جستجوی پیشرفته
بازدید
58882
آخرین بروزرسانی: 1399/06/17
خلاصه پرسش
عوامل ظهور امام زمان(عج) چیست؟
پرسش
منظور از عوامل ظهور امام زمان(عج) چیست؟
پاسخ اجمالی

عوامل ظهور به چیزهایی گفته می‌شود که زمینۀ ظهور امام زمان‌(عج) را فراهم می‌کند و از علل ظهور آن‌حضرت محسوب می‌گردند. در این زمینه باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان(عج) "ارادۀ الاهی" است، ولی آنچه که انسان‌ها به عنوان زمینه‌سازی ظهور، می‌توانند انجام دهند، از بین بردن زمینه‌هایی است که موجب غیبت آن‌حضرت شده و ایجاد آمادگی در خود است. این آمادگی نیز با انجام وظایف و تکالیفی که بر عهدۀ آنها است بویژه تکالیف زمان غیبت مثل: انتظار فرج، دعا، صبر، خودسازی، رشد فکری، اجتماعی به دست می‌آید. البته این آمادگی باید متناسب با پذیرش حکومت جهانی باشد؛ یعنی عمومیت داشته و گسترده باشد و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد.

پاسخ تفصیلی

هر چیزی که در ظهور امام زمان(عج) نقش دارد و از علل ظهور آن‌حضرت محسوب می‌گردند، عوامل ظهور محسوب می‌شوند.[1] لذا در این باره باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان(عج) "ارادۀ الاهی" است، ولی آنچه که انسان‌ها به عنوان زمینه‌سازی ظهور می‌توانند انجام دهند، ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود می‌آید، در صورتی پبروز است که زمینه‌های آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.

قیام امام زمان(عج) هم از این قاعده مستثنا نیست و در صورتی می‌تواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[2]

پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور است؛ یعنی عموم مردم خواستار آن‌حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد. به عبارت دیگر، باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن‌حضرت را بر طرف نمود.

توضیح این‌که بر اساس آنچه در روایات، در بارۀ عوامل غیبت آمده، برخی از آنها در اختیار ما نیست و قابل تغییر نمی‌باشد؛ مانند:

  1. بیعت کسی بر عهدۀ آن‌حضرت نباشد.[3]
  2. محافظت ایشان از خطر کشته شدن.[4]
  3. آزمایش الاهی.[5]
  4. علل ناشناخته؛ چنان‌که بعضى از روایات‏ بیانگر این نکته‌‏اند که امامان معصوم از علت اصلى غیبت آگاه‌اند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سر بسته و به طور اجمال حکمت‌‏هایى از آن‌را بیان کرده‏اند. دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمى از امام صادق‌(ع) است که امام به وى فرمود: براى صاحب امر غیبتى است که چاره‌‏اى از آن نیست. هر مبطلى در آن شک می‌کند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) براى چیست؟ فرمود: براى امرى که اجازۀ کشف آن‌را براى شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجت‌‏هاى خداوند قبل از او است. حکمت آن کشف نمی‌شود، مگر بعد از ظهور او. همان‌طور که حکمت سوراخ کردن کشتى و کشتن پسر و برپایى دیوار توسط حضرت خضر براى حضرت موسی(ع) کشف نشد مگر هنگام جدایى آنها.[6]

روشن است که این عوامل در اختیار انسان‌ها نیست تا بتوانند تغییر دهند.

اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است. چنان‌که در برخى از توقیعات شریفه به این مسئله اشاره شده است که بی‌وفایى مردم و گناهان آنان زمینه‌‏ساز غیبت حضرت حجت شده است:

"اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلى در وفاى به عهدى که بر ایشان است عنایت می‌فرمود، مبارکى دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمی‌‏افتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتى شایسته و درست شتاب می‌‏شد. چیزى ما را از ایشان محبوس نکرده است، مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندى است که از آنها به ما می‌رسد".[7]

مضمون این توقیع آن است که بی‌‏وفایى شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن‌حضرت موجب طولانی‌‏تر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است. پس همدلى شیعیان در وفاى به عهد [آن‌حضرت] می‌‏تواند عاملى براى تعجیل در ظهور باشد.[8]

 علاوه بر این مطالب، باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومى، در خصوص مسئلۀ غیبت وظایفى بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گام‌‏هایى نیز در زمینۀ ظهور برخواهند داشت که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف) صبر: امام رضا(ع) در روایتى می‌فرماید: چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدى این سخن خداوند را که: "فارتقبوا اِنّى معکم رقیب". و این سخن او که: "فانتظروا اِنّى معکم من المنتظرین"؛ (منتظر باشید من هم با شما در انتظارم). همانا فرج پس از ناامیدى می‌‏آید و کسانى که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند.[9]

تعبیر "علیکم بالصبر" صراحت دارد، در این‌که وظیفۀ شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن است که صبر به معنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن‌حضرت است.

