جستجوی پیشرفته
بازدید
37121
آخرین بروزرسانی: 1398/11/02
خلاصه پرسش
براساس آیه قرآن که می‌فرماید: «و آن زنان را که از نافرمانی‌شان بیم دارید، اندرز دهید و از بسترشان دورى کنید و بزنیدشان»، آیا به مجرد بیم داشتن از نافرمانی می‌توان زن را تنبیه کرد؟!
پرسش
مفسران کلمۀ «و اضربوهن» (زنان را بزنید) در آیۀ نشوز را چگونه تفسیر و یا توجیه نموده‌اند؟
پاسخ اجمالی

در تعالیم اسلام، زنان از جایگاه با ارزشی برخوردارند و در روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) مورد توصیف و تمجید قرار گرفته‌اند. در روایات ما زنان صالح به عنوان منشأ خیر و برکت و با ارزش‌تر از گرانبهاترین و بهترین متاع دنیا معرفی شده‌اند. هم‌چنین اسلام تنبیه زنان را ممنوع دانسته و مردانی را که مرتکب این عمل شوند، بدترین موجودات می‌داند. تنها یک مورد استثنا شده و آن زنانی هستند که حقوق شوهران‌شان را نادیده گرفته و موارد دیگر در هدایت آنان کارگر نیفتد. نشوز زنان و اجازۀ زدن آنها در آیۀ 34 سورۀ نساء، اشاره به این دسته از زنان است.

در این آیه ابتدا صفات زنان شایسته و مطیع بیان شده است. سپس خداوند برای همسران زنانی که احتمال دارد ناشزه (ناسازگار) باشند، وظایفی را بیان می‌دارد. مرحلۀ اول، پند و اندرز نسبت به این‌گونه از زنان است. مرحلۀ دوم، دوری از آنها در بستر است که نسبت به مرحلۀ اول کمی شدیدتر است، و سپس در مرحلۀ سوم مسئلۀ زدن مطرح می‌شود. در این باره باید به چند نکته توجه داشت:

  1. این مرحله؛ آخرین مرحله است و طبیعی است در صورتی که مراحل پیشین جواب‌گو باشد، این مرحله اجرا نخواهد شد.
  2. تنبیه بدنی؛ طبق کتب فقهی، باید ملایم و خفیف بوده و باعث شکستگی و جراحت و کبودی بدن نشود.
  3. تنبیه بدنی؛ خود نیز دارای مراتبی است و حتی در روایات به زدن با چوب مسواک هم اشاره شده است. پس در صورتی که مرتبۀ پایین جواب‌گو باشد، مرتبۀ بالاتر جایز نخواهد بود.
  4. این مسئله مختص به زنان نبوده و در مسئلۀ ناسازگاری مردان نیز حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق مختلف و حتی تعزیر(تنبیه بدنی) به وظایف خود آشنا نماید.
پاسخ تفصیلی

قبل از این‌که به بیان نظریات مفسران در بارۀ کلمۀ «و اضربوهن» (زنان را بزنید) در آیۀ نشوز بپردازیم لازم است، اشاره‌ای به دیدگاه اسلام در بارۀ ارزش زن داشته باشیم. تعالیم عالیۀ اسلامی ارزش فراوانی برای زنان و همسران قائل گردیده و روایات اسلامی آنان‌را مورد تمجید قرار داده‌اند. امام جعفر صادق(ع) فرمود: "بیشترین خیر و برکت‌ها در وجود پربار زنان گذاشته شده است".[1]

رسول خدا (ص)  نیز می فرمایند: "این جهان به منزلۀ متاعی است که بهترین متاع و دست‌آورد آن، زنان نیکو سیرت‌اند".[2]

پیشوای ششم جهان تشیع، زنان را به دو دستۀ خوب و بد تقسیم نموده و در مورد خوبان آنها می‌فرماید: "ارزش این‌گونه زنان، از طلا و نقره و جواهرات دیگر بالاتر است و هیچ‌گونه جواهری در برابر آنان ارزش و بهایی ندارد".[3]

این سخنان ارزش‌مند معصومین(ع) به قسمتی از ارزش‌های زنان اشاره نموده و وجود آنان‌را سرچشمه خیر و برکت و ارزش وجودی و معنوی آنان‌را بالاتر از گرانبهاترین اشیای دنیا معرفی می‌نماید.

