جستجوی پیشرفته
بازدید
1016
آخرین بروزرسانی: 1401/05/11
خلاصه پرسش
آیا از راه برهان نمی‌توان به حقیقت یک شیء و یا به تعبیر منطقی، به حدّ آن دست یافت؟
پرسش
عبارت «الحد لا یکتسب من البرهان» را توضیح دهید؟
پاسخ اجمالی

در نگاه و نظر اهل منطق، معرفت و شناخت حقیقت یک شیء که «حدّ» آن به شمار می‌آید، هرگز از راه برهان به دست نمی‌آید؛ زیرا هر حدّی نسبت به محدود خود همواره یک امر ذاتی به شمار می‌آید و چیزی که نسبت به یک شیء، ذاتی به شمار می‌آید، هرگز نمی‌توان آن‌را به وسیله‌ی برهان اثبات نمود.

این مسئله در میان اهل حکمت بدیهی و معروف است که گفته‌اند: ذاتیات به هیچ وجه نیازمند برهان نیستند. و جمله‌ی معروف در این باب چنین است: «الذاتی لا یعلل».

گفتنی است؛ منظور از این‌که ذاتیات به هیچ وجه نیازمند برهان نیستند، این نیست که در وجود خود نیاز به علت یا برهان ندارند، بلکه مقصود این است که یک امر ذاتی در ذاتی‌بودن خود بی‌نیاز از برهان است. به عنوان نمونه می‌گویند حیوانیت و ناطق‌بودن نسبت به انسان از امور ذاتی او به شمار می‌آیند، به این ترتیب انسان در حیوان ناطق بودن به هیچ وجه نیازمند برهان نیست، ولی این سخن هرگز بدان معنا نیست که انسان در وجود خویش هم نیازمند علت یا برهان نباشد؛ زیرا جز ذات واجب الوجود هر موجودی در این جهان نیازمند علت است؛ لذا انسان از جهت این‌که موجود است نیاز به علت دارد، ولی همین انسان از جهت این‌که انسان است نیازمند علت نیست.

این سخن در مورد تمام انواع ماهیات صادق است؛ زیرا هر یک از ماهیات نسبت به وجود خویش محتاج علت است، ولی نسبت به ذات و ذاتیات خود بی‌نیاز از هرگونه علت و برهان می‌باشد. معنای این سخن آن است که سلسله طولانی و پر پیچ و خم پرسش‌های منطقی که همواره سیر صعودی اندیشه انسان را تشکیل می‌دهد، وقتی به مرحله‌ی ذات و ذاتیات منتهی می‌شود، می‌گسلد و در آن باب، دیگر سؤال مطرح نمی‌شود؛ زیرا هرگونه پرسش در آن مرحله پوچ و بی‌معنا است.

بر این اساس، به روشنی معلوم می‌شود آنچه اهل منطق و خرد گفته‌اند که حد یک شیء از راه برهان به دست نمی‌آید، یک قانون عقلی است که در صحت و اعتبار آن نمی‌توان تردید کرد؛ چرا که اگر کسی بخواهد در این موضوع برهان اقامه کند با یکی از پنج اشکال بزرگ روبرو خواهد شد که عبارت‌اند از: تسلسل، دور محال، تکرار در ذاتیات یک شیء، مصادره به مطلوب، و انقلاب یک امر عرضی به یک امر ذاتی.[1]


[1]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: ابراهیمی دینانی، غلامحسین، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج 3، ص 229- 233، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران با همکاری مرکز نشر دانشگاهی، 1360 ش.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها