جستجوی پیشرفته
بازدید
110323
آخرین بروزرسانی: 1390/01/12
خلاصه پرسش
دیدگاه اسلام نسبت به دنیای موازی که غربی ها آن را امری اثبات شده می دانند چیست؟
پرسش
دیدگاه اسلام نسبت به دنیای موازی که غربی ها آن را امری اثبات شده می دانند چیست؟
پاسخ اجمالی

در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی می­یابند؛ مانند میثاق الاهی از ذریه آدم در عالم ذر، وجود افلاک و آسمان­ها، وجود دنیای اجنه، معراج نامه پیامبر اکرم (ص) (احادیث معراج). برخی از دیدگاه­های فلاسفه و عرفای اسلامی نیز درباره اقسام عالم، مؤید وجود دنیاهای موازی است.

پاسخ تفصیلی

الف) دنیای موازی چیست؟

در حال حاضر سه نوع دنیای موازی مورد بحث فیزیک دانان است:[1]

1. دنیای ابعاد بالاتر (Hyperspace)

2. دنیاهای چندگانه (Multiverse)

3. دنیاهای موازی کوانتومی

"عقل سلیم می­گوید که دنیای ما از سه بعد طول و عرض و ارتفاع تشکیل شده است. موقعیت هر شیء را به هر وضعی که باشد با این سه بعد می­توان تعریف کرد. فضای سه بعدی پایه هندسه یونان است".[2] با این حال در قرون اخیر دانشمندان وجود ابعاد دیگری را نیز برای جهان ثابت کرده­اند که انحصار فضای سه بعدی را می­شکند و خبر از دنیاهای نامرئی دیگری می­دهد که همزمان با جهان محسوس و مرئی ما وجود دارند. کارل گارس، ریاضی­دان بزرگ قرن نوزدهم، محاسبات و معادلات بعد چهارم (فضا-زمان) را بنیان گذاشت.[3] این معادلات یک قرن بعد، اساس تئوری نسبیت انیشتین را تشکیل داد. در سال 1919 فیزیک دانی به نام تئودور کالوزا، از وجود بعد پنجم (زمان) خبر داد.[4] تئوری فراگیر استرینگ شمار این ابعاد را به 10 رساند.[5] در سال 1994 ادوارد ویتن و پال تواسند، فرضیه­ای عنوان کردند که ابعاد تئوری استرینگ را از ده به یازده تبدیل کرد.[6] "بعد یازدهم شکل جدیدی را عرضه می­کند و همچنین نشان می­دهد که ممکن است دنیا خودش هم یک پوسته در بعد یازدهم باشد. گذشته از آن تمامی این ابعاد الزاما کوچک نیستند و بعضی از آنها می­توانند بی­نهایت بزرگ باشند؛ یعنی امکان وجود دارد که شاید این دنیا جزو یک دنیای چندگانه باشد. تعداد این دنیاها میلیاردها تخمین زده شده است".[7] دانشمندان می­گویند: "به احتمال قریب به یقین بیشتر این دنیاهای موازی، دنیاهای مرده­ای، متشکل از ژازها و ذرات زیر اتمی مثل الکترون و نوترون می­باشند. در این دنیاها ممکن است پروتون به صورت ناپایدار موجود باشد و به تدریج از بین برود و در نتیجه اجسام مرکب به وجود نیامده باشد".[8]

البته در نحوه وجود دنیاهای موازی نیز میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. برخی اعتقاد به وجود این دنیاهای چندگانه را ناشی از خاصیت هولوگرافیک (توهمی) ذهن انسان می­دانند و معتقدند این دنیاها مجازی هستند.[9] در مقابل عده­ای نیز آنها را همچون دنیای محسوس، واقعی می­پندارند.

ب) دیدگاه اسلام درباره دنیای موازی

در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی می­یابند؛ مانند میثاق الاهی از ذریه آدم در عالم ذر (آیه 172 سوره اعراف[10])، وجود افلاک و آسمان­ها (در بسیاری از آیات قرآن آسمان به صورت جمع آمده است[11])، وجود دنیای اجنه، معراج نامه پیامبر اکرم (ص) (احادیث معراج).