تنبیه زن ممنوع

قوانین اسلامی در این زمینه، ما را متوجه نکته‌های حساسی  می‌نماید؛ چرا که تنبیه بدنی و آزردن روحی زنان را جنایت خانوادگی می‌داند. زنان مانند مردان موجوداتی شریف و عزیزند. بنابراین، کتک زدن برای انسان‌ها قابل تحمل نیست و این دل‌های تپنده و قلب‌های مهربان، موجودی شریف و ظریف‌اند و بدن آنان مانند اندام حیوانات نیست که تحمل زدن و آزار را داشته باشد و آئین اسلام تنبیه آنان‌را ممنوع ساخته است. در این زمینه حضرت رسول(ص) می‌فرماید:

"ای مردم در مورد همسران خود خیلی مراقبت نمایید؛ زیرا آنان با پیمان‌های الاهی در اختیار شما قرار گرفته‌اند و شما با کلمات مخصوص خداوند، آنان‌را برای خود حلال کرده‌اید».[4] آیا در این صورت، سزاوار است این امانت‌ها را مورد ضرب و جرح قرار داده و دل‌های آنان‌را که کانون عشق و محبت‌اند، رنجور سازید"؟!

آن‌حضرت در جایی دیگر می‌فرماید: "یکی از نشانه‌های بدترین مردان این است که همسرش و بنده‌اش را بزند و به آنها رحم و عطوفت نشان ندهد".[5]

اما گروهی از زنان حقوق شوهر را نادیده می‌گیرند؛ در تأمین نیازهای جنسی وی کوتاهی نموده و بدون اجازۀ او از خانه خارج می‌شوند؛ با اخلاق رذیلۀ خودشان صفا و محبت خانوادگی را به کانونی از آتش تبدیل می‌کنند و با دخالت‌های نابجای خود در امور زندگی شوهران خویش، آنان‌را متأثر می‌سازند. این گروه از زنان استثنایی، از دیدگاه اسلام فاقد ارزش انسانی بوده، به شدت مورد تقبیح قرار گرفته‌اند. رسول خدا(ص) در مورد این‌گونه زنان می‌فرماید: "بدترین چیزها در عالم هستی، زنان ناسازگارند".[6]

در زبان قرآن و حدیث و فقه اسلامی به این‌گونه زنان "ناشزه" می‌گویند که ریشۀ آن از غرور و خودبرتربینی آنان سرچشمه می‌گیرد. در نتیجه این گروه استثنایی، از شوهران خود پیروی نمی‌کنند و زندگی را بر شوهران خود تلخ و ناگوار می‌سازند. دین مقدس اسلام برای اصلاح و تنبیه چنین افرادی، راه عاقلانه‌ای در پیش گرفته است. قرآن کریم در این آیۀ شریفه(آیۀ نشوز)[7] نکات لطیف و زیبایی در مورد روابط زناشویی و مسائل خانوادگی بیان کرده است و خوش‌بختانه علوم جدید توانسته است مقداری از اسرار آن‌را کشف و بیان نماید و در حقیقت این آیۀ یکی از معجزات علمی قرآن کریم است، هر چند همۀ قرآن از ابعاد مختلف دارای اعجاز است.

پر واضح است که مسائل خانوادگی و خصوصا روابط زن و شوهر دارای لطافت و ظرافت خاصی است که گاهی باید محبت و عشق را در چهرۀ خشم نشان داد و گاهی خشم و قهر را در چهرۀ محبت و دوستی، و رعایت حد فاصل میان این دو و شناخت موارد ابراز محبت از موارد ابراز خشم، کار آسانی نیست. فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی و تربیتی و روان‌کاوان از دیرباز برای درک این نکات تلاش فراوانی نموده و کتاب‌های متعددی نگاشته‌اند، ولی هنر قرآن و روایات پیامبر اکرم(ص) و اهل‌بیت(ع) این است که اصول و کلیات و نکات مهم و نیازهای اساسی انسان را به طور کوتاه و زیبا و ساده که قابل فهم و عمل برای همه باشد، در اختیار انسان‌ها قرار داده‌اند.