ب) انتظار: هر چند از روایت بالا وظیفه‌ی انتظار نیز به خوبى معلوم می‌شود، ولى دربارۀ انتظار باید گفت: پیامبر و ائمۀ اطهار با تأکید بسیار بر این امر پاى فشرده‌‏اند. در روایتى از پیامبر(ص) می‌‏خوانیم: "برترین اعمال امت من انتظار فرج است".[10]

 امام علی(ع) در پاسخ کسى که از وى پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوب‏تر است؟ فرمود: انتظار فرج.[11]

امام صادق(ع) می‌‏فرماید: نزدیک‌‏ترین حالت بنده به خداوند و راضی‌‏ترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند، در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند[12].

روشن و بدیهی است که انتظار بر دو قسم است: انتظار تکوینى و انتظار تشریعى.

در انتظار تکوینى، منتظر بودن بیش‌تر به شکل منفى و همراه با سستى صورت می‌گیرد، اما انتظار تشریعى، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجاد(ع) است که می‌‏فرماید: منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختى عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزلۀ مشاهده گردیده است. آنان را در آن زمان به منزلۀ مجاهدان با شمشیر در کنار رسول خدا(ص) قرار داده است. آنان حقیقتا خالص‌اند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.[13]

منتظر واقعى در بعد علمى، آن‌چنان معرفتى دارد که غیبت براى او مانند مشاهده است؛ یعنى در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملى آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.

اگر منتظر منفى دست بر دست می‌‏گذارد و به بهانه‌ی این‌که کارى از ما ساخته نیست و کارى براى زمینه‌سازى ظهور نمی‌‏کند، منتظر مثبت، شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود می‌‏افزاید، خود را آمادۀ ظهور می‌‏نماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.

چکیدۀ سخن آن‌که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.

ج) دعا: در برخى از روایات عمده‌‏ترین وظیفۀ عصر غیبت را دعا دانسته‌‏اند. از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیلۀ محمد بن عثمان دریافت شده است، فرمود: برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید... .[14]

د) انقطاع: در روایتى از امام صادق(ع) می‌‏خوانیم: "همانا این امر(ظهور مهدى) نمی‌‏آید شما را مگر پس از ناامیدى".[15]

 در روایت دیگرى امام رضا(ع) می‌‏فرماید: "همانا فرج پس از ناامیدى می‌‏آید و کسانى که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند"[16].

این بدان معنا است که تا انسان چشم امید به قدرت‌‏هاى غیر الاهى داشته باشد، عطش عدالت مهدوى در او وجود ندارد و آن‌گونه که بایسته و شایسته است، مهدی‌‏جو و مهدی‌‏خواه نخواهد بود.

شاید به همین جهت یکی از نشانه‌‌های آغاز انقلاب امام زمان، فراگیری ظلم ‌و ‌جور در جهان بیان شده است. این مطلب را از دو راه می‌‌توان ثابت کرد:

  1. پبامبر گرامی فراگیری ظلم و جور را، نشانۀ آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کرده‌‌اند، فرموده است: زمین را پر از قسط و عدل می‌‌کند، چنان‌که از ظلم و جور پرگردد.[17]
  2. فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایۀ انفجار می‌‌گردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجار‌های مکانیکی است که در درجۀ معینی از فشار، انفجار رخ می‌‌دهد. در حقیقت گسترش فساد به وسیلۀ ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیک‌تر می‌‌کند، در نتیجه بذر‌های انقلاب را آبیاری می‌‌نماید، تا لحظه‌‌ای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته، باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست، بلکه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است.

مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسان‌‌ها، به موقعیت و ارج وجود خود پی‌‌ببرند و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگ‌باری تلقی کنند که شایستۀ مقام انسان نیست. آن‌گاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود و ستم قدرت‌‌های طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و از راه‌های گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته پیدا است، تا زمانی که در توده‌‌ها چنین آگاهی پدید نیاید و انسان‌ها بر ارزش خود واقف نگردند و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ می‌‌دهد که نمی‌‌تواند، مصالح مردم را تضمین کند.

