آنرا نابود کرد، اما باید به دنبال تعدیل و کنترل آن بود.
[1]. انبیاء، 37.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 288- 289، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. علم الهدی، علی بن حسین، امالی، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 471، قاهره، دار الفکر العربی، چاپ اول، 1998م.
[4]. یس، 82.
[5]. ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 7، ص 248- 249، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 76، 77، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[6]. اسراء، 11.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 410، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
نظرات