برخی از دیدگاه­های فلاسفه و عرفای اسلامی نیز مؤید وجود دنیاهای موازی است. فلاسفه اسلامی از جهان، تعبیر به «عالم» کرده­اند. در دائرة المعارف فارسی درباره اقسام «عالم» و تعاریف آنها آمده است:

عالم، کلمه عربی به معنای جهان، یعنی تمام موجودات و ماسوی اللَّه (به جز ذات خدا)، و در نزد کسانی که قائل به وجود خدا نیستند؛ یعنی مجموع موجودات. بعضی از قدما عالم را عبارت از مجموع موجودات جسمانی می دانستند، و تعریف آن را طبق نظریه بطلمیوسی چنین می گفتند: «آنچه سطح بیرون فلک اعلی (فلک الافلاک) آن را در بر گرفته است». آنچه در درون سطح بیرونی فلک اعلی است، نیز به عقیده ایشان بر دو قسم بود: عالم علوی یا جهان بالا؛ و عالم سفلی؛ یا جهان زیرین. عالم علوی شامل افلاک و ستارگان است؛ که از اثیر تشکیل یافته‏اند، و عالم سفلی شامل اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه (آب، آتش؛ خاک و باد) می باشد. عالم سفلی یا عالم عناصر را عالم کون و فساد (یعنی جهان پیدایش و تباهی) می خواندند؛ زیرا معتقد بودند که عالم علوی که عالم افلاک و ستارگان است، و از جسم اثیری تشکیل یافته، تباهی بردار نیست، و پیدایش و تباهی، خاصّ عالم عناصر است. اما معتقدان به وجود عالمی غیر از عالم جسمانی به طور کلی به دو عالم قائل بودند: عالم روحانی و عالم جسمانی. علمای اسلام و مفسران و متکلمان بر این دو عالم نام هایی نهاده‏اند که از قرآن مجید اقتباس شده است؛ مثل عالم خلق (یعنی عالم جسمانی) و عالم امر (یعنی عالم غیر جسمانی)؛ یا عالم شهادت (عالمی که به حس در می آید یعنی عالم محسوسات یا اجسام)؛ و عالم غیب (عالمی که از حواس انسانی پنهان است و به حس در نمی­آید؛ یعنی عالم غیر جسمانی). اسامی دیگری نیز به این دو عالم داده شده است، از قبیل عالم ملک و عالم ملکوت؛ عالم تکوین و جهان ازل؛ جهان طبع و جهان خرد (عالم طبیعت و عالم عقل)؛ و جهان جزئی و جهان کلّی.

شیخ اشراق شمار عوالم را چهار می داند:

1. عالم عقول و ملائکه و مقربان، که به اصطلاح او عالم انوار قاهره است؛

2. عالم نفوس، که عالم انوار مدبره دانسته است؛

3. عالم برزخیان، که عالم حس و عبارت است از عالم افلاک و ستارگان و عالم عناصر؛

4. عالم مثال و خیال که به اصطلاح او، عالم صور معلقة ظلمانیه و مستنیره است؛ و ارواح اشقیا و سعدا، هر دو در آن عالم است.

برای عالم غیب، تحت تأثیر حکمت نو افلاطونی و مکتب تصوف، تقسیماتی قائل شده‏اند، از قبیل عالم ملکوت و عالم جبروت، که عالم ملکوت عالم حقایق و عقول و ارواح است، و عالم جبروت به عقیده بعضی عالم برزخ (یعنی عالم متوسط میان جسمانیات و روحانیات) است، و عالم مثال نیز خوانده می شود. بعضی عالم جبروت را عالم اسما و صفات دانسته‏اند. غزالی لوح محفوظ را از عالم ملکوت می­داند، و عبدالرزاق کاشانی آن را از عالم جبروت. ملاصدرا مجموع عوامل را سه می داند: عالم عقل، عالم خیال، و عالم حس. قیصری در مقدمه شرح فصوص الحکم شمار عوالم را پنج می داند: عالم اعیان ثابته، عالم ملک، عالم عقول و نفوس مجرده، عالم مثال، و عالم انسانی (که جامعه جمیع عوالم است). در نظر صوفیه، مجموع موجودات، عالم کبیر خوانده می شود، و انسان که مظهر و جامعه جمیع عوالم است، عالم صغیر. عالم لاهوت (مشتق از الاه، یعنی عالم الاهی)، که حلاج آن را پیشتر ذکر کرده است، تقریباً معادل عالم غیب است، و در برابر آن عالم ناسوت (مشتق از ناس، یعنی عالم انسانی) است، که معادل عالم شهادت می باشد.[12]



[1] میچیو کاکو (1389). فیزیک غیر ممکن­ها، مترجم، جنابزاده، حمید، ص 204، روشنگران و مطالعات زنان، تهران.

[2] همان، ص 204- 205.

[3] همان، ص 205.

[4] همان، ص 206.

[5] همان، ص 210.

[6] همان، ص 211.

[7] همان، ص 212.

[8] همان، ص 213.

[9] مایکل تالبوت (1385). جهان هولوگرافیک، مترجم، مهرجویی، داریوش، ص 87، تهران، هرمس.

[10] «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ».

[11] مانند آیات 33، 107، 116، 117، 164، 255 و 284سوره بقره.

[12] غلامحسین مصاحب (1380). دائرة المعارف فارسی، ج 2. تهران: علمی و فرهنگی، ص1653

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها