
لطفا صبرکنید
1
- اشتراک گذاری
تناقض
«تناقض»، از ریشه «نقض» به معنای خراب کردن و ویران نمودن است. دو چیز، زمانی «متناقض» در نظر گرفته میشوند که وجود و فقدان و یا پذیرش و رد همزمان هر دوی آنها وجود ندارد؛ بلکه باید وجود و درستی یکی از آنها را پذیرفت و وجود و درستی دیگری را انکار کرد؛ لذا پذیرش هر دو ممکن نیست.
توضیح آنکه «تناقض» در علم اصول یعنی مقابله دو دلیل کاملاً مساوی از هر جهت که جمع بین آنها امکانپذیر نباشد. و در علم منطق به قضایایی که اختلاف در کیف دارند، همچنین به مفرداتی که نه اجتماع آنها ممکن و نه فقدان هر دو ممکن باشد، متناقضان یا نقیضین گفته میشود.[1]
به عبارت دیگر، ناسازگارى مدلول دو دلیل، به صورت سلب و ایجاب را «تناقض» میگویند که در منطق یکی از اقسام «تقابل» در نظر گرفته شده و به معناى تقابل «سلب و ایجاب» و یا «وجود و عدم» است.
همچنین گفته شده است: نقیض هر چیزى، رفع آن است؛ براى مثال، در باب مفردات، نقیض «انسان»، «لا انسان» است. در باب قضایا نیز هرگاه دو قضیه از نظر موضوع و محمولشان متحد، ولى از نظر کم(کلیت و جزئیت) و کیف(سلب و ایجاب) مختلف باشند، و در صدق و کذب قابل اجتماع و یا ارتفاع نباشند، آن دو را متناقض میگویند.
براى مثال، نقیض قضایای «موجبه کلیه»، قضایای «سالبه جزئیه» است؛ یعنی دو عبارت «هر انسانى متفکر است» و «برخی انسانها متفکر نیستند» را باید نقیض هم دانست.
در علم اصول در موارد زیادى از تناقض بحث شده است، مانند تنافى و تعارض ادله؛ زیرا تنافى میان دو دلیل یا به صورت تناقض است یا به صورت تضاد. در جایى که مدلول دو دلیل، دو حکم متناقض باشد، تنافى به صورت تناقض است، مانند اینکه مدلول یک دلیل، وجوب نماز جمعه و مدلول دلیل دیگر، عدم وجوب آن باشد؛ چرا که بین وجوب و عدم وجوب، رابطه تناقض برقرار است.
بعد از توضیحات ارائه شده، باید گفت تناقض را به دو رده «تناقض حقیقی» و «تناقض عرضی» تقسیم میکنند.
- تناقض حقیقى
ناسازگارى ذاتى میان مدلول دو دلیل به صورت سلب و ایجاب تناقض حقیقى، در مقابل تناقض عرضى است. به معناى تنافى میان دو دلیلى که مدلول آنها ذاتا با هم تناقض دارند، مانند تناقض میان دو دلیلى که یکى بر وجوب نماز جمعه و دیگرى بر عدم وجوب آن دلالت میکند. با توجه به اینکه وجود هر چیزى با عدم آن نقیض است. بنابر این، تنافى این دو دلیل از نوع تناقض حقیقى است. نمونه دیگر، اعتقاد به کروی بودن زمین و اعتقاد به کروی نبودن(مسطح بودن) زمین، دو اعتقادی هستند که قابل جمع نبوده و به صورت حقیقی متناقضاند.
- تناقض عرضى
ناسازگارى ناشى از قرینه خارجى، میان مدلول دو دلیل به صورت سلب و ایجاب، تناقض عرضى است که مقابل تناقض حقیقى قرار میگیرد؛ یعنی تنافى میان مدلول دو دلیل، ذاتى نبوده؛ بلکه عارضى است. به این معنا که سبب تنافى دو دلیل، دخالت امر ثالث است. به عنوان نمونه، اگر گفته شود: «شهر (الف)، خوش آب و هوا است»، و سپس گفته شود: «شهر (ب)، بد آب و هوا است»، این دو جمله در نگاه اول، هیچگونه تناقضی با هم ندارند و ممکن است هر دوی آنها صحیح و قابل پذیرش باشد، ولى اگر شنونده از جای دیگری مطمئن شود که یکی از این جمله دروغ است، این علم اجمالى او به عنوان عاملی بیرونی بدان خواهد انجامید که دو جمله بالا با هم «تناقض عرضى» داشته باشند.[2]
[1]. تهانوی، محمد علی بن علی، کشاف اصطلاحات العلوم و الفنون، محقق، دحروج، علی فرید، ج 1، ص 473، بیروت، ناشرون، چاپ اول، 1996م.
[2]. ر. ک: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامى، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 364- 365، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1389ش.