
لطفا صبرکنید
1
- اشتراک گذاری
در منابع مختلف و معتبر روایی نقل شده است که یکی از یاران امام صادق(ع) غلام خود را با عنوان زنازاده مورد خطاب قرار داد که این قضیه با عکس العمل شدید امام(ع) مواجه شد. این موضوع در منابع چنین گزارش شده است:
امام صادق(ع) دوستی داشت که همهجا همراهش بود و از حضرتشان جدا نمیشد. روزی امام(ع) همراه او عازم بازار کفاشها شد و برده دوستش که از سرزمین سِند(بخشی از پاکستان فعلی) بود نیز پشت سر آنان حرکت میکرد.
در این میان او که کاری با بردهاش داشت، سه بار به پشت سر خود نگاه کرد و غلامش را ندید. هنگامی که در مرتبه چهارم او را دید گفت: فرزند زن فاحشه! کجا بودی؟!
امام(ع) با دیدن این برخورد، دستش را بلند کرد و به پیشانی خود کوبید و فرمود: سبحان الله! مادرش را متهم به فحشا میکنی؟! من گمان میکردم که تو فرد متقی هستی؛ اما میبینم که از تقوا بیبهرهای!
دوست امام(ع) در پاسخ گفت: فدایت شوم! مادر بردهام از سِندی و مشرک است!
امام(ع) فرمود: مگر نمیدانی که هر جامعهای برای خود روشی برای ازدواج دارد (و هر کس مسلمان نیست، لزوما بیبند و بار نیست)؟! از من دور شو!!
راوی میگوید: از آنروز به بعد تا زمانی که مرگ آنها را از هم جدا کرد، دیگر امام(ع) را ندیدم که با آن دوست سابقش قدم بزند![1]
این روایت، اگرچه از نظر برخی حدیثشناسان روایتی مجهول و مرسل معرفی شده است؛[2] اما به دلیل آنکه منطبق با آموزههای اسلامی بوده و نیز در کتب معتبری نقل شده است، قابل استناد خواهد بود.
در همین موضوع، روایت مشابه دیگری هم از امام ششم(ع) در این زمینه وجود دارد:
ابوالحسن کفاش میگوید: خدمت امام صادق(ع) بودم که مردی از من پرسید: از طلبکار(یا بدهکارت) چه خبر؟! گفتم: همان روسپیزاده را میگویی؟!
امام(ع) با شنیدن این سخن با نگاهی خشمگین به من نگریست! گفتم: فدایت شوم! آن فرد مجوسی است و خواهرش همزمان مادر او است! امام(ع) فرمود: مگر چنین ازدواجی در دین آنها مورد پذیرش نیست؟!(پس چرا او را متهم به روسپیگری کردی)؟![3]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 324، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول(ع)، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 10، ص 273- 274، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[3]. کافی، ج 7، ص 240.