به عبارت روشن‌‌تر، برای تحقق یک انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این، آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی، تنبلی و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه می‌‌گزیند، و اندیشۀ انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمی‌کند و با تمسک به منطق "موسی به دین خود، عیسی به دین خود"، و یا "هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد"، "من چه کار به کار دیگران دارم" و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحت‌‌طلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح می‌دهد.[18]

علاوه بر این، برای تحقق قیام حضرت مهدی(عج)، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام(عج) ایستاده و گوش به فرمان وی باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیام‌‌آور بهار عدالت باشند. این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند.

به طور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به "انظلام"؛ - یعنی پذیرش ظلم و ستم- شود، هیچ‌‌گاه زمینۀ قیام علیه آن نخواهد شد، بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه‌ی مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچ‌گاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقوا است.

احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمان‌های مختلف با حرکت‌های اصلاح‌گرانه در جوامع بشری، زمینه‌ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از کتاب‌ها گرد آمده است.[19]

در این‌جا به یکی از این احادیث اشاره می‌کنیم: صاحب کشف الغمة از پیامبر(ص) نقل می‌کند: "مردمی از مشرق خروج می‌کنند و برای حضرت مهدی زمینه‌سازی می‌کنند".[20]

هـ) تقوا و دوری از گناه: در احادیثی که پیامبر(ص) و ائمۀ ‌اطهار(ع)، وظایف منتظران را معین کرده‌‌اند، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خدا است. به عنوان نمونه، امام صادق(ع) فرمود: "هر کس خوشنود می‌‌شود که از اصحاب قائم(ع) باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی‌که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن‌حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکی‌‌ها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده".[21] 

علمای گذشتۀ ما، دربارۀ وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتاب‌هایی مستقل نوشته، یا فصولی از کتاب‌های خود را به این موضوع اختصاص داده‌‌اند؛ مانند کتاب نجم الثاقب، تألیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری (متوفی 1327)، دو کتاب مکیال المکارم و وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان (ع)، تألیف میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی 1348). در این کتاب‌ها و مشابه آنها، تنها بر اساس روایات ائمه(ع) به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است. البته از نظر عقلایى نیز می‌‏توان گفت؛ تشکیل حکومت جهانى با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعى هر چند محال نیست، اما دلیل عقلى یا نقلى معتبر بر چنین وقوعى نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت (بیان نشدن وقت)، به طور "دفعی" و ناگهانى صورت گیرد، اما قطعا نمی‌‏توان گفت بدون هیچ زمینه‌‏اى انجام می‌شود.

شهید مطهرى می‌‏نویسد: بعضى از علماى شیعه که به برخى از دولت‏‌هاى شیعى معاصر خود حسن ظن داشتند، احتمال داده‌اند که دولت حقّى که تا قیام مهدى موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.[22]

این سخن بیانگر آن است که علماى شیعه به حکومت زمینه‌‏ساز عقیده داشتند و این یک امر طبیعى است؛ چرا که وقتى انسان منتظر مهمان عزیزى باشد، سعى می‌‏کند فضا و مکان و استقبال کنندگان را در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد منتظر، در انتظار کسى باشد که به دلیل اجراى عدالت، پیاده کردن احکام الاهى و جلوگیرى از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمۀ شمشیر وى باشد؟

دربارۀ آمادگی‌‌‏هاى لازم براى حکومت جهانى، و براى این‌که دنیا چنان حکومتى را پذیرا باشد، چند نوع آمادگى لازم است:

  1. آمادگى فکرى و فرهنگى؛ یعنى سطح افکار مردم جهان آن‌چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسئلۀ "نژاد" یا "مناطق مختلف جغرافیایى" مسئلۀ قابل توجهى در زندگى بشر نیست و تفاوت رنگ‌‏ها و زبان‌‏ها و سرزمین‌‏ها نمی‌تواند بشر را از هم جدا سازد.
  2. آمادگى اجتماعى؛ مردم جهان باید از ظلم و ستم و حکومت‌های موجود خسته شوند، تلخى این زندگى مادى و یک بعدى را احساس کنند و حتى از این‌که ادامۀ این‌راه یک بعدى ممکن است در آینده مشکلات کنونى را حل کند، مأیوس گردند.
  3. آمادگی‌‏هاى تکنولوژى و ارتباطى؛ بر خلاف آنچه بعضى می‌‏پندارند که رسیدن به مرحلۀ تکامل اجتماعى و رسیدن به جهانى آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودى تکنولوژى جدید امکان‏‌پذیر است، وجود این صنایع پیش‌رفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفى محال باشد. معجزه، استثنایى است منطقى در نظام جارى طبیعت، براى اثبات حقانیت یک آیین آسمانى، نه براى ادارۀ همیشگى نظام جامعه.[23]
  4. آمادگی‌‏هاى فردى؛ حکومت جهانى قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانى است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را به دوش بکشد.

این در درجۀ اوّل نیاز به بالا بردن سطح اندیشه، آگاهى، آمادگى روحى و فکرى براى پیاده کردن آن برنامۀ عظیم را دارد. منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى نمی‌‏تواند نقش تماشاچى داشته باشد.[24]

 


[1]. «علایم ظهور حضرت مهدى(عج)»، 49؛ «علایم ظهور امام زمان(عج)»، 219؛ «تعیین وقت برای ظهور امام زمان(عج)»، 1856؛ «امام مهدى(عج) و حوادث بعد از ظهور»، 122؛ «گسترش ظلم و ظهور امام زمان(عج)»، 1373.

[2]. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 294.

[3]. ر. ک: صافى گلپایگانى، لطف الله، منتخب الأثر فی أحوال الإمام الثانی عشر عجّل الله تعالى فرجه الشریف، ج 2، ص 168، قم، دفتر مؤلف‏، چاپ اول، 1422 ق.

[4]. ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 481، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.

[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 98، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[6]. «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا یَرْتَابُ فِیهَا کُلُ‏ مُبْطِلٍ‏ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ لِأَمْرٍ لَمْ یُؤْذَنْ لَنَا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ فَقَالَ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَتِهِ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی غَیْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ إِنَّ وَجْهَ الْحِکْمَةِ فِی ذَلِکَ لَا یَنْکَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ کَمَا لَا یَنْکَشِفُ وَجْهُ الْحِکْمَةِ لَمَّا أَتَاهُ الْخَضِرُ ع مِنْ خَرْقِ السَّفِینَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَى ع إِلَّا وَقْتَ افْتِرَاقِهِمَا». کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 482.

[7]. «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ‏ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ‏ ». طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 499، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.

[8]. «وَ لَتَعَجَّلَتْ‏ لَهُمُ‏ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا ». در سعادت دیدار ما شتاب می‌شد.

[9]. «مَا أَحْسَنَ‏ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى‏ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ‏ وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ‏ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَجِی‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْیَأْسِ فَقَدْ کَانَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ أَصْبَرَ مِنْکُمْ». کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 645.

[10]. «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 36، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.

[11]. «أَیُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏». شیخ صدوق، امالی، 395، بیروت، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق.

[12]. «أَقْرَبُ‏ مَا یَکُونُ‏ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَرْضَى مَا یَکُونُ عَنْهُ إِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللَّهِ فَلَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَ حُجِبَ عَنْهُمْ فَلَمْ یَعْلَمُوا بِمَکَانِهِ... فَعِنْدَهَا فَلْیَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً». کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 339.

[13]. «وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْرا». همان، ج 1، ص 320.

[14]. «وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُمْ ». الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج 2، ص 471.

[15]. «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَأْتِیکُمْ إِلَّا بَعْدَ إِیَاسٍ...». ر. ک: بحار الانوار، ج 52، ص 111.

[16]. «فَإِنَّهُ إِنَّمَا یَجِی‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْیَأْسِ فَقَدْ کَانَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ أَصْبَرَ مِنْکُمْ». ر. ک: بحار الانوار، ج 52، ص 129 و 110.

[17]. «یَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً». الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص 69.

[18]. گفتنی است مدت‌ها است که فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابر قدرت‌ها در بسیاری از مناطق جهان - بویژه آفریقا و آسیا- به شدیدترین وضع رسیده است. از روزی که غرب، اندیشه‌ی تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیون‌‌ها نفر را در بند کشیده است. تنها بررسی وضع کشورهای استعمارزده افریقا و جنوب آسیا سند روشن و گویایی بر این مطلب است.

[19]. برای اطلاعات بیشتر، ر. ک: کامل سلیمان، روزگار رهای، ترجمه، مهدی پور، علی اکبر، ج 2، ص 1034- 1062.

[20]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 2، ص 477، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق.

[21]. «من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لکم ایتها العصابة المرحومة». ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 200، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.

[22]. ر. ک: مطهری، مرتضی، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، ج 24، ص 440، قم، صدرا، چاپ اول، بی‌‌تا.

[23]. مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانى مهدى علیه‏السلام، ص 80 - 83.

[24]. همان، ص 100.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها