
لطفا صبرکنید
87712
- اشتراک گذاری
«کافِر» در اصطلاح فقهی، به کسی گفته میشود که دین اسلام، یا یکی از ضروریات آنرا نپذیرد و دارای تقسیماتی متعدد است، که در پاسخ تفصیلی به آن اشاره میگردد.
کافر در لغت، از ریشه «کُفر» به معنای جَحد و انکار یک چیز، یا از ریشه «کَفر» به معنای پوشش است.[1] و در اصطلاح، دو استعمال دارد:
اول: کافر در اصطلاح علم فقه
در اصطلاح فقهی، کافر به کسی گفته میشود که دین اسلام یا یکی از ضروریات آنرا نپذیرد.[2] بنابراین، هم کسی که پیرو هیچ دینی نبوده، مانند دهریها، یا پیرو دین دیگری است، مانند مسیحیان و یهودیان، کافر نامیده میشود و هم مسلمانی که یکی از ضروریات اسلام را انکار کند؛ مانند ناصبیها و غالیان.
در علم فقه، برای کافر، تقسیمات و اصطلاحاتی متعدد ذکر شده است که به صورت خلاصه به آن میپردازیم:
- کافر اصلی: کافر اصلی کسی است که هرگز داخل اسلام نشده، بلکه همیشه کافر بوده است، که خود بر دو قسم است؛ ذمّی و حربی.[3]
- کافر تبَعی: فرزند کافر قبل از سن بلوغ در حکم کافر است و به او «کافر تبعی» میگویند.
- مرتدّ: یعنی کسی که بعد از برگزیدن اسلام از آن خارج شود و کافر گردد.[4]
- اهلکتاب(کتابیّ): کافری است که به یکی از کتابهای آسمانی انتساب دارد، که به لحاظ فقهی شامل مسیحیان، یهودیان(کلیمیان) و زرتشتیان میشود.[5]
- کافر ذِمیّ(اهلجزیه): کافر اهل کتابی است که حکومت اسلامی با وی قرار دادی به نام «عقد ذمّه» منعقد میکند. طبق این قرار داد، حکومت اسلامی، امنیت جانی، مالی و ناموسی او را برعهده میگیرد و در مقابل، شخص کافر نیز موظف به پرداخت مالیات ویژهای به نام «جزیه»[6] میگردد.[7] بنابراین، کافر غیر ذمیّ، شامل کافر غیر اهل کتاب و یا اهل کتابی میشود که قراردادی برای پرداخت جزیه با مسلمانان ندارد.
- کافر حربی: به غیر اهل کتاب و یا اهل کتابی که عقد ذمه را نپذیرد و یا به تعهدات آن عمل نکند، «کافر حربی» گفته میشود. کافر حربی خود نیز به «معاهَد» و «غیر معاهَد» تقسیم میشود.[8] البته -با توجه به معنای لغوی «حربی»- گاهی این واژه، فقط به کافری اطلاق میشود که در جنگ با مسلمانان باشد.[9]
- حربی معاهَد(مستأمَن): کفّار -غیر ذمی- که با مسلمانان قراردادی از قبیل «صلح» یا «امان» برقرار میکنند «حربی معاهد» نامیده میشوند، که به موجب آن، کافر حربی مانند کافر ذمّی، در بین مسلمانان مصونیت پیدا میکند.[10]
- حربی غیر معاهد: کفاری که در ستیز با اسلام بوده و به هیچ معاهده و قراردادی با مسلمانان تن نمیدهند «حربی غیر معاهد» نامیده میشوند. جان، مال و ناموس این دسته از کفار احترامی ندارد.[11]
دوم: کافر در اصطلاح علم کلام
در علم کلام هم کافر عبارت است از: کسی که توحید یا یکی از لوازم آن را قبول ندارد، اگرچه در لفظ شهادتین را بگوید و به ضروریات دین عمل نماید. به عبارت دیگر، کافر کلامی و کافر فقهی عموم و خصوص مطلقاند؛ یعنی هر کافر فقهی کافر کلامی نیز هست، ولی ممکن است فردی کافری کلامی باشد، ولی کافر فقهی فقهی نباشد.[12]
کافر کلامی نیز بنابر اعتقادی که به آن کفر دارد، به کافر غیر توحیدی و توحیدی تقسیم میشود.
1. کافر غیر توحیدی: یعنی کسی که یکی از لوازم توحید را قبول ندارد. مثلا قائل به عدل الاهی نیست، یا منکر معاد است و یا یکی از ضروریات دین را قبول ندارد.
2. کافر توحیدی: کافر توحیدی نیز با توجه به رتبهای که به آن کافر است، به کافر توحید ذاتی،[13] صفاتی،[14] افعالی،[15] استعانی،[16] تشریعی،[17] عبادی[18] و حبی[19] تقسیم میشود.
[1]. ر. ک: جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة، ج 2، ص 807، دار العلم للملایین، بیروت، اول، 1410 ه ق؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 3، ص 474، کتابفروشی مرتضوی، تهران، سوم، 1416ق.
[2]. ر. ک: حلّی، محقق، نجم الدین، جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج 1، ص 45، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، 1408ق؛ طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی(المحشّٰی)، ج 1، ص 139، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1419ق؛ خمینی، سید روح اللّٰه، تحریر الوسیلة، ج 1، ص 118، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، چاپ اول، بیتا.
[3]. جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی)، ج 45، ص 207، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ اول، بیتا.
[4]. درباره اقسام مرتد، ر. ک: نمایه: اعدام مرتد فطری، پاسخ 948.
[5]. تحریر الوسیله، ج 2، ص 497؛ عمید زنجانی، عباس علی، فقه سیاسی، ج 3، ص 219، تهران، امیر کبیر، چاپ چهارم، 1421ق.
[6]. «جزیه»، مالیات ویژهای است که کافر ذمی در مقابل پرداخت آن به حکومت اسلامی، امنیت جانی، مالی و ناموسی او حفظ میگردد؛ ر. ک: مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسی)، ج 45، ص 207.
[7]. ر. ک: تحریر الوسیله، ج 2، ص 255؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج 45، ص 207.
[8]. ر. ک: عاملی، شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة(المحشّٰی- کلانتر)، ج 2، ص 377-378، قم، کتابفروشی داوری، 1410ق.
[9]. ر. ک: مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج 45، ص 207.
[10]. ر. ک: حلّی، علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامیة، ج 2، ص 210، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، چاپ اول، 1420ق.
[11]. ر. ک: الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج 2، ص 377-378؛ مجله فقه اهل بیت(ع) (فارسی)، ج 45، ص 209.
[12]. این مسئله اختلافی است. برخی از متکلمان که فقیه نیز هستند کافر کلامی را مانند کافر فقهی تعریف میکنند، ولی برخی دیگر هرگونه کاستی در ایمان به توحید و لوازم آنرا درجهای از کفر تلقی کردهاند، اگرچه حکم فقهیای بر آن بار نکنند.
[13]. منظور از کافر توحید ذاتی، همان مشرک است که برای خداوند شریکی قرار داده و خدا را واحد احد نمیداند.
[14]. یعنی کافری که صفت یا صفاتی را عین ذات حضرتش نمیداند و در اصطلاح قائل به قدماء سبعه است.
[15]. کسی است که همه عالم و افعال و حوادث را معلول خداوند نمیداند. چه برخی از آنها را منسوب به خدا نداند و چه هیچکدام را.
[16]. کسی است که به غیر خداوند در انجام عملی و یا برآورده شدن حاجتی تمسک بجوید.
[17]. یعنی کسی که به حکم غیر خدا در موردی از امور زندگی راضی شود.
[18]. یعنی کسی که غیر خدا را بپرستد و یا مستحق عبادت بشمارد.
[19]. یعنی کسی که کل کمال و جمال را از خدا نداند و به هر کمالی غیر او دل ببندد.