لطفا صبرکنید
1406
- اشتراک گذاری
در اینکه خداوند در صدد آن است که به بهانههای گوناگون قلم عفو بر گناه بندگان خویش بکشد تردیدی نیست، و آیات و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ اما باید دقت نمود و به اشتباه نیفتاد و با جمعبندی مناسب آنچه در این زمینه وارد شده، تفسیر مناسبی برای هر آیه و روایت داشت.
با توجه به این نکته و همانگونه که در پرسش مطرح شد، در بعضی منابع از پیامبر(ص) نقل شده است:
«أَرْبَعَةٌ یَسْتَأْنِفُونَ الْعَمَلَ الْمَرِیضُ إِذَا بَرَأَ وَ الْمُشْرِکُ إِذَا أَسْلَمَ وَ الْمُنْصَرِفُ مِنَ الْجُمُعَةِ إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً وَ الْحَاجُّ إِذَا قَضَى حَجَّه».[1]
چهار گروه اعمال خود را از نو آغاز کنند: بیماری که بهبود یافت، مشرکی که اسلام آورد، کسی که مؤمنانه و برای رضایت خدا به[نماز] جمعه رفت و برگشت، و حاجی زمانی که حج خودش را به پایان رساند.
بررسی سند روایت
اگرچه در روایات اخلاقی، تاریخی و نیز روایاتی که ناظر به رحمت خداوند هستند، اگر مخالف با آموزههای قطعی دینی نباشند، نباید چندان به دنبال سند بود؛ اما اگر بنابر آن باشد که حکمی فقهی مانند عدم نیاز به قضای روزه و نماز را از آنها استخراج کنیم، بهیقین باید سند و محتوای یکایک آنها با دقت بررسی شود.
در همین راستا، دعائم الاسلام و نوادر راوندی از قدیمیترین منابعی هستند که این روایت را آوردهاند.
در مورد روایات دعائم الاسلام گفته شد که به دلیل عدم ذکر سلسله اسناد، مرسل است و روایاتی که تنها در این کتاب نقل شده باشد را نمیتوان مبنا برای استدلال قرار داد.[2]
روایات نوادر راوندی را نیز برخی مرسل میدانند، ولی برخی بر این باورند که به دلیل ذکر یک سند در ابتدا، مرسل نیست و مسند است.[3]
به هر حال، اگر این روایت از لحاظ محتوا قابل تأیید باشد، ضعف سند آن مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
بررسی محتوا
از نظر محتوا این روایت مانند بسیاری از آیات و روایات دیگر ناظر به آن است که انسانها در هر زمان میتوانند در روابط خود با خدا تجدید نظر کرده و روابط بهتری را پیش روی خود قرار دهند؛ اما دلالت ندارد که بیماری، انجام حج و اقامهی نماز جمعه، موجب سقوط قضای نماز و روزه و دیگر تکالیفی خواهد شد که مکلف آنها را انجام نداده است؛ زیرا:
- شاید مقصود روایت -با فرض پذیرش- آن باشد که موارد یاد شده، موجب جبران ثواب و پاداش از دسترفته میشود، نه موجب سقوط قضای آن.
توضیح اینکه انجام نماز و روزه و دیگر واجبات در وقت تعیین شده، دارای ثواب و فضیلتی است که بهراحتی قابل بازیافت نیست؛ یعنی حتی اگر قضای آنها انجام شود، تمام ثوابهای از دست رفته بهدست نمیآید و تنها قلم عفو بر گناه بنده کشیده میشود؛ از اینرو ممکن است روایت در صدد بیان این مطلب باشد که اموری؛ مانند بیماری، حج و ... زمینهای میشوند که اگر شخص تکالیف از دسترفته خود را قضا کند و به حق الناس خود نیز رسیدگی نماید، خداوند از باب تفضل، ثوابهای از دسترفته را نیز در پرونده اعمالش بنویسد. به عنوان نمونه، نماز قضایی که انجام میدهد پاداشش مانند نماز اول وقت شود، نه اینکه شخص با انجام حج دیگر لازم نیست هیچ توجهی به جبران حقوق از دسترفته خدا و مردم نماید!
- شاید مقصود این روایت بیان ارزش معنوی اموری؛ مانند: مریضی، حج و نماز جمعه است. و میدانیم گاهی برای گوشزد نمودن امور مهم، از تعابیر کنایی و مبالغهآمیز نیز استفاده میشود.
- از طرفی دهها روایت صحیح و قطعی بر لزوم انجام و قضای تکالیف فوتشده داریم که در هیچیک از آنها بیان نشده است که بهمثل با انجام حج دیگر نیازی به قضا نیست، و از لحاظ بررسی و جمعبندی علمی، تنها یکی دو روایت مرسل نمیتواند در برابر مجموعه آن روایات متقن قرار گرفته و آنها را از حجیت بیندازد.
از اینرو، از ابتدای اسلام تا کنون، هیچ فقیهی فتوا نداده است که بیمار بهبود یافته، فرد از حج برگشته و ...؛ لازم نیست نمازها، روزهها و دیگر تکالیفی که انجام نداده را قضا و جبران نماید.
البته، در مورد کافر و مشرکی که تازه به اسلام گرویده باشند، روایات دیگری که برخی از آنها صحیح و قابل استناد فقهی است وجود دارد؛[4] از اینرو چنین شخصی نیاز به قضای اعمال گذشته خود ندارد؛ زیرا او در حال شرکش، هیچ توجهی به تکلیف نداشت؛ بلکه احتمال تکلیف را هم نمیداد؛ لذا خدای متعال برای تشویق گرایش او به اسلام، تکالیف گذشته را از او برداشت. و این نمیتواند دلیل برای سقوط تکالیف در موارد دیگر باشد.
[1]. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج 1، ص 179، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق؛ راوندى کاشانى، فضل الله بن على، النوادر، ص 24، قم، دار الکتاب، چاپ اول، بیتا.
[2]. ر. ک: «کتابشناسی دعائم الاسلام»، 58742.
[3]. ر. ک: «بطلان عمل بدعتگذار»، 103848.
[4]. ر. ک: «اسلام آوردن و بخشیده شدن گناهان قبلی».