در بررسی کامل و دقیق آیۀ 34 سورۀ شریفۀ نساء باید به مطالب زیادی اشاره کرد. اما آنچه را که به طور اختصار می‌توان گفت، این است که آیۀ شریفه پس از این‌که وظیفۀ سرپرستی و نگه‌داری و تأمین هزینه‌های زندگی و خانواده را بر عهدۀ مرد می‌گذارد، زنان را نسبت به وظایفی که در خانه بر عهده دارند به دو دسته تقسیم می‌کند:

دستۀ اول: "صالحان و رستگاران"؛ آنها کسانی هستند که در برابر نظام خانواده خاضع و متعهداند و نه تنها در حضور شوهر که در غیاب او نیز مسائل را رعایت می‌کنند. بدیهی است مردان موظف‌اند در برابر این‌گونه زنان، نهایت احترام و حق‌شناسی را انجام دهند.

دستۀ دوم: زنانی هستند که از وظایف خود سرپیچی کرده و نشانه‌های ناسازگاری در آنها دیده می‌شود. قرآن برای مردان در برابر این‌گونه زنان، وظایفی را بیان داشته که باید مرحله به مرحله انجام گردد و در هر صورت، مراقب باشند که از حریم عدالت، تجاوز نکنند. این وظایف به ترتیب زیر در آیه بیان شده است:

مرحلۀ اول: "زنانی را که از طغیان و سرکشی آنها می‌ترسید موعظه کنید و پند و اندرز دهید"؛ به این ترتیب آنها که پا را از حریم نظام خانوادگی فراتر می‌گذارند، قبل از هر چیز باید آنان‌را به وسیلۀ اندرزهای دوستانه و بیان نتایج بد این‌گونه کارها به راه آورد و متوجه مسئولیت خود نمود.

مرحلۀ دوم: "در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد، در بستر از آنها دوری کنید"؛ این عکس العمل و بی‌اعتنایی و به اصطلاح قهر کردن، نشانۀ عدم رضایت مرد از رفتار همسر خود است و شاید همین واکنش خفیف در روح زن مؤثر گردد.

مرحلۀ سوم: "و اضربوهن"(آنها را تنبیه بدنی کنید)، اگر سرکشی و پشت پا زدن به وظایف و مسئولیت‌ها از حد بگذرد و هم‌چنان در راه قانون‌شکنی با لجاجت و سرسختی گام بردارند، نه اندرزها تأثیر کنند و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایی نفعی بخشد، راهی جز شدت عمل باقی نمی‌ماند و در این‌جا اجازه داده شده که از طریق "تنبیه بدنی" آنها را به انجام وظایف خویش وادار کنند.

ممکن است اشکال شود که اسلام چگونه به مردان اجازه داده که در مورد زن، به تنبیه بدنی متوسل شوند؟ جواب این ایراد با توجه به معنای آیه و روایاتی که در این‌باره وارد شده و توضیح آن در کتب فقهی و هم‌چنین با توضیحاتی که روان‌شناسان امروز می‌دهند چندان پیچیده نیست؛ زیرا:

اوّلاً: آیه، مسئلۀ تنبیه بدنی را در مورد افراد وظیفه ناشناسی مجاز شمرده که هیچ وسیلۀ دیگری دربارۀ آنها مفید واقع نشود، و اتفاقاً این موضوع، امر تازه‌ای نیست که منحصر به اسلام باشد. در تمام قوانین دنیا هنگامی که راه‌های مسالمت‌آمیز برای وادار کردن افراد به انجام وظیفه، مؤثر واقع نشود، به خشونت متوسل می‌شوند.

ثانیاً: "تنبیه بدنی" در این‌جا ـ همان‌طور که در کتب فقهی نیز آمده است ­ـ باید ملایم و خفیف باشد، به طوری که موجب شکستگی، مجروح شدن و کبودی بدن نگردد.

ثالثاً: روان‌کاوان، امروزه معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی به نام مازوئیسم(آزار طلبی) هستند و اگر این حالت در آنها تشدید شود، تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی است. بنابراین، این بخش آیه ممکن است ناظر به چنین افرادی باشد که تنبیه مختصر بدنی در مورد آنان جنبۀ آرام‌بخش دارد و خود یک‌نوع درمان روانی است و اسلام خواست با تجویز داروی پند و اندرز و قهر و تنبیه بدنی خفیف، این بیماران را درمان کند، نه این‌که با حکم به جدایی، موجب شدت بیماری آنها و محرومیت فرزندان از نعمت گرمی و صفای خانواده و به هم خوردن نهاد اصلی جامعۀ یعنی کانون خانواده گردد.

مسلم است که اگر یکی از این مراحل مؤثر واقع شود و زن به انجام وظیفۀ خود اقدام کند، مرد حق ندارد بهانه‌گیری کرده، در صدد آزار زن برآید؛ لذا به دنبال این جمله می‌فرماید: "اگر آنها اطاعت کنند به آنها تعدی نکنید".

نکتۀ قابل توجه این است که هر چند حد نهایی تنبیه بدنی، نرسیدن به حد شکستگی و جراحت و کبودی بدن، تعیین شده است، ولی از آن‌جایی که هدف از ضرب و زدن، رسیدن به حالت اطاعت و برطرف نمودن حالت نشوز زن است، پس باید در تنبیه بدنی، سلسله مراتب آن‌را رعایت نمود و اگر هدف و مقصود با زدن مرتبۀ خیلی خفیف حاصل می‌شود، شدت عمل و زدن مرحلۀ بالاتر جایز نیست و شاید روایاتی که می‌فرمایند مراد از زدن، زدن با چوب مسواک است،[8] بیان رعایت سلسله مراتب زدن بوده است که وقتی منظور با همین نوع زدن حاصل می‌شود، در این صورت، مرحله بالاتر جایز نیست.

ممکن است گفته شود نظیر این طغیان و سرکشی گاهی در مردان نیز پدید می‌آید، پس آیا مردان نیز مشمول چنین مجازات‌هایی خواهند شد؟

در پاسخ می‌گوییم: آری مردان هم درست مانند زنان در صورت تخلف از وظایف، مجازات می‌گردند، ولی باید در نظر داشت حالتی که در بعضی مردان وجود دارد، آزاردهی(سادیسم) است و این بیماری اگر شدت یافت درمانش تنبیه بدنی توسط زن نیست؛ چون اولاً: غالباً درمان این بیماری با تنبیه بدنی نیست. ثانیاً: غالباً زن توان این کار را ندارد. ثالثاً: حاکم شرع موظف است مردان متخلف را از طرق مختلفی حتی از طریق تعزیر(مجازات بدنی) به وظایف خود آشنا سازد.

خداوند در پایان آیۀ شریفه مجدداً به مردان هشدار می‌دهد که از موقعیت سرپرستی خود در خانواده سوء استفاده نکنند و به قدرت خدا که بالاتر از همۀ قدرت‌ها است، بیندیشند: "زیرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است".[9]


[1]. «اکثر الخیر فی النساء». شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص  385، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.

[2]. کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 91، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بی‌تا.

[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 332، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[4]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 487، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.

[5]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، محقق، موسوی خرسان، حسن، ج 7، ص 400، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 100، ص 240، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[7]. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتی‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبیراً»؛ مردان، از آن جهت که خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است، و از آن جهت که از مال خود نفقه می‌دهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوى عفیف‌اند و فرمان خداى را نگاه می‌دارند. و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دورى کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبردارى کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلندپایه و بزرگ است. نساء، 34.

[8]. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 521.

[9]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 374، